ترور سردار سلیمانی و آنچه پیشبینی نمیکردند
محاسبات دشمن در ماجرای ترور سردار سپهبد سلیمانی غلط از آب درآمده و به قول تحلیلگر اسپوتنیک، روح سلیمانی ولکن آمریکاییها نیست.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت : شاید یکی از اصلیترین اهداف دشمن از ترور ناجوانمردانه سردار سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس دو قهرمانِ مظلومان عالم، جلوگیری از ادامه روندی بود که شبکه تلویزیونی MSNBC آن را «گسترش نفوذ ایران و متحدانش در منطقه» نامید و ما آن را «پیشروی جبهه مقاومت از شبهقاره تا سواحل مدیترانه» مینامیم. اما تحولات مهمی که از زمان شهادت این دو بزرگوار تا امروز در این منطقه روی داده، نشان میدهد، این بار نیز دشمن دچار اشتباه محاسباتی از نوع «خطرناک» آن شده است. عراق، سوریه، یمن، افغانستان و انشاءالله فلسطین در حال تجربه تحولات تازه، سرنوشتساز و بعضا بیسابقهای هستند که همگی، پس از شهادت سردار رخ میدهند و «دونالد ترامپ» نیز با ضربهای که از سپاه نوشجان کرد به پرستیژ ارتش آمریکا و آینده سیاسی خود تیر خلاص زد. بخوانید:
1- شاید یکی از مهمترینِ این تحولات، موشکباران حیثیت آمریکا توسط سپاه در عینالاسد عراق بود. بنا بر اعلام دوست و دشمن، انجام چنین حملهای آن هم با این وسعت، تخریب و دقت از زمان جنگ جهانی دوم به این سو بیسابقه بود و بنا بر اعلام شبکه تلویزیونی رسمی چین، «تصور انجام چنین حملهای برای ما هم غیرممکن بود». یکی از نظامیان آمریکایی حاضر در عینالاسد با سابقه طولانی خدمت در ارتش آمریکا میگوید در 16 سالی که خدمت کرده هرگز، چنین حملهای ندیده بود! با وجود گذشت چند هفته از این حمله، آمریکاییها هنوز جرئت نمیکنند، آمار واقعی تلفات خود را اعلام کنند و پنتاگون با چند روز تاخیر و طی چند نوبت اقدام به انتشار قطرهچکانی آمار مجروحین خود کرده است. این آمار از 11 نفر شروع شده و به بالای 64 نفر رسیده است. تصویب اخراج نظامیان آمریکایی از عراق در پارلمان این کشور نیز اتفاق بسیار مهم دیگری است که در صورت اجرایی شدن آن، پیروزی بزرگی برای دو ملت ایران و عراق خواهد بود. به اعتقاد نگارنده اگر همین یک اتفاق یعنی اخراج آمریکا از عراق رخ دهد، یکی از آرزوهای بزرگ آن دو شهید تحقق پیدا کرده و آبرویی برای مدعی صاحب بزرگترین ارتش دنیا نمیماند. انتخاب نخستوزیر جدید عراق و جمع و جور شدن فتنه این کشور از دیگر تحولات مهمی است که به برکت خون این دو شهید روی دادند.
2- اوضاع در سوریه نیز به رغم خالی بودن جای شهید سلیمانی خوب پیش میرود و ارتش سوریه طی چند هفته گذشته کارهای بسیار بزرگی انجام داده است. در همین یک ماه گذشته شهرهای خان طومان، معره النعمان، خان شیخون آزاد شدهاند و همین روزهاست که خبر آزادسازی شهر مهم السراقب و در نهایت، استان ادلب! رسانهای شود. اوضاع برای تروریستهای سوریه و حامیان آنها آن قدر وخیم شده که ترکیه خود رأسا وارد جنگ شده و نخستین رویارویی جدی بین ارتش ترکیه و سوریه طی دو روز گذشته به وقوع پیوسته است. همین روزهاست که بشنویم: «سوریه آزاد شد».
3- عملیات «بنیانالمرصوص» در یمن علیه ائتلاف سعودی هم پس از شهادت سردار سلیمانی اتفاق افتاد. انقلابیون یمن با هدف دفع حمله بزرگ سعودیها به صنعا توانستند 18 تیپ سعودی را منهدم و 1500 نظامی را به هلاکت برسانند آن هم طی فقط 6 روز! بین 300 تا 400 خودرو زرهی دشمن در این عملیات یا نابود شد، یا به غنیمت گرفته شد و 2500 کیلومتر از سرزمینهای یمن نیز آزاد گردید. اتفاق بزرگی که به گفته یکی از فرماندهان ارتش یمن، در 7 دهه گذشته، سابقه نداشته است. برخی کارشناسان نظامی اهمیت این ضربه مهلک به دشمن را کمتر از عملیات بزرگ فتحالمبین ایران نمیدانند.
4- اوضاع آمریکا در افغانستان هم خوب نیست. انگار سیلی نخست ایران و موشکباران مواضع آمریکا در عراق و اعلام آن در تریبونهای رسمی به همه از جمله افغانها هم جرئت سیلی زدن به آمریکا را داده است و دیگرانی هم هستند که با ملاحظه شرایط پس از شهادت سلیمانی، به فکر «انتقام سخت» افتادهاند. یکشنبه رسانهها به نقل از «سیگار» (بازرس ویژه آمریکا در افغانستان) اعلام کردند، حمله به نیروهای آمریکایی در افغانستان به طرز بیسابقهای افزایش یافته است. شبهنظامیان طالبان نیز طی همین ایام یک هواپیمای اطلاعاتی و پیشرفته آمریکایی را در استان غزنی سرنگون و همه سرنشینان آنها را که «دهها افسر ارشد سیا» اعلام شده است، به هلاکت رساندند. اتفاق بیسابقهای که پیش از این هرگز رخ نداده بود و آمریکاییها به طرز فاجعهباری جرئت نمیکنند درباره آن اطلاعرسانی کنند! ساعاتی بعد هم یک هلیکوپتر جنگی آمریکا در افغانستان سرنگون و تمام 4 سرنشین آن به هلاکت رسیدند و... افغانها در شبکههای اجتماعی نوشتند: «ایران توانست، چرا ما نتوانیم؟»
5- اما آنچه در فلسطین جریان دارد در نگاه اول، شاید «اتفاق بد و خطرناکی» به نظر برسد. ما خطرناک بودن «اعلام رسمی معامله قرن» را رد نمیکنیم اما معتقدیم، این اتفاق اولا جدید نیست؛ ثانیا یک «فرصت» است برای فلسطینیها که کار نیمهتمام خود را با اسرائیل تمام کنند. در ماجرای معامله قرن، فقط همان «اعلام رسمی» است که جدید است وگرنه، کیست که نداند آن چند کشور مرتجع عربی سالهاست با صهیونیستها سَر و سِر دارند، آمریکا مدتهاست به صورت یکطرفه، قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرده، جولان و دره اردن در کرانه باختری را متعلق به صهیونیستها میداند! اینکه مقاومت فلسطین باید خلع سلاح شود و دولتی بیاختیار و بیقدرت داشته باشد هم که حرف تازهای نیست. اینکه عدهای متحد و دوست دور هم بنشینند و آرزوهایشان را مرور کرده و روی کاغذ بنویسند، بدون اینکه حتی یک نفر از طرف مقابل در این دورهمی حضور داشته باشد، دستاورد است؟! «احمقهای درجه یک» با اعلام رسمی طرحی که مدتها بود بهصورت یکطرفه اعلامش کرده بودند، فقط مقاومت فلسطین را متحد، ضرورت مقابله با رژیم صهیونیستی را بر همگان آشکار و منطقه را مهیای یک قیام ضد صهیونیستی کردند که یکی از خروجیهای آن میتواند هوا شدن توافق اسلو باشد. این را از آن جهت گفتیم که برخی، ترور سردار سلیمانی را به معامله قرن مرتبط دانسته و گفتهاند، «آمریکا پس از حذف سلیمانی با خیال آسوده معامله قرن را اجرایی کرد». تماس اخیر سردار «اسماعیل قاآنی»، جانشین شایسته سردار سلیمانی با رهبران مقاومت فلسطین و گفتوگویی که حتما دارای پیام بسیار مهمی بوده! نیز نشان داد، این منطقه نیز با وجود جای خالی سردار دلها، آبستن تحولات سرنوشتسازی است که دیر یا زود همه آن را خواهند دید. فقط به این اشاره کرده و میگذریم که... شاید به آن 25 سال هم نکشد!
همه این تحولات و تحولاتی که در پیش است نشان میدهد، محاسبات دشمن در ماجرای ترور سردار سپهبد سلیمانی «غلط» از آب درآمده و به قول تحلیلگر اسپوتنیک، «روح سلیمانی ولکن آمریکاییها نیست.» و به نوشته نشریه میدل ایست مانیتور، «ایران و متحدانش به رغم نبود سلیمانی همچنان میتازند....»
انتهای پیام/