یادداشت| معیار «عقلانیت» در قاموس ترامپ «مجنون»
رئیس جمهور آمریکا که بارها نام او همراه با کلمه مجنون همراه شده، ایران را به «نادانی» بخاطر عدم درخواست کمک از آمریکا متهم میکند. اما سوال اینجا است که نرفتن به سمت آمریکا نادانی است یا عین عقلانیت است؟
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رئیس جمهور آمریکا سهشنبه شب سخنرانی سالانه خود در کنگره این کشور را ایراد و درباره موضوعات مختلفی صحبت کرد که بخشی از آن مربوط به ایران بود.
جدای از اینکه رفتار و اظهارات ترامپ شب گذشته حاشیههایی را در داخل کنگره به وجود آورد، تقریبا در رابطه با ایران جمع نقیضین است. ترامپ از یک جهت به ضعیف کردن اقتصاد ایران به واسطه تحریمهای آمریکا به خود میبالد و در جمله بعد میگوید که آمریکا در مدت زمان کم میتوان اقتصاد ایران را بهبود ببخشد. این دو گزاره دو مفهوم متفاوتی را بیان میکنند. یکی به سمت شرق است و یکی به غرب.
به نظر میرسد ترامپ نمیتواند ولع خود برای تسلیم شدن ایران و نیازی که به عکس یادگاری مذاکره با ایران دارد را پنهان کند. او در همان جمله که از لطمه زدن به ایران احساس شادمانی میکند، تمایل خود برای توافق یکطرفه با ایران را نیز به نمایش می گذارد.
ترامپ در بخشی از اظهارات خود، عدم درخواست کمک ایران از آمریکا را منتج از «غرور» یا «نادانی» ایرانیها میداند. طبیعتا این سخن رئیس جمهور آمریکا بر این اساس است که او محور و معیار عقل و عقلانیت است و هر کسی راه متفاوتی را بپیماید بی عقل است. این در حالی است که بسیاری از تحلیگران ترامپ را فردی «غیرقابل پیشبینی»، «غیرمتعادل» و حتی «مجنون» میدانند که جز ادبیات تاجرگونه و کاسبگرانه، زبان دیگری را نمیفهمد.
ترامپ در دشمنی با ایران چیزی را کم نگذاشته است. او با خروج از توافق هستهای سعی کرد از طرفی اسرائیل و کشورهای عربی ضدایرانی را خوشحال کند و همزمان موضوع ایران را به دغدغه اول و مطرح عرصه بینالملل تبدیل کند. سیاستی که خیلیها آن را ایجاد یک بحران غیرضروری میدانند. او روز به روز به تحریمها علیه ایران و نهادهای ایرانی افزوده و جنگ را در عرصههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را در اولویت سیاست ایران خود قرار داده است.
ترور سردار سلیمانی، تهدید به حمله به 52 سایت ایرانی از جمله اماکن فرهنگی از جمله موارد اخیری است که رئیس جمهور آمریکا علیه ایران مرتکب شده است. در چنین شرایطی ترامپ سعی میکند خود را چهرهای خیرخواه و دلسوز برای مردم ایران نشان دهد. این در حالی است که موضع ایران در مورد مذاکره بسیار روشن است و پس از ترور سردار سلیمانی نیز به روشنی اعلام کرده با دیگران و نه با آمریکا مذاکره میکند.
البته حتی کسانی که با رئیس جمهور آمریکا وارد مذاکره مستقیم و توافق شدهاند امروز شرایط نامعلوم و نامناسبی را دارند. قضیه کرهشمالی به وضوح نشان میدهد که فاصله بین شعارهای ترامپ تا واقعیت روی میدان چقدر زیاد و بعید است. حتی دوستان ترامپ هم دل خوشی از او ندارند. متحدان منطقهای مانند عربستان، بعد از دادن صدها میلیارد دلار به آمریکا، در مواقعی که نیاز به واشنگتن دارند نمیتوانند تکیهای به آمریکا کنند. قضیه حمله یمنیها به تاسیسات آرامکو درس بزرگی برای ریاض و دوستانش بود که نمیتوانند روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسند. اما مسئله انجاست که میزان وابستگی سیستم سعودی به کاخ سفید آنقدر زیاد است که آنها به راحتی درس عبرت نمیگیرند و نیاز به تجربیات بیشتری دارند.
تجربه جنگ اقتصادی با چین و اروپا، در پی تهدیدات پی در پی علیه دوستان آتلانتیکی آمریکا، و حتی همسایگان واشنگتن، نشان از آن دارد که عمو سام فقط دست بگیر دارد و تمایل ندارد چیزی را به عنوان امتیاز به طرف مقابل دهد. از اینروست که رئیس جمهور آمریکا هر کسی را که با او از در سازش یکطرفه وارد شود، دوست خوب و عاقل میخواند، و هر کسی را که در راستای منافع خود گام بردارد، نادان یا مغرور میداند. با این توصیف، کلمه ای که در قاموس ترامپ «نادانی» و «غرور» نامیده میشود، در معنای واقعی خود در اصل به مفهوم «عقلانیت» و «عزت نفس» است.
ترامپ رئیس جمهوری است که معمولا بحرانی ناموجود را به موجودیت میرساند و با افزایش ضرورت پرداخت به آن، سعی میکند به نفع خود و انتخاب مجدد در انتخابات از آن ماهی بگیرد. هر گونه عقب نشینی در مقابل چنین فردی، تایید رفتار او و چراغ سبزی برای آسیبپذیری خود است. طبیعتا نرمش و کرنش در مقابل چنین فردی، نه تنها تامین کننده منافع نخواهد بود، بلکه تضمین تندروی او در قبال خود است.
رئیس جمهور آمریکا به اندازهای دروغ گفته است که نمیتوان به حرفهای او اعتماد کرد. تعداد دروغهای ترامپ مدت زمانی زیادی است از مرز عددی 5 رقمی گذشته است. مراجعه به دروغشماری که روزنامه آمریکایی واشنگتن پست درباره تعداد دروغهای دونالد ترامپ ایجاد کرده است، گویای بسیاری از واقعیتها، حتی از زبان خود آمریکاییها، است. بنابراین اگر فردی دروغگو امری را غیرعقلانی و از روی نادانی توصیف کرد، بدون تردید باید آن مورد را کاملا عقلانی و از روی علم تلقی کرد.
انتهای پیام/.