اسرائیل در قاره سیاه-۳| اهداف متعدد تلآویو از نفوذ در آفریقا
رژیم صهیونیستی از نفوذ در قاره سیاه اهداف متعددی را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دنبال میکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، یکی از ارکان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از دیرباز افزایش ارتباط با کشورهای قاره سیاه است که از گذشته به عنوان ذخایر غنی معادن الماس و سرزمینهای بکر کشاورزی و منابع و کانیهای زمینی و زیرزمینی معروف بوده است. تلآویو طی سالهای گذشته تلاش کرده با تمام ابزارهای ممکن و پتانسیلهای سیاسی و دیپلماتیک، دامنه نفوذ خود در میان کشورهایی که همچنان در برابر رابطه با رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند را گسترش دهد. گرچه فتنههای داخلی و فشار بر افکار عمومی و حاکمان کشورهای آپارتاید آفریقایی از مهمترین عوامل تاثیرگذاری سیاست اسرائیل در آفریقا بوده، اما طی سالهای گذشته و با بهبود مناسبات امنیتی رژیم صهیونیستی با تعدادی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پتانسیل این کشورها نیز در راستای آغاز مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی به کار گرفته شده است. در این مقاله به بررسی اهداف رژیم صهیونیستی در نفوذ به آفریقا، ابزارهای منطقهای تلآویو برای گسترش این نفوذ و بررسی تفصیلی حضور شرکتهای تجاری و امنیتی رژیم صهیونیستی در قاره سیاه میپردازیم.
اهداف نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا
نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا بخشی از راهبرد استراتژیک تلآویو برای از بین بردن انزوایی است که کشورهای اسلامی طی دهههای گذشته به این رژیم تحمیل کردند. در واقع اسرائیل از طریق فعالیتهای تجاری و امنیتی خود در آفریقا به دنبال رویکردهای انساندوستانه نیست، بلکه علاوه بر از بین بردن انزوای خود، کشورهای آفریقایی را بازاری مناسب و بکر برای کالاهای اسرائیلی میداند و تلاش دارد از این بازار علاوه بر چیدن منافع اقتصادی، وجهه ضد انسانی خود در سرکوب ملت فلسطین را نیز بهبود بخشد.
به صورت کلی می توان گفت رژیم صهیونیستی از تقویت مناسبات خود با کشورهای آفریقایی سه هدف عمده را دنبال میکند: توسعه سطح مناسبات دیپلماتیک با این کشورها، افتتاح بازارهای جدید به روی شرکتهای اسرائیلی و جلوگیری از تایید کشور فلسطین در این دولتها و رأی آنها به نفع اسرائیل در محافل بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد.
به نظر میرسد آفریقا در حال حاضر به عرضه رقابت مخفیانه میان ایران و حزبالله لبنان از یک طرف و رژیم صهیونیستی از طرف دیگر تبدیل شده است. شهروندان لبنانی از مدتها پیش حضور گستردهای در غرب آفریقا داشتند. این حضور به دوره پایان قرن نوزدهم میلادی میرسد. تعداد اقلیت لبنانی مستقر در آفریقای غربی را بالغ بر 300 هزار نفر ارزیابی میکنند. این موضوع باعث شده است رژیم صهیونیستی و سرویسهای جاسوسی این رژیم فعالیت قابل توجهی را در زمینه اقدامات تجاری و مالی لبنانیهای مستقر در آفریقا در پیش گیرند. تلآویو مدعی است که لبنانیهای مستقر در کشورهای آفریقایی نقش قابل توجهی در حمایت مالی از حزبالله دارند. در همین رابطه رژیم صهیونیستی تلاش کرده موسسات سرمایه گذاری زیادی را برای رقابت با لبنانیهای مستقر در این کشورها به ویژه در ساحل عاج برپا کند. این رژیم به همین علت شرکتهایی برای حفاظت و فعالیتهای امنیتی و جمعآوری اطلاعات از لبنانیهای مستقر در این کشورها و نقشه حضور آنها و فعالیتهای اقتصادی آنها تاسیس کرده است.
در اواسط دهه اول هزاره دوم میلادی و با افزایش حملات رژیم صهیونیستی ضد مسلمانان فلسطینی و حمایت حزبالله لبنان از این مسلمانان، ترور تجار لبنانی ساکن غرب آفریقا در دستور کار موساد قرار گرفت . در حقیقت در این زمان رهبران رژیم صهیونیستی و مخصوصا آریل شارون بر این باور بودند که بازرگانان شیعه در آفریقا که در تجارت الماس اشتغال دارند، مهمترین منبع مالی حزبالله هستند. از این رو ترور آنها جزو اولویتهای جوخههای ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفت . در اجرای این سیاست تروریست های موساد در کشورهای الماس خیز غرب آفریقا نظیر سیرالئون ، لیبریا و ساحل عاج فعال شده و طی نزدیک به دو سال 30 بازرگان شیعه در این کشورها را ترور کردند.
اهداف تلاش رژیم صهیونیستی برای نفوذ به قاره آفریقا را می توان در موارد زیر بر شمرد:
الف: اهداف فرهنگی:
رژیم صهیونیستی همچنین از نفوذ به قاره آفریقا اهداف فرهنگی قابل توجهی را دنبال میکند. تل آویو از طریق ورود به آفریقا سعی دارد علاوه بر بهبود وجهه خود در میان آفریقاییهایی که از دانش و اطلاعات کافی برخوردار نیستند، با افزایش رویکردهای اسلامی در کشورهای مختلف آفریقایی مبارزه کند. تلآویو در این زمینه از برخی موسسات دینی نظیر کلیسای انجیلی در آفریقا سود میبرد تا بتواند نفوذ خود را در آفریقا برخلاف رویکردهای اسلامی و مسیحیت کاتولیک گسترش دهد. گفته میشود عناصر این کلیسا از افراطیترین افرادی هستند که به دنبال کمک به اسرائیل برآمده و هرگونه عقبنشینی این رژیم در برابر فلسطینیان را رد میکنند.
عناصر این کلیسا که از حمایتهای بیدریغ آمریکا نیز برخوردار هستند، استراتژی مدرن و فعالیتهای گستردهای برای جذب عناصر دیگر دارند، به گونهای که پیروان رویکردهای انجیلی طی دهههای گذشته در نتیجه این فعالیتها افزایش قابل توجهی داشته است. تا جایی که به نظر میرسد در آفریقای مرکزی تعداد هواداران کلیسای انجیلی و کلیسای کاتولیک چندین برابر شده است. در حال حاضر حدود 1070 کلیسای انجیلی تنها در گابن فعالیت دارند. این در حالی است که در نیجریه و غنا و بنین نیز فعالیتهای گستردهای توسط این بخش انجام میشود. نفوذ این کلیسا در میان حاکمیت آفریقا تا حدی است که عناصر این کلیسا در حال حاضر به یکی از لابیهای فشارهای دینی و مردمی حامی رژیم صهیونیستی در این کشورها تبدیل شده است.
از سوی دیگر هم اکنون صدها نفر از دیپلماتهای نخبه اسرائیلی در آفریقا سرگرم طراحی و اجرای طرحی هستند که هدف آن، تقسیم قاره سیاه از لحاظ جغرافیای سیاسی است. استفاده از واژه آفریقای سیاه برای کشورهای غیر عربی واقع در جنوب این قاره، و واژه آفریقای سفید برای کشورهای عربی واقع در شمال این قاره، حکایت از تلاشهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی دارد.
ب: اهداف سیاسی:
به نظر میرسد در حال حاضر تقویت و برقراری روابط سیاسی-امنیتی برای صهیونیستها بسیار مهم است. علت آن این است که یکی از چالشهای اساسی صهیونیستها از زمان اعلان موجودیت تاکنون که ریشه در غیر طبیعی بودن وجود آنها در منطقه دارد، موضوع مشروعیت و پذیرش سیاسی و بالتبع آن روابط عادی با سایر کشورها به ویژه کشورهای منطقه است.
این موضوع در جنگ 51 روزه خود را بیشتر نشان داد، به گونهای که محکومیت ملتها و برخی از سازمانهای بین المللی را برای صهیونیستها در بر داشت. به بیان دیگر صهیونیستها سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل را مانعی اساسی برای زیادهخواهی و اشغالگری خود میدانند و هر ساله نتانیاهو انتقادهای شدیدی به سازمان ملل در سخنرانی سالانه خود میکند.
صهیونیستها برای رفع این مشکل دست به اقداماتی زدند که میتوان موضوع نفوذ در دبیرخانه و مراکز مدیریتی و تصمیم سازی سازمانهای بین المللی و احیای روابط دیپلماتیک با کشورهایی که دارای مواضع محکمی نیستند و میتوان رای آنها را با دادن امتیازاتی به نفع خود تغییر داد را نام برد.
اهداف سیاسی رژیم صهیونیستی از نفوذ در کشورهای آفریقایی را می توان در موارد زیر برشمرد:
استفاده از آرای کشورهای آفریقایی در سازمان ملل: نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا، به ویژه در جنوب صحرای آفریقا، در دهه ششم قرن بیستم به اوج خود رسید و تا آغاز دهه هفتاد ادامه داشت. اما پس از جنگ سال 1973 (1352ش) اعراب و اسرائیل، کشورهای عضو سازمان وحدت آفریقا در اقدامی گروهی هر گونه روابط با رژیم صهیونیستی را قطع کردند و به این ترتیب آفریقا به قارهای خالی از رژیم اشغالگر قدس تبدیل شد. این امر سبب شد تا 52 کشور عضو اتحادیه آفریقا، که حق رای بالایی در سازمان ملل دارند، همواره به نفع اعراب و علیه این رژیم عمل کنند. بر همین اساس رژیم صهیونیستی کوشید تا این موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد.
حمایت از جریانهای حامی صهیونیسم برای تصاحب قدرت: سیاست خارجی رژیم صهیونیستی با حمایت از جریانها و اقلیتهای یهودی در کشورهای آفریقایی آنها را به هرم قدرت نزدیک میکند و سپس با تشکیل ائتلافی با حضور این رژیم از نفوذ کشورهای عربی در کشورهای آفریقایی میکاهد.
حضور شرکتهای بزرگ یهودی در این کشورها، رژیم صهیونیستی را به براندازی حاکمیت کنونی کشورهای یاد شده، با هدف تسریع در فعالیتهای ضد عربی و اسلامی مشتاق کرده است. اقلیت یهود در آفریقای جنوبی یکی از ثروتمندترین اقلیتهای یهود در جهان به شمار میآیند.
مقابله با فعالیتهای ایران در قاره آفریقا: همانطور که پیشتر نیز گفته شد مبارزه با فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران یکی از اولویتهای راهبردی رژیم صهیونیستی در احیای مناسبات با آفریقا است. در سال 1378 و تنها چند ماه بعد از سفر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت کشورمان به شرق آفریقا و دیدار با مقامات کشورهای جیبوتی، کنیا و کومور، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی برای تحت الشعاع قرار دادن این سفر و جلوگیری از نفوذ ایران در شرق آفریقا، در رأس یک هیئت بلندپایه سیاسی، اقتصادی و نظامی، راهی منطقه شد و تلاش کرد ضمن رایزنی با مقامات کشورهای اتیوپی، کنیا، غنا، اوگاندا و نیجریه به یک راه حل جامع جهت جلوگیری از نفوذ ایران در آفریقا دست یابد.
جلب نظر سران کشورهای آفریقایی برای عدم حمایت آنها از انتفاضه مردم فلسطین و تشکیلات خودگردان: یکی دیگر از اهداف رژیم صهیونیستی در آفریقا، جلب نظر سران کشورهای آفریقایی برای عدم حمایت از انتفاضه مردم فلسطین است. دولتهای آفریقایی به سبب برخی مسائل سیاسی و مصالح اقتصادی، هنوز نتوانستهاند به یک جمع بندی مشخص در قبال مسئله فلسطین برسند.
یعنی اگر چه رهبران آنها به مناسبتهای مختلف حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام میکنند و یا سازمانهای غیر دولتی زیادی در سراسر آفریقا به مسئله فلسطین حساس بوده و به هر نحو ممکن حمایت خود را از انتفاضه اعلام میدارند، ولی تا به حال هیچ اقدام عملی علیه اسرائیل در این قاره صورت نگرفته است.
جلب نظر شخصیتهای سیاسی و روشنفکری آفریقایی در مخالفت با آرمان فلسطین: یکی دیگر از اهداف رژیم صهیونیستی در برقراری روابط با کشورهای آفریقایی، تلاش همه جانبه برای جلب همکاری روشنفکران و نخبگان سیاسی این قاره برای کاهش فشار علیه این رژیم و رفع بحران مشروعیت بینالمللی و جلوگیری از تشکیل جبهه ضد اسرائیلی در قاره آفریقا است.تلآویو ضمن این تلاشها سعی دارد مانع تشکیل جبهه ضد اسرائیلی در مناطق مختلف آفریقا شود.
مهاجرت یهودیان این کشورها به سرزمینهای اشغالی: یکی از اهداف رژیم صهیونیستی از گسترش نفوذ در آفریقا، انتقال یهودیان این کشورها به سرزمینهای اشغالی است، جایی که صهیونیستها برای پیشبرد طرح و برنامه خود نیازمند بیشترین ساکنان صهیونیست هستند. البته یکی از موانع اساسی این هدف، سیاستهای تبعیض آمیزی است که از خوی برتری طلبی صهیونیستها نشأت گرفته و حتی خود یهودیان را نیز قربانی خود کرده است.
فلاشاها یهودیان آفریقاییتبار سرزمینهای اشغالی هستند که همواره از تبعیض نژادی در سرزمینهای اشغالی رنج میبرند. به علت رویکردهای نژادپرستانهای که در میان اسرائیلیها رواج دارد، آنها روابط خوبی با آفریقاییها از خود نشان نمیدهند. در سال 2011 حدود 45 درصد از فلاشاها کار در اختیار نداشتند. این موضوع را گزارش آکادمی میریس جی دی سی بروکدال (Myers-JDC-Brookdale) نشان می دهد. این در حالی است که میزان بیکاری در میان اسرائیلیها حدود 5.6 درصد است. آمار بیکاری فلاشاها در سال 2014 بالغ بر 65 درصد بود. از نظر اسرائیلیها، آفریقاییها نباید در آموزش و پرورش و حق مسکن با سایر ساکنان سرزمینهای اشغالی برابر باشند. حتی برخی مدارس رژیم صهیونیستی فرزندان فلاشاها را نیز جزو شاگردان خود نمیپذیرند.
ج: اهداف استراتژیک
مناطق مختلف آفریقا به ویژه کشورهای آفریقای شرقی اهمیت استراتژیک و فوقالعاده ای برای رژیم صهیونیستی دارند. چرا که گذرگاهها و منافذ حیاتی دریایی در اختیار دارند که مرتبط با اقیانوس هند و دریای سرخ است. این موضوع برای منافع اسرائیل از اهمیت تجاری و استراتژیک قابل توجهی برخوردار است. حدود 20 درصد از تجارت رژیم صهیونیستی از سواحل شاخ آفریقا و تنگه بابالمندب عبور میکند و رژیم صهیونیستی در تجارت خود به آفریقا و آسیا و استرالیا و برقراری مناسبات دیپلماتیک با تعداد قابل توجهی از کشورهای آفریقایی نیازمند این گذرگاهها است. علاوه بر اینکه فعالیتهای اقتصادی و امنیتی تلآویو در قاره آفریقا نیز از طریق همین گذرگاهها انجام میشود.
با توجه به موقعیت جغرافیایی اسرائیل، تسلط بر دریای سرخ برای این رژیم اهمیت بالایی دارد. به همین دلیل اسرائیل قصد دارد با نفوذ در منطقه شاخ آفریقا، قدرت کشورهای همسو با خود را افزایش دهد چراکه اگر کشورهای همسو با تلآویو در شاخ آفریقا قدرت را در اختیار داشته باشند، میتوانند با سیطره بر دریای سرخ، امنیت اسرائیل را افزایش دهند از طرف دیگر سیطره بر شاخ آفریقا به معنای کنترل و سیطره بر کشتیهای عبوری از تنگه باب المندب است که اهمیت باب المندب از لحاظ راهبردی و اقتصادی کمتر از تنگه هرمز نیست.
یکی از دیپلماتهای باسابقه رژیم صهیونیستی درباره اهمیت امنیتی آفریقا برای اسرائیل گفته است: روابط با کشورهای آفریقایی پشتیبان مهمی برای تلآویو در نهادهای بینالمللی است و میتواند پوشش امنیتی استراتژیک در قبال کشورهای متخاصم ایجاد کند و علاوه بر آن موجب تقویت روابط اقتصادی با این قاره شود.
بررسیهای اسرائیلیها نشان میدهد، این رژیم در آینده با مشکل عمده تامین آب شیرین روبرو خواهد بود و بنابراین باید منابع مطمئنی از واردات آب شیرین برای خود فراهم کند. این سیاست البته مربوط به سالهای اخیر نیست و در عمق اندیشههای صهیونیسم ریشه دارد، به گونهای که تئودور هرتزل از موسسان جنبش صهیونیسم در طرحی که درسال 1903 به انگلیس ارائه کرده، موضوع تشکیل دولت یهودی در شبه جزیره سینا را مطرح کرد تا این رژیم به منابع کافی آبهای زیر زمینی و سطحی از رود نیل دسترسی داشته باشد. اسرائیل در نیم قرن گذشته نیز تلاشهای فراوانی به کار بسته تا بتواند حداقل بر یک درصد از آبهای رود نیل مسلط شود و آن را به سرزمینهای اشغالی هدایت کند، این موضوع در امضای معاهده سازش میان این رژیم با مصر تا حدی محقق شد.
چهار کشور کنیا، اتیوپی، اوگاندا و روآندا در حاشیه رود نیل قرار دارند و به عنوان رقبای مصر و سودان در استفاده از آبهای این رود میتوانند منافع راهبردی رژیم صهیونیستی را تامین کنند. مناسبات خوب رژیمصهیونیستی با این کشورها برای تحریک آنها ضد مصر و سودان دنبال میشود تا اختلافات و فتنهها در کشورهای حاشیه رود نیل افزایش پیدا کند و رژیم صهیونیستی که همواره به دنبال برتری بر جنگ آب است، از این طریق بتواند نفوذ خود را در میان این کشورها افزایش دهد. علاوه بر این که رژیم اسرائیل از این بستر برای ایجاد پروژههای کشاورزی و برداشت از دریاچه ویکتوریا استفاده میکند که مالکیت آن در اختیار چندین کشور شرق آفریقا قرار دارد.
به علت احساس نیاز رژیم صهیونیستی به منابع آبی است که عمده نفوذ این رژیم در آفریقا مربوط به کشورهای سرچشمه و حاشیه رود نیل است؛ در همین راستا چندین دیدار بین مقامات این کشورها با سران تلآویو انجام شده و در سال 2009 نیز توافقنامهای مربوط به آبها میان این کشورها با رژیم صهیونیستی با حضور آویگدور لیبرمن به امضا رسیده است.
اسرائیل از نفوذ خود در کشورهای سرچشمه و حاشیه نیل به دنبال دستیابی به میزان ثابت آب این رود است که از مصر میگذرد، این نیاز به ویژه در سالهای اخیر که بیثباتی در مصر به اوج خود رسیده، ملموستر از قبل شد. به ویژه اینکه سران صهیونیسم جنگ آینده را جنگ بر سرمنابع آبی میدانند.
بنا بر آنچه که گفته شد عوامل تعیین کننده در اهداف راهبردی اسرائیل در آفریقا شامل موارد زیر است:
1 ـ موضوع امنیت آب که ستون اصلی استمرار حکومت و توسعه اشغالگری است.
2 ـ آزادی کشتیرانی در دریای سرخ و اهمیت آبراهههای آفریقا که یکی از عوامل تاثیرگذار بر امنیت اسرائیل در حوزههای اقتصادی و نظامی است.
3 ـ تعدادی از کشورهای آفریقایی عربتبار هستند که این موضوع در درگیری اعراب و اسرائیل تاثیرگذار است.
4 ـ موضوع تجارت سلاح و همکاریهای امنیتی.
اهداف تجاری و اقتصادی:
حدود 30 درصد از ذخایر معادن دنیا و 80 درصد از کروم و پلاتین دنیا در این منطقه است. همچنین 95 درصد ذخایر الماس جهان که 50 درصد میانگین تولید این ماده گرانبهاست، 70 درصد طلا ، 33 درصد مس،76 درصد کبالت،75 درصد پلاتین و 9 درصد آهن جهان در این منطقه تولید میشود.
همچنین میزان 15 تا 30 درصد ذخایر آهن، منگنز، فسفات و اورانیوم و 90 درصد ذخایر پلاتین جهان هم در این منطقه قرار دارد.این ذخایر باعث شده است که آینده صنعت دنیا به شدت به این منطقه وابسته باشد و کشورهای مختلف برای نفوذ در این منطقه به رقابت بپردازند. ذخایر نفت موجود در آفریقا 125 میلیارد بشکه برآورد شده است.
همچنین این قاره از نظر دارا بودن فلزات ارزشمندی چون آهن، قلع، روی، سرب، زغالسنگ، سنگهای قیمتی و نیکل در جایگاه ممتازی قرار دارد و 10 کشور این قاره از صادرکنندگان نفت به سایر نقاط جهان هستند.
این قاره با توجه به وجود چهار تنگه استراتژیک دریایی (کانال سوئز، تنگه جبلالطارق، باب المندب و دماغه امید نیک) و قرار گرفتن مابین قارههای اروپا و آسیا، از نظر موقعیت جغرافیایی نیز اهمیت ویژهای دارد.
قاره آفریقا از نظر حاصلخیزی نیز جایگاه ویژهای برای جهان دارد، به طوری که به دلیل بارانهای فراوان، بسیاری از زمینهای این قاره حاصلخیز هستند و جنگلهای وسیع در کنار مزارع سرسبز از جمله ویژگیهای این قاره است.
در حال حاضر رژیم صهیونیستی تجارت مواد غذایی به اتیوپی و لبنیات به اوگاندا و بیشتر کشورهای شرق آفریقا را در دست دارد. اسرائیل با افتتاح دفاتر تجاری در آفریقا فعالیتهای تجاری خود را گسترش داده به گونهای که گزارشهای موسسه صادرات اسرائیل ، آفریقای جنوبی را به عنوان شریک تجاری اسرائیل نام میبرد. همچنین اقداماتی مانند حفاری در معادن سیرالئون، آفریقای مرکزی، کامرون و در کنگو موضوع بسیار مهم تجارت الماس که از عوامل تاثیر گذار در اقتصاد اسرائیل می باشد را می توان نام برد.
در موضوع واردات هم اسرائیل از «آدیس آبابا» روغن و حبوبات وارد میکند و در مقابل وسایل برقی خانگی، مکانیکی و سموم حشرات را صادر میکند. در اواسط دهه اول قرن بیست و یک 48 درصد از صادرات اتیوپی به اسرائیل بود.کشورهای اتیوپی ، اوگاندا و کونگو در شاخ آفریقا از جانب اسرائیل حمایت میشوند.
در شرق آفریقا نیز در زمینههای اقتصادی و تجاری هزاران نفر از اسرائیلیها مراکز اقتصادی مهم این مناطق را در زمینه تجارت و مدیریت مزارع و پروژههای خدماتی را در دست گرفتهاند. شرکتهای اسرائیلی فعالیت بخشهای قابل توجهی از اقتصاد کنیا و اوگاندا و اتیوپی را در اختیار دارند. از جمله این شرکتها میتوان به شرکت «سولیل بونیه» رژیم صهیونیستی اشاره کرد که فعالیتهای ساخت و ساز و تاسیس فرودگاه و بندرگاه و احداث واحدهای مسکونی و دولتی را در این کشورها در اختیار گرفته است. شرکت «آگرید آپ» در زمینه فعالیتهای کشاورزی و شرکت «کور» در زمینه تولید تجهیزات الکترونیک و معدنی و شرکت «موتورلا» در زمینه شبکههای آبرسانی و برق رسانی فعالیت قابل توجهی در کشورهای آفریقایی دارند. شرکت «کرمل» متخصص در زمینه مواد شیمیایی نیز پروژه های قابل توجهی در شرق آفریقا دنبال میکند.
بازارهای شرق آفریقا یکی از مهمترین بازارهای تاجران سلاح اسرائیل به شمار میرود. این موضوع تنها منحصر به دهههای اخیر نیست، بلکه از دهه شصت قرن گذشته میلادی صدق میکند. چرا که در این کشورها همواره منازعات نژادی و فرقهای و دینی ادامه داشته است. حتی به اذعان کارشناسان، برخی از این منازعات نیز ساخته و پرداخته فعالیتهای جاسوسی رژیم صهیونیستی است. تسلیحات اسرائیلی در تعداد قابل توجهی از منازعات موجود در آفریقا از جمله جنگ جزیره حنیش بین اریتره و یمن و جنگ داخلی خونین میان شمال سودان و جنوب آن مشاهده شده است.
مطالبات دولتهای آفریقایی از رژیم صهیونیستی
کشورهای آفریقایی که به دنبال عادی سازی روابط خود با اسرائیل هستند، عموما تلاش دارند در پی این روابط به مطالبات زیر دست پیدا کنند:
اول: تجربه رژیم صهیونیستی در زمینه امنیت و تکنولوژی:
رژیم صهیونیستی خود را برای کشورهای آفریقایی به عنوان یک کشور با تجربه در زمینه فعالیتهای امنیتی و مبارزه با تروریسم معرفی میکند. تلآویو ابزارهای تکنولوژیک پیشرفتهای را برای مراقبت و شنود و نظارت بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سرزمینهای اشغالی تولید کرده و شرکتهای ویژهای دارد که توسط افسران سابق ارتش رژیم صهیونیستی مدیریت میشود و میتواند عملکرد گارد ریاست جمهوری و یگانهای ویژه دولتهای آفریقایی را بهبود بخشد. گارد ریاست جمهوری در بسیاری از کشورهای آفریقایی که از دموکراسی و تبادل قدرت میان احزاب و محبوبیت عمومی حاکمیت برخوردار نیستند، مهمترین تشکیلات نظامی و با تجربهترین و مسلحترین یگانها است که از افراد ویژهای تشکیل شده است که آموزشهای نظامی قابل توجهی را دیده اند.
عمده این آموزشها به ویژه در کشورهایی که روابط خوبی با تلآویو دارند، توسط رژیم صهیونیستی انجام میشود. این رژیمها که عمدتا رویکردهای استبدادگرایانه و غیر دموکراتیک دارند، به دنبال دستیابی به این تکنولوژیها هستند. علاوه بر این که بیشتر کشورهای آفریقایی دچار چالشهای امنیتی هستند و برای مهار شورشهای مردمی نیازمند چنین تجهیزاتی هستند. رهبران کشورهای آفریقایی تلاش دارند جاسوسی از مخالفان و منتقدان خود را به بالاترین حد خود برسانند و تکنولوژیهای پیشرفته را در این زمینه به دست بیاورند تا بتوانند امنیت خود را برای طولانی مدت تامین کنند. رژیم صهیونیستی همچنین در مبادلات خود با کشورهای آفریقایی حمایتهای لجستیک امنیتی از رژیمهای حاکم در این کشورها را ارائه میدهد و اطلاعات امنیتی که توسط سرویسهای جاسوسی این رژیم جمعآوری شده است را به آنها میفروشد.
دوم: توسعه بخش کشاورزی
رژیم صهیونیستی در دسامبر سال 2006 میزبان کنفرانس کشاورزی ویژه دولتهای غرب آفریقا بود تا راهکارهای تولید مستمر در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی را با این کشورها بررسی کند. وزرای خارجه کشورهای نظیر نیجریه، توگو، کنیا، گامبیا، سیرالئون و مسئولان ارشد بنین و ساحل عاج غنا و گینه بیسائو و سنگال در این کنفرانس شرکت داشتند.
رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر برخی پروژههای کشاورزی و توسعهای را در کشورهای آفریقایی به اجرا گذاشته است. تلآویو در اتیوپی پروژه تولید نیشکر را ضمن عقد قراردادی بین شرکت تولید شکر اتیوپی و شرکت نتافیم رژیم صهیونیستی دنبال میکند. این پروژه ارزشی بالغ بر 200 میلیون دلار دارد و مسئولیت آبرسانی و کشت نیشکر در این کشور را بر عهده گرفته است. سرمایهگذاریهای رژیم صهیونیستی در بازارهای کشاورزی اتیوپی شامل تولید و پرورش گل و سایر صنایع کشاورزی نیز میشود. بر اساس آمار ارائه شده از سوی مرکز سرمایهگذاری اتیوپی تعداد پروژههای اسرائیلی در اتیوپی بالغ بر 187 پروژه است که ارزش مالی آنها حدود 58.4 میلیون دلار است.
وزارت کشاورزی رواندا نیز با شرکت ابونی رژیم صهیونیستی قرارداد امضا کرده است تا طرحهای کلی آبرسانی در رواندا را به سرانجام برساند. امضای این توافقنامه در روز 22 ژانویه 2007 در شهر کیگالی انجام شد. رژیم صهیونیستی همچنین در پروژه سه جانبه با آلمان و کنیا برای تصفیه آب دریاچه ویکتوریا به مساحت حدود 69 هزار کیلومتر مربع همکاری میکند.
در روز 17 آگوست 2012 توافقنامهای در نایروبی میان سه کشور به امضا رسید تا دریاچه ویکتوریا که از بزرگترین منابع آب شیرین در آفریقا به شمار میرود، احیا شده و منابع آبی به آن بازگردد و گیاهان دریایی مضر آن از بین برود. رژیم صهیونیستی همواره تلاش دارد فعالیتهای خود در آفریقا را دارای ابعاد انسانی معرفی کند. به عنوان مثال در این پروژه مدعی است که اقدام اسرائیل میتواند حدود 5 میلیون فرصت شغلی برای کشورهایی که در حاشیه این دریاچه قرار دارند یعنی بنین و اوگاندا و تانزانیا ایجاد کند.
دولت سودان جنوبی نیز در سال 2012 اولین توافقنامه میان دو طرف برای آغاز پروژه های کشاورزی در اراضی حاصلخیز سودان جنوبی را با رژیم صهیونیستی به امضا رساند. رژیم صهیونیستی همچنین پروژه تولید انرژی خورشیدی را در این کشور کلید زده است.
اسرائیل در اوگاندا نیز پروژههای متعددی را به ویژه در زمینه کشاورزی و فناوری آب و پروژههای خدماتی دیگر در زمینه پزشکی و آموزشهای نظامی و ارائه راهبرد مبارزه با تروریسم و افراطگرایی دینی در دست انجام دارد.
سوم: جلب توجه قدرتهای بزرگ:
علاوه بر اینها بسیاری از کشورهای آفریقایی که روابط خوبی با تلآویو برقرار کردهاند، امیدوار هستند که از طریق احیای مناسبات خود با اسرائیل بتوانند توجه آمریکا و سایر دولتهای غربی را که اسرائیل در میان آنها نفوذ دارد، به خود جلب کنند.
ادامه دارد...