مستندهای امیدآفرین در سینما/ از بانوی دلاور جنوبی تا امیدبخشی به بچههای زندان!
سینمای مستند عرصه نمایش واقعیتها است؛ واقعیتهایی که گرچه تلخند اما روزنه امید را در دل خود جای دادهاند و به ما یادآروری میکنند که زندگی جریان دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، «جایی برای فرشتهها نیست» ساخته سام کلانتری فیلمی پُرامید دربارهی تیم ملی اسکیت هاکی دختران ایران است؛ در این فیلم مصائب، امیدها و البته رویاهای یک گروه ورزشکار زن به تصویر درمیآید که با تمام وجود سعی میکنند بر مشکلات زندگی و ورزشی خود غلبه کنند.
سام کلانتری دربارهی ساخت این فیلم که توأم با تلخی و امید است، اظهار کرد: اصولاً تلخ دیدن با ناامیدانه تصویر کردن متفاوت است؛ شما میتوانید فیلمی تلخ بسازید که اشک مخاطب را درآورد یا حال او را بد کند، اما لزوماً فیلم ناامیدی نباشد؛ بهتر است میان این دو تفکیک قائل شویم، زیرا فیلمی که تلخ ساخته میشود الزاماً فیلمی ناامید محور نیست.
وی افزود: در «جایی برای فرشتهها نیست» تلاش کردم آنچه هست را به تصویر بکشم؛ امید در میان این دختران ورزشکار وجود داشت، به همین دلیل در فیلم شاهد این امیدیم؛ البته من سعی میکنم همواره در فیلمهایم امید وجود داشته باشد؛ در این فیلم هم اگر دخترها روی سکو نمیرفتند، درست است که فضا تلخ میشد اما باز هم فضای فیلم امیدوارانه بود؛ طی این سه سال دخترها بسیار تغییر کرده و جسور شده بودند؛ این یعنی امید و تغییر که در کاراکترها دیده میشد.
کلانتری با تأکید بر این که فیلمسازان باید تلخیهای جامعه را که این روزها کم نیست به تصویر بکشند، گفت: متأسفانه واژه "امید" در چند سال اخیر به قدری مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است که مردم با شنیدن این واژه واکنشی منفی دارند؛ به نظرم باید تلقی از این واژه را از ادبیات سیاسی دور کرد؛ به این شکل میتوان تلخترین اتفاقات را با هوشمندی و ظرافت به تصویر کشید تا مخاطب شاهد روحیه امید باشد.
در مستند باید از فضای سیاه هم به امید رسید
«خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوشدست نیز فیلمی است که در زندان ساخته شده است و در آن گروهی مجرم نوجوان با کمک چند مربی نمایش تصمیم میگیرند نمایشی را روی صحنه ببرند تا اگر موفق بود به این بهانه و برای اجرای عمومی یک روز از زندان خارج شوند؛ در انتهای این فیلم مستند هم امید و روزنههایی به زندگی خوب موج میزند.
فرزاد خوشدست با اشاره به این روحیه امید در فیلمش گفت: در مستند پیشینم «زنی که نام ندارد» که در زندان قرچک ورامین ساخته بودم، فضایی ناامیدکننده را به تصویر کشیدم؛ عباس کیارستمی که مشاور تدوین من بود پس از تماشای فیلم گفت که به دلیل تلخی فضای آن تا صبح نتوانسته بخوابد؛ اینگونه بود که فکر کردیم چگونه میشود در فضایی چون زندان که به نوعی ته خط محسوب میشود، امید ایجاد کرد.
وی با تأکید بر این که به تصویر کشیدن نگاهی امیدوارانه در فضایی تلخ امر دشواری است، تصریح کرد: فیلمساز نباید تنها شاهد ماجرا باشد، بلکه باید برای بیان داستان طرحی داشته باشد تا بتواند امید موجود در فضای تلخ را بهتر ببیند؛ هدف من از ساخت «خط باریک قرمز» امیدبخشی به بچههایی بود که در زندان بودند و خوشبختانه علاوه بر امیدبخشی، تاحدودی زندگی این جوانها و نوع نگاه به آنها را تغییر دادم.
این مستندساز افزود: من از کیارستمی که هیچگاه فیلمهایش پایانهای تلخ و غمزده ندارند، این امیدبخشی را یاد گرفتم؛ این به تصویرکشیدن امید به قدری برای من جذاب بود که بعید میدانم تا پایان فیلمسازیام فیلمی بدون امید بسازم؛ در واقع در فیلم مستندی که بنای آن بر پایه واقعیت است، باید امید داد؛ در فیلمهای داستانی که برگرفته از تخیل فیلمسازند میتوان فضایی تلخ را به تصویر کشید، اما در مستند باید حتی از فضای سیاه هم به امید رسید؛ البته امیدوارم مسئولان جشنوارهها هم به این گونه فیلمهای امیدبخش توجه کنند و حمایت بیشتری از این آثار صورت گیرد.
بانو عصمت حال جامعه را خوب میکند
مستند «بانو» ساخته محمد حبیبی منصور هم روایتی سراسر امید از زندگی پرفراز و نشیب مادر شهیدان ابراهیم و اسماعیل فرجوانی است؛ عصمت احمدیان از زنان فعال در عرصه دفاع مقدس است که هم اکنون علاوه بر فعالیتهای اقتصادی و تولیدی در امور خیریه و کمک به مناطق محروم استان خوزستان فعالیت میکند.
این مستندساز معتقد است که اثر هنری نباید حال مخاطب را بد کند؛ نمایش اتفاقات تلخ با عینکی بدبینانه مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه باید اتفاقات تلخ در کنار شیرینیها بیان شوند تا شاهد اثری کامل باشیم؛ برای من مهم است که اگر خودم حال بدی دارم، این حال بد را به مخاطب منتقل نکنم.
وی با بیان این که اگر فیلمساز با خلق اثری هنری اتفاقی را رقم نزند، چه فرقی با فردی که دائم غر میزند خواهد داشت، تصریح کرد: جامعه باید حال خوبی داشته باشد، در غیر این صورت بدون امید میمیرد؛ 30 فیلم داستانی تماشا میکنیم اما از هیچیک امیدی برای حرکت دریافت نمیکنیم و تنها حال بدی که از تماشای این فیلمها به دست آوردهایم را به دیگران هم منتقل میکنیم؛ در حالی که انسان نیاز به امید دارد و این امید را میتوان در برخی از فیلمهای مستند دید.
حبیبی منصور با تأکید بر این که فیلمسازان مستند با حقیقت جامعه بیشتر درگیرند و آیینه جامعه محسوب میشوند، اظهار کرد: ما از دل سختیهایی که بانو عصمت پشت سر گذاشته بود، تصاویری ثبت کردیم که در قلب این فرد وجود داشت؛ در واقع حقیقت جاری در دل قصه را بدون دستکاری به مخاطب نشان دادیم؛ این فرد که بارها تلخیهای مرگ را تجربه کرده است اکنون منشا زندگی، تولید و اقتدار است و حال جامعه را خوب میکند.
وظیفه مستندساز این است که باعث ناامیدی نشود
مستند «پروژه ازدواج» به کارگردانی حسام اسلامی و عطیه عطارزاده هم پیشنهاد ازدواج بیماران را در مرکز نگهداری از بیماران اعصاب و روان مطرح میکند.
حسام اسلامی میگوید: مخاطب باید نظر بدهد که با دیدن این فیلم ناامید میشود یا امیدوار! البته که دوست داشتم این فیلم فضای امیدواری داشته باشد؛ به عبارت دیگر فارغ از این که چه داستانی را انتخاب کنم و چه اتفاقی بیفتد، احساس میکردم وظیفه من به عنوان فیلمساز این است که ناامیدی ایجاد نکنم، حال هرچه قدر که آن قصه و آن واقعیتی که رخ میدهد تلخ باشد؛ البته باید بگویم که در پروسه تولید فیلم هم خودمان مکرراً ناامید میشدیم و دوباره امید به ما برمیگشت؛ همیشه این سؤال در ذهنمان بود که بالأخره چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ با این حال اتفاقی که در پایان فیلم رخ داد، روزنهی امید را برای خود من باز کرد.
انتهای پیام/