افلیا پرتو: خواستم اینجا زندگی کنم و اینجا بمیرم / موسیقی جدیت می‌خواهد

افلیا پرتو: خواستم اینجا زندگی کنم و اینجا بمیرم / موسیقی جدیت می‌خواهد

افلیا پرتو درباره فعالیت هنریش در ایران می‌گوید: ریشه‌ام در این خاک است و می‌خواهم در این خاک زندگی کنم و همین‌جا هم زندگی‌ام تمام شود.

خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه

افلیا پرتو از هنرمندان پیشکسوت عرصه موسیقی ایرانی است که چند دهه حضور مؤثر در موسیقی ایران را در کارنامه دارد. امسال و در مراسم اختتامیه سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر، افلیا پرتو به خاطر یک عمر فعالیت هنری مورد تقدیر قرار گرفت. او از نوازندگان صاحب سبک در پیانونوازیِ ایرانی است.

پرتو می‌گوید: «در خانواده‌ای به دنیا آمدم که اهل موسیقی بودند؛ نه به صورت حرفه‌ای بلکه دوستدار موسیقی بودند. پدر و مادرم عضو انجمن موسیقی ملی بودند که زنده یاد خالقی تأسیس کرده بود. از همان زمان من هم با آنها به دیدن رویدادهای موسیقی می‌رفتم و به موسیقی علاقه‌مند شدم. بعدها که هنرستان موسیقی تأسیس شد، من هم در این هنرستان مشغول تحصیل شدم.»

افلیا پرتو را می‌توان رشته پیوند میراث جواد معروفی با نسل‌های بعدی موسیقی ایرانی دانست. افلیا پرتو نخستین نوازنده زن ایرانی بود که معروفی او را یکی از بهترین‌های شاگردانش و یکی از بهترین نوازندگان پیانو معرفی کرد.
پرتو در 11 سالگی به هنرستان موسیقی راه پیدا کرد و در کلاس ابوالحسن صبا، وزیری، خالقی و تهرانی درس موسیقی آموخت. پرتو در هنرستان عالی موسیقی موزیکولوژی خواند و در عصر طلایی رادیو و تلویزیون تکنواز و همنواز ارکسترهای بزرگ شد.
سال 1348 سرپرست ارکستر بانوان شد و اجراهای بسیاری را در ایران و خارج از ایران تجربه کرد. در دهه 1370 باز هم فعالیتش را آغاز و همکاری با خاطره پروانه را با اجرای کنسرت‌هایی برای بانوان شروع کرد.

 

همیشه به شاگردانم می‌گویم که نباید الگویتان من باشم. من متعلق به دوره گذشته‌ام. شما باید خیلی بهتر از من باشید. نسل گذشته کارش را کرده است. این نسل جدیدند که باید کار کنند و موسیقی را رو به جلو ببرند.

 

افلیا پرتو می‌گوید: «همیشه به شاگردانم می‌گویم که نباید الگویتان من باشم. من متعلق به دوره گذشته‌ام. شما باید خیلی بهتر از من باشید. نسل گذشته کارش را کرده است. این نسل جدیدند که باید کار کنند و موسیقی را رو به جلو ببرند.
به عنوان کسانی که از دوره های قبلیم، باید بایستیم و تلاش کنیم و تحمل کنیم تا جوان‌ترها پایشان را جا پای ما بگذارند و خوشبختانه این کار را کردیم؛ سختی‌های بسیاری کشیدیم اما بالأخره این کار را کردیم.»

 

موسیقی جدیت می‌خواهد و جدی بودن به جنسیت ربطی ندارد. می‌توانید زن یا مرد باشید و با جدیت موسیقی را دنبال کنید. در واقع خوب کار کردن مهم است.

 

این نوازنده پیانو درباره حضورش در ارکستر بانوان توضیح می‌دهد: «زمانی که از هنرستان فارغ التحصیل شدیم، از بانوان فارغ التحصیل هنرستان ارکستری تأسیس شد با عنوان ارکستر بانوان. زنده یاد فروتن راد این ارکستر را سرپرستی می‌کرد. بعدها هم آقای مصطفی کمال پورتراب ارکستر را اداره کرد.
من در این ارکستر پیانو می‌نواختم. سال 1346 این ارکستر را به من واگذار کردند و به مدت 10 سال این ارکستر فعال بود.
یادم هست که سفری به قشم و برای مردم آنجا اجرایی داشتیم. در آن اجرا من عود می‌نواختم؛ چون امکان جابه‌جایی پیانو به مناطق دوردست نبود. می‌دیدم که چقدر مردم آن منطقه از شنیدن موسیقی لذت می‌بردند و در عین حال متعجب بودند که مگر می‌شود گروهی به سراغشان رفته باشد تا برایشان موسیقی زنده اجرا کند.»

پرتو می‌گوید: «به نظرم موسیقی جدیت می‌خواهد و جدی بودن به جنسیت ربطی ندارد. می‌توانید زن یا مرد باشید و با جدیت موسیقی را دنبال کنید. در واقع خوب کار کردن مهم است.»

 

ریشه‌ام در این خاک است و می‌خواهم در این خاک زندگی کنم و همین جا هم زندگی‌ام تمام شود. در خارج از ایران چه هستم و کی هستم. باید سال‌ها مطابق فرهنگ آن کشور کارم را عرضه کنم. ولی دوست داشتم همین جا زندگی کنم و همین جا هم زندگی‌ام خاتمه یابد.

 

او درباره از سرگیری فعالیت هنریش پس از انقلاب اینچنین توضیح می‌دهد: «از سال 1377 مرکز موسیقی وزارت ارشاد، از من خواستند که با خانم خاطره برنامه‌هایی برای بانوان اجرا کنیم. پیش از آن سال‌های بسیاری با خانم خاطره سابقه همکاری داشتم. اولین برنامه را با عنوان «گل یاس» در سال 1377 اجرا کردیم. از آن زمان و تا زمانی که خانم خاطره در قید حیات بود، حدود 33 برنامه را به صحنه بردیم.
در اجراهای مشترکم با خانم پروانه هر چیزی را اجرا نمی‌کردیم. موسیقی‌ای اجرا می‌کردیم که بتواند به درد بالا بردن سطح آگاهی موسیقایی بانوان بخورد. درست است که مردم ما به شادی نیاز دارند، اما موسیقی جدی هم جایگاه خودش را دارد و باید به آن بپردازیم.»

این نوازنده پیشکسوت پیانو در پاسخ به این پرسش که چرا پس از انقلاب برای ادامه فعالیت هنری، به کشور دیگری مهاجرت نکرد، می‌گوید: «ریشه‌ام در این خاک است و می‌خواهم در این خاک زندگی کنم و همین جا هم زندگی‌ام تمام شود. در خارج از ایران چه‌ام و کی‌ام. باید سال‌ها مطابق فرهنگ آن کشور کارم را عرضه کنم. اما دوست داشتم همین‌جا زندگی کنم و همین جا هم زندگی‌ام خاتمه یابد.»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران