کرونا و بحران سرمایهداری
بیماریهای فراگیر، ابعاد اثرگذاریشان فراتر از حوزه سلامت است و غفلت از حوزههای مختلف اثرگذاری این بیماریها فرصت اصلاح اجتماعی را سلب میکند.
خبرگزاری تسنیم ــ دکتر سینا شیخی*
انسان از دیرباز با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم کرده است. بیماریها فراتر از مشکلات جسمی، انسان را به خود مشغول کردهاند. در فلسفه کلاسیک بحث از شر، بهواسطه بیماریها و رنجهای انسان همواره مورد توجه بوده است اما بیماریهای واگیردار علاوه بر مباحث فلسفی، سیاست، جامعه و روان انسان را نیز به حوزه سلامت پیوند میدهند چرا که در این بیماریها نهتنها سلامت جسمی انسان، بلکه ابعاد مختلف روانی و اجتماعی نیز با مخاطره روبهرو میشوند.
بخشی از این مسائل بهطور مستقیم معلول شرایط بیماریهای واگیردار هستند؛ مانند چگونگی کنترل بیماری در جامعه و فعال نگاه داشتن بخشهای اقتصادی وابسته به معیشت جامعه اما مسائل بنیادیتری نیز وجود دارند. در بحرانهای اجتماعی بزرگ، بسیاری از مسائل پنهان و بنیادین اجتماعی آشکار میشوند؛ چنانکه گاهی یک بیماری، امراض پنهان انسان را آشکار مینماید. تحلیلگران اجتماعی به این دسته از مشکلات توجه بیشتری میکنند، زیرا از یکسو متوجه شالوده جامعه میباشند و از سوی دیگر فرصت محدودی برای پرداختن به آنها وجود دارد. غفلت از این مسائل و توجه صرف به امور پزشکی و گذران جامعه، فرصت اصلاحات عمیق اجتماعی را از ما میگیرد و شرایط پس از بیماری را نیز دشوار میسازد.
کرونا حاصل دخالت در طبیعت است
اکنون ویروس کرونا یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی پس از جنگ جهانی دوم را پدید آورده است. ترس و اضطراب همه جا را فرا گرفته است و این ویروس بهسرعت در همه کشورهای جهان منتشر میشود. شهرها به حالتی نیمهتعطیل درآمدهاند و تقریباً همه رویدادهای هنری، ورزشی، تفریحی در همه جای جهان تعطیل شدهاند. شاید باورش کمی سخت باشد که در اوج تمدن تکنولوژیک مدرن، یکی از انواع بیماری ساده سرماخوردگی این همه مشکل درست کرده باشد، ویروس جهشیافتهای که بهتحلیل بسیاری از کارشناسان بهنحو مستقیم یا غیرمستقیم، حاصل همین دخالت تکنولوژیک در طبیعت است.
معضل آنجا بزرگتر میشود که بدانیم این بیماری تنها یکی از آثار دخالت بیرویه در طبیعت است؛ گرمایش زمین، آب شدن یخچالهای قطبی، انقراض گونههای مختلف جانوری و گیاهی، آلودگی آبوهوا، آتشسوزیهای گسترده، بیماریهای مختلف جسمی و روانی در یک دهه اخیر جهشی تحیرآور داشتهاند. طبیعت در حال پاسخ دادن به انسانی است که آن را شیئی بیجان و منبع تصرف بلامنازع خویش میدانست. در حالی که رسانهها برای حواسپرتی انسان از خطرات واقعی، به بزرگنمایی خطرات کوچکتری مانند سیگار و چربی خون مشغول بودند، سیلی طبیعت بهتدریج انسان را متوجه خطرات بنیانبرافکن جهان معاصر میکند. این خطرات نیز حاصل تصمیم اشخاص نیست، بلکه الگوی سرمایهداری و سیستم اقتصادی جهان، برای حفظ جایگاه و افزایش سرمایه خویش نیازمند تصرف بیشتر و بیشتر در طبیعت است، بهبیانی دیگر بحران محیط زیست نخستین اخطار جدی این بیماری به انسانهاست. در صورت ادامه این روند، مخاطرات جدی طبیعی آینده نسل بشر را بهصورتی جدی تهدید میکند.
کرونا و فاصله طبقاتی در جهان
دومین مسأله اجتماعی که در پی شیوع ویروس کرونا نمایان گردیده، فاصله طبقاتی وحشتناک در دنیای امروز است. سازمان بهداشت جهانی برای جلوگیری از شیوع کرونا دستورالعملهایی صادر کرده که سادهترین آنها نیز برای بخش قابل توجهی از مردم جهان غیرقابل دسترس است. شاید در نگاه نخست شستوشوی دست با آب و صابون اتفاقی ممکن برای همه جهان بهنظر برسد اما همین راهکار بهظاهر ساده برای بیش از 2 میلیارد نفر از ساکنان کره زمین ممکن نیست زیرا به آب پاکیزه و مواد شوینده دسترسی ندارند!
شاید در دنیایی که اتوپیایی مملو از رفاه و برخورداری ترسیم کرده بود و اکنون نیز برخی انسانها از امکانات و ثروتی بیاندازه برخوردارند، تصور 2 میلیارد نفر که امکان شستوشوی دست خویش را هم ندارند تحیرآور باشد اما مسأله اصلی آنجاست که کشورهای توسعهیافته با چپاول و استعمار منابع نفتی و معدنی همین مردم محروم به جایگاه امروز خود رسیدهاند. شاید با یک مثال وضعیت مذکور روشنتر شود؛ مسابقات صدا و سیمای خودمان را در نظر بگیرید؛ عدۀ زیادی از مردم دهها میلیارد تومان به حساب سامانهای واریز میکنند و آن سامانه مثلاً 500 میلیون تومان آن را بین مردم پخش میکند و مابقی را در یک دزدی مدرن و مؤدبانه برای خویش نگاه میدارد. سرمایهداری نیز با همین الگو کار میکند؛ دیگران کار کنند ولی تو سود ببر! البته مقدار کمی از پول مردم را به ایشان بازمیگرداند تا بتوانند با یک زندگی حداقلی چرخ اقتصاد سرمایهداری را به حرکت درآورند.
علاوه بر امکانات بهداشتی، برنامهریزیهای اجتماعی نیز متوجه منافع طبقات خاصی از جامعه است. راهکار دیگر سازمان بهداشت جهانی در همهگیری کرونا، ماندن در خانه است، حال آنکه صدها میلیون کارگر روزمزد برای تهیه نان شب خویش چارهای جز بیرون آمدن از خانه و رفتن به دل خطر را ندارند، گویا در برنامهریزی اجتماعی و سیاستگذاری نیز طبقات محروم فراموش شدهاند، پس میتوان دموکراتیک بودن ویروس کرونا را در دیکتاتوری امکانات طبقاتی فراموش کرد، اینها سادهترین تفاوتهای طبقاتی در این بیماری همهگیر بود و قصه امکانات درمانی و زمان گرفتن تست از افراد مشکوک به بیماری تمایزات بیشتری را در این بیماری یادآوری میکند.
علاوه بر این آمریکا و اروپا با نادیده گرفتن افراد سالمند و ناتوانِ مبتلا به کرونا، تعریف جدیدی از انسان ارائه کرده است: انسان موجود دوپایی است که امکان سودرسانی به نظام اقتصادی را داشته باشد! آشکار شدن این نگاه ضدانسانی بهبرکت ویروس کرونا میتواند تأملی در ساختار دنیای امروز ایجاد نماید، ساختاری که زیر خروارها تبلیغ رسانهای و هیاهوی فوتبال، المپیک، کنسرت و سلبریتیهای شبکههای اجتماعی مدفون شده بود، اکنون ویروس کرونا نشان داد که این اتفاقات تفریحی که بخش عمده سرمایه و وقت انسانها را به خود جلب کرده، در مقابل نیازهای اساسی انسان تا چهاندازه بیاهمیت است و تعطیل شدنشان هیچ مشکل اساسی برای مردم ایجاد نمیکند.
بهراستی چرا در جهانی که چند میلیارد نفر امکانات اولیۀ زندگی را ندارند، میلیاردها دلار خرج فوتبال و کنسرت میشود؟ آیا ویروس کرونا میتواند اولویتبندی نیازهای انسان را به ما بیاموزد یا سرمایهداران برای سود بیشتر خود به روند سابق ادامه میدهند و با نمایشهای بهظاهر خیّرانه، ماهیت ضدانسانی خویش را مخفی میکنند؟
اما معضل دیگری که اکنون و در پی غلبه نگاه سرمایهداری ما را تهدید میکند، افزایش فاصله طبقاتی در دوران پساکرونایی است. بسیاری از سرمایهداران در رکود حاصل از بیماری کرونا متحمل ضرر شدهاند و در پی آن هستند تا پس از این بیماری با فشار بر جامعه، به میزان سود مطلوب خویش دست یابند. تورم و افزایش سرسامآور قیمتها در موارد مشابه مشکلات عدیدهای را برای مردم ایجاد کرده است، به همین سبب ضروری است که نهادهای نظارتی از هماکنون برای جلوگیری از این اتفاق برنامهریزی کنند.
در نهایت اینکه بیماری کرونا درسهای زیادی برای انسان دارد و تأمل در آنها برای داشتن فردایی بهتر ضروری است. امروز کشور ما الگوی سرمایهداری و ضعفهای آن و لطمهای را که به بشریت میزند پیش چشم خویش دارد و ویروس کرونا نیز بیش از پیش حقیقت جهان سرمایهداری را افشا کرده است. رفتن به مسیری متفاوت از سرمایهداری، مستلزم نگاهی متفاوت به انسان و عالم است؛ نگاهی که با تفکر، پژوهش و آگاهیبخشی پدید میآید. با شرایط فعلی نظام فرهنگی ــ اقتصادی ما و بهویژه رسانه ملی بهعنوان سمبل فرهنگی کشور، راهی طولانی برای تحقق رویکردی متفاوت از سرمایهداری پیشِروی ماست، راهی طولانی اما مورد انتظار انسان امروز که زخمهای تازیانههای نظام سرمایهداری طاقتش را طاق کرده است.
*دانشآموخته حوزه علمیه قم و دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران
انتهای پیام/