گفتگو| آیتالله حسینی: تعبیر جالب شهید صدر در شب پیروزی انقلاب/ با "مرجعیت سنتی" موافق نبود
۱۹ فروردین سالروز شهادت آیتالله سید محمدباقر صدر است، در همین زمینه گفتگویی با آیتالله حسینی اشکوری از شاگردان مرحوم صدر درباره گرایشات سیاسی آن شهید و فعالیتهایشان در حوزه نجف داشتیم.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم ــ "مرحوم آیتاللّه شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او ــ که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ــ بهدست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجۀ رفیعۀ شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند؛ و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستمپیشۀ خود میبرند."
این بخشی از پیام امام خمینی در سوگ شهادت آیتاللّه سید محمدباقر صدر و خواهرش آمنه صدر (بنتالهدی) بود که بهدست صدام حسین به شهادت رسیدند.
آیتالله شهید سید محمدباقر صدر مرجع انقلابی عراق
آیتالله شهید سید محمدباقر صدر مرجع تقلید و متفکر شیعه عراقی بود که در حوزه علمیه به نبوغ فکری معروف و در دانشهایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست و معرفتشناسی نظریههای جدیدی ارائه کرده است. وی علاوه بر فعالیتهای فکری، در فعالیتهای سیاسی نیز پیشگام بود و از نزدیکترین علمای حوزه نجف به امام راحل بهشمار میرفت. مشارکت در تشکیل حزب الدعوة الاسلامیة، صدور فتوای حرمت عضویت مسلمانان در حزب بعث عراق و برپایی راهپیمایی و تظاهرات در شهرهای شیعهنشین جنوب عراق و بغداد بخشی از فعالیتهای سیاسی وی بود.
تشدید این اقدامات و حساسیت رژیم بعث عراق بر امثال شهید صدر و ایرانیان ساکن عراق، سبب شد که دولت عراق او و خواهرش آمنه صدر را دستگیر کند و به شهادت برساند.
بهمناسبت سالروز شهادت آیتالله محمدباقر صدر و همشیرهاش بنتالهدی گفتگویی با آیتالله حسینی اشکوری از شاگردان مرحوم شهید صدر داشتیم.
آیتالله حسینی اشکوری در سال 1337 و پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد حوزه نجف اشرف شد و پس از طی دوره مقدمات و سطح عالی به درس خارج آیتالله شهید محمدباقر صدر راه یافت. وی بهدلیل ارتباط با انقلابیون، توسط حزب بعث عراق دستگیر و شکنجه شد و پس از آزادی به ایران بازگشت و هماکنون نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان رهبری است.
تسنیم: 40 سال از شهادت مرحوم آیتالله محمدباقر صدر میگذرد و باتوجه به اینکه حضرتعالی سنواتی را در محضر ایشان در نجف تحصیل کردید، علت گرایش شدید ایشان به امام خمینی چه بود؟ باتوجه به اینکه در حوزه نجف، انقلابی بودن ایشان بیش از سایر اساتید به چشم میآمد.
حسینی اشکوری: بسم الله الرحمن الرحیم. قرائت و برداشتی که مرحوم امام از دین، مذهب، وظیفه علما و دینداران در زمان غیبت داشت مورد قبول شهید صدر بود و نمونه بارز کسی را که متصدی همین برداشت شود در شخصیت مرحوم امام میدید، منتها هرچه به زمان پیروزی انقلاب نزدیکتر میشد، انسجام و هماهنگی مرحوم صدر با افکار امام و خواستههای امام بیشتر و تبعیت شهید صدر از ایشان آشکارتر میشد.
** تعبیر جالب شهید صدر در شب پیروزی انقلاب
شبی که انقلاب به پیروزی رسید و 22 بهمن اعلام سقوط حکومت شاهنشاهی شد، من در درس مرحوم آیتالله صدر حضور داشتم، ایشان با یک شیفتگی بسیار عظیمی مطالب بسیار مهمی را فرمودند، منجمله این مطلب را گفتند که "اکنون آمال و آرزوهای تمام انبیا و اولیا که آنها موفق نشدند آن آمال و آرزوها را به منصه ظهور برسانند امروز بهدست آیتالله خمینی محقق شد" و با یک عظمت و شیفتگی و احساس بسیار شدیدی این نکته را بیان کردند.
** شهید صدر میگفت "در امام خمینی ذوب شوید چون ایشان ذوب در اسلام است"
بعد از آن هم در تمام مواضع و مواقف با جمهوری اسلامی هماهنگ بود و جزواتی بعد از انقلاب در همان ایام بسیار کوتاهی که داشتند نوشتند از جمله درباره اقتصاد در اسلام، در رابطه با فقه نظام و... و خود را جزوی از این نظام و از برنامههای این نظام میدانستند و دستوری به پیروان خود دادند که "ذوبوا فی الخمینی کما هو ذاب در اسلام! ذوب در امام خمینی شوید همانطور که ایشان ذوب در اسلام شدند." یک شیفتگی عظیمی نسبت به امام در ایشان بود چراکه آن اهداف و آمال و آرزوهایی که سالها برای آن زحمت کشیده بود، برای آن تشکیلات و حزب درست کرده بود و در صدد اقدام گام به گام بود، یک مرتبه دید انقلابی به آن بزرگی در ایران برپا شد و این طبیعی بود که یکی از بزرگترین آرزوهای ایشان محقق شد.
براین اساس هم بود که در مقابل بعثیها ایستاد و کوتاه هم نیامد و در این راستا هم جان خود را باخت و امام هم برهمین اساس بود که ایشان را بهعنوان محور و مرکز حفظ حوزه انقلابی در نجف معرفی کرد و مخاطب قرار داد و به ایشان گفت که در عراق بماند و مشغول رهبری جامعه عراق شود.
شهید صدر در حلقه شاگردان خود، در تصویر مرحوم آیات هاشمی شاهرودی، عبدالعزیز حکیم و شهید سید محمدباقر حکیم دیده میشوند
من بهخاطر دارم که بعد از شهادت استاد مطهری ــ رضوان الله تعالی علیه ــ در نجف من برای ایشان مجلس ختمی گرفتم. کسی جرئت نمیکرد مجلسی برای ایشان بگیرد و سکوت محض بود چون سیطره بعثیها برقرار بود. البته هنوز آیتالله صدر دستگیر نشده بودند. من در مدرسه آسید محمدکاظم یزدی یک مجلس ختمی بر پا کرده بودم. اکثر علما آمدند و ازجمله افرادی که تشریف آوردند و مفصل هم در آن جلسه شرکت داشتند، حضرت آیتالله صدر بودند. آن مجلس را یک شخصیت معروف بهپا نکرده بود و من هم که یک طلبه ناشناس بودم اما همه آقایان اعاظم حوزه نجف شرکت کرده بودند ازجمله آیتالله صدر.
** رابطه عاطفی مردم عراق و انقلاب اسلامی برای بعثیها خطرناک بود
تسنیم: حزب بعث از ابتدا با حوزه نجف و بهخصوص امثال شهید صدر دشمنی داشت، این دشمنی حزب بعث و صدام با شهید صدر چهزمانی تشدید شد و به این نتیجه رسیدند که باید شهید صدر را از سر راه بردارند؟
حسینی اشکوری: ایشان بر اینکه از افکارش، انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی دست برنمیدارد پافشاری کرد و حمایتهایش را ادامه داد. بعثیها البته با کل حوزه و دینداری مخالف بودند و از قبل هم با آیتالله صدر و حرکتهای روشنفکرانه دینی مخالف بودند ولی تشدید پیروزی انقلاب و حالت عاطفی که میان ملت عراق نسبت به جمهوری اسلامی پدید آمده بود برای بعثیها خطرناک بود. آنها میترسیدند و حکومت خود را متزلزل میدیدند و مرکزیت و رهبری این تحول هم در عراق بهعهده شهید صدر بود فلذا از این جهت با ایشان برخورد و به شهادت ایشان منجر شد.
تسنیم: یکی از نظرات مرحوم شهید صدر، مرجعیت رشیده یا مرجعیت صالحه بود، نگاه ایشان به مرجعیت چگونه بود و چرا خودشان هم تصمیم گرفتند اعلام مرجعیت کنند، از این اقدام چه اهدافی را دنبال میکردند و جایگاه مرجعیت را در تشیع چگونه میدیدند؟
حسینی اشکوری: مرجعیت در مذهب شیعه مسئله مهمی است و حرکت و سکون اکثریت مطلق شیعیان براساس موضعی است که آن مرجع و مُقلَّد میگیرد، از این جهت اگر آن مرجعیت یک مرجع باشد که از نظر اندیشه یا فکر یک مرجعیت سنتی باشد، البته قصد جسارت به این دسته از مراجع را ندارم چراکه آنها هم برداشت خود را دارند و به وظیفه خود در طول تاریخ عمل کردند و خدا همه آنها را غریق رحمت کند، اما شهید صدر دنبال کسی بود که برداشت و قرائتش از اسلام و مذهب تشیع چیز دیگری باشد که از آن حکومت و انقلاب و سامانبخشی بیرون بیاید و این کارها را وظیفه مرجع در زمان غیبت میدانست.
** شهید صدر دنبال مرجعیتی بود که از آن حکومت و انقلاب بیرون بیاید
شهید صدر درصدد مرجعیتی بود که بتواند محور حرکت و سکون شیعه باشد، مرجعیتی باشد که در این راستا باشد و برای این هدف ساخته شده باشد، برهمین اساس مرجعیتی که منظورنظر ایشان بود در مصادیقی که در نجف بارز شده بودند نمیدید فلذا درصدد آن جنبه از اهدافی که میتوانست خودش پیاده کند، بود فلذا متصدی مرجعیت شد و اعلام مرجعیت کرد. برخی اساتید دیگری هم بودند که وی خودش سابق به آنها ارجاع داده بود اما چون خواستههای خود را در راستای این مراجع نمیدید و خودش از نظر علمی و رفتاری شایسته بود متصدی مرجعیت شد، این آغاز مرجعیتش بود و بعد هم انقلاب پیروز شد و ایشان خودش را به دریای جمهوری اسلامی و دریای مرحوم امام متصل کرد.
تسنیم: در ماههای آخر حیاتشان، توصیههایی که به شاگردانشان درباره مبارزه داشتند چه توصیههایی بود و چه خطمشیی را توصیه میکردند؟
حسینی اشکوری: موضع ایشان نسبت به خودش و نسبت به مردم عراق و کسانی که از ایشان حرفشنوی داشتند متفاوت بود. نسبت به موضع خودش، ایشان بهخاطر اینکه الگودهی را در خودش میدید و چنین هم بود حاضر نشد کوتاه بیاید و از خواستههایش دست برنداشت و به خواستههای بعثیها ولو از باب تقیه تن نداد. ایشان تقیه را خوب میشناخت و حاضرنشد برای حفظ جانش تقیه کند لذا در این راه شهید شد چون جنبه الگویی برای خودش قائل شد.
اما نسبت به پیروانش و کسانی که از ایشان حرفشنوی داشتند آن خشونت گسترده بعثیها و عدم آمادگی مردم عراق در آن روزگار برای ایجاد تحول در عراق ایجاب میکرد این نیروها هدر نروند و تارومار نشوند. طبیعی بود بعثیها با نهایت خشونت تصمیم بر مقابله داشتند تا با نیروهای انقلابی مقابله کنند لذا توصیه ایشان این بود که افراد خودشان را نجات دهند و حفظ کنند و در معرضش قرار ندهند.
ازهمینجهت دستوراتی به برخی افراد داده بود که از عراق خارج شوند و به ایران بروند. موضع ایشان نسبت به طرفدارانش و موضعش نسبت به شخص خودش فرق میکرد و بر آن نکته الگوگیری و الگودهی و پیشوایی که برای خودش قائل بود معتقد بود، میگفت نباید تلقی این شود که حکومت بعث حکومت منزه و قابل اتحادی است و در برابر این فکر مقاومت میکرد.
** شهید صدر میگفت "فقه و اصول در دست من مانند خمیر در دست نانوا است"
تسنیم: در پایان اگر خاطرهای از اخلاقیات آن مرحوم بهیاد دارید بفرمایید.
حسینی اشکوری: ایشان تواضع و اذعان به بزرگی بزرگان برایشان مسئله بسیار مهمی بود، بعد از پیروزی انقلاب علاوه بر فقه و اصول، درس تفسیر قرآن را هم شروع کردند. این درس تفسیر در مسجد شیخ طوسی برپا شد که متأسفانه بهدلیل مشکلاتی که بعثیها بهوجود آوردند ادامه پیدا نکرد. در جلسه تفسیرشان وقتی منبر رفتند، بهعنوان مقدمات بحث تفسیر فرمودند "فقه و اصول در دست من همچنان خمیر در دست نانوا است و نهایت سیطره را در آن دارم"، اما در رابطه با تفسیر قرآن و جنبه تفسیری به تجلیل از علامه طباطبایی و تفسیر المیزان پرداختند، با اینکه بسیار از نظر فقهی نابغه و عالم بود و فرمود "فقه و اصول خمیر است در دست من اما در تفسیر اذعان میکنم باید بر سر خوان گسترده بزرگان تفسیر باشیم" و علی رأس آنها علامه طباطبایی را ذکر کردند.
این نشاندهنده انصاف و وارستگی ایشان از نظر اخلاقی بود و برای من بسیار درسآموز بود و الگوی اخلاقی و شرعی برای همه کسانی است که میخواهند درس بدهند و یا درس بخوانند.
انتهای پیام/+