قم| احیای نیمه‌شعبان در غربت خانه/دل‌هایی که از غربت سکوت مسجد جمکران گریان است


آقاجان؛ امشب شما به خانه ما بیایید تا امسال‌مان بدون بیعت آغاز نشود و دلمان در غربت دنیا نپوسد که برای نفس کشیدن محتاج تجدید بیعت با شما هستیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، ساعت‌های که به غروب هجرت می‌کنند و خیابانی که تا انتهای حضورش را سجده می‌کند و چراغ‌های که پای خاطرات عشاقی به قدمت تاریخ فیروزه‌ای قربانی می‌شوند.

امشب شب تجدید بیعت در محضر حضور است با پایی که بسته است و دلی که  طواف می‌کند تمام خیابان‌های منتهی به میعاد را.

چشم‌هایم بغض می‌کنند، از پنجره اتاق چراغ‌های سبز مسجد کوه خضر را می‌پایم، چشم‌هایم را می‌بندم و ابتدای  خیابان ظهور می‌رسم و به گنبد طلایی بانوی کرامت(س) سلام می‌کنم و سرم را می‌چرخانم به سمت دلدادگی و گنبد فیروزه‌ای در هاله‌ای از اشک‌هایم گم می‌شود.

امشب غریبانه‌ترین نیمه شعبان قم، صبح نمی‌شود و دل‌هایی که از غربت سکوت مسجد مقدس جمکران گریان است و پای رفتن ندارد.

امشب را باید تا صبح دعای فرج بخوانیم و قرآن سر بگیریم که این غربت پایان یابد و دوباره با پای دل و پای جان و پای جسم راهی شویم که امشب کائنات هم دل‌شکسته این تنهایی است.

یاد نذر جانبازی می‌افتم که پارسال در شلوغی خیابان جمکران بلندبلند دعای توسل می‌خواند و برایم گفته بود 25 سال است  که شب نیمه شعبان از کرمانشاه به  اینجا می‌آید و به نیابت دوستان شهیدش در عملیات مرصاد دعای توسل می‌خواند.

نمی‌دانم امسال نیز دعای توسلش را روی زمین خاکی می‌خواند یا مهمان‌دوستانش در عرش  برای ظهور حضرتش دست جمعی توسل و فرج می‌خوانند.

یاد زهرا بخیر، جشن تکلیفش را در بین بلوار پیامبر اعظم (ص) گرفته بود همان‌جا در بین شادی همه عهد بست پیشانی‌بند سربازی آقا را تا عمر دارد بر پیشانی ببندد. یادش به خیر چادر صورتی خالدارش با جانمازی که گوشه بلوار پهن کرده بود و نماز بیعت می‌خواند و مادرش که زیر لب (‌لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‌) برایش زمزمه می‌کرد. کاهش زهرا امسال با همان چادرنماز خاکی بلوار پیامبر اعظم (ص) دعای فرج بخواند و با پیشانی‌بند سربازی‌اش همه را دعا کند.

یادش به خیر فاطیما، از آذربایجان آمده بود و شکلات دست‌ساز تعارف‌ کرد و وسط حیات کنار اقوامش نشسته بود و با لبخندی که شبیه فاتحان تاریخ بود، هوای مسجد را استنشاق می‌کرد و در جواب سؤالم که گفتم از خدا چه می‌خواهی گفت: منجی را از خداخواسته‌ام و خواستنش چنان به دلم نشست که انگار کودکی مادرش را طلب می‌کند.

ای‌کاش فاطیما امسال حالش خوب باشد و برای دل همه‌مان دعای فرج بخواند و منجی را طلب کند.

یادش به خیر پسر نوجوان که تازه‌مسلمان شده بود و از اسپانیا آمده و اسمش را مهدی گذاشته بود و در جواب سؤالم که ازش پرسیدم با آقا چه می‌گفتی، گفت: از امام خواستم هرسال نیمه شعبان به ایران بیایم و اینجا باشم.

کاش مهدی در هیاهوی روزهای ویروس کرونا حالش خوب باشد و دلش را راهی جمکران کند و برای همه با دل‌گرفته‌اش دعای فرج بخواند و دعا کند دوباره نیمه شعبان به قم بیاید.

پشت پنجره ایستاده‌ام و چشم‌هایم هنوز در خیال صحن مهدوی و موج جمعیت بیتاب دودو می‌زند و تپش قلبم را همراهی می‌کند.

امسال غربت نیمه شعبان همپای غربت بقیع دلم را آتش می‌زند و انگارنه‌انگار روز شادی و تحیت است.

آقاجان هرسال ما مهمان شما بودیم امسال شما قدم بر چشم‌های دلگیر ما بگذارید و به خانه سوت‌وکور ما بیایید، بیایید که ما نشسته و پا در گل دنیا مانده دعای فرج می‌خوانیم که فرج تنها راه رهایی ماست تا عاشقانه به سمت مسجدت پرواز کنیم.

آقاجان امشب شما به خانه ما بیایید تا امسال‌مان بدون بیعت آغاز نشود و دلمان در غربت دنیا نپوسد که برای نفس کشیدن محتاج تجدید بیعت با شما هستیم.

یوسف زهرا بیا و معجزه یوسف بیاور و دنیا را به حرمت عاشقانت دوباره جوان کن و بگذار دوباره سه‌شنبه‌های توسل بر سقف آسمان جمکرانت طلوع کند و عاشقانت دست‌به‌سینه برایت دعای فرج بخوانند. امشب قم غریبانه‌ترین نیمه شعبانش را صبح می‌کند به امید آنکه حضرتش مهمان‌خانه‌مان شود و سالمان را بدون تجدید بیعت آغاز نکنیم.

گزارش: راحله روشن

انتهای پیام/456/ز