گزارش| دندانپزشکی که دندان طمع را کشید و به یاری محرومان شتافت
دندانپزشکی درد شناس بود، هر چند میتوانست با کار در یک مطب لاکچری و گرفتن پول هنگفت از مردم در مجلل ترین خانهها زندگی کند، اما او دندان طمع را کشید و به یاری محرومان شتافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ازاصفهان، درست طوفان جوانیاش که اوج گرفت زندگی اش را به مقصدی دیگر پیوند زد. 19 ساله بود که جنگ و جهاد سنجاق شد به شخصیتش. اصلاً سر از پا نمیشناخت تا زادگاهش نجف آباد را برای آبادانی در نقاطی دور دست ترک کند، برود و بشود جهادگری غیور مثل همه جوانهایی که آن روزها برای عملی کردن فرمایشهای رهبر انقلاب از یکدیگر پیشی میگرفتند.
دلش لک میزد برای حضور در مناطق جنگی تا مرهمی باشد بر زخمهای عمیق جانبازانی که الفبای ایثار را به مجروح دیگری هجی میکردند و انگشت اشاره مجروحان که سمت و سوی فداکاری را نشان میداد، هیچ وقت از ذهنش پاک نشد.
جهادگری را ادامه داد و پایه ثابت کاروانهای سلامت به مناطق محروم شد، جایی که برای مردمانش زندگی به گونهای دیگر معنا میشد. دلش میتپید برای دعای خیر از مردمی که با همه فقر و محرومیت استواری را از کوه آموخته بودند و سادگی را از پیامبر خدا.
مهدی بصیری برای کاهش دردهای مردم غریب و رنج کشیده، نیرویی آماده به نظام شد. او دندانپزشکی درد شناس بود، هر چند میتوانست با کار در یک مطب لاکچری و گرفتن پول هنگفت از مردم در مجللترین خانهها زندگی کند، اما او دندان طمع را کشید و به یاری محرومان شتافت.
تسکین درد بیماری در پیرمردی که سالها با درد زانو دست و پنجه نرم میکرد برایش تداعی کننده پدرهای رنج کشیده از فقر و نداری بود و این را لذتی فراتر از همه چیز در زندگی تفسیر میکرد. بصیری اکنون 54 سال از عمر خود را سپری کرده و همچنان نیروی آماده به نظام گروههای جهادی هلال احمر و بسیج پزشکی است.
زکاتی از جنس کمک به محرومان
«دعای خیری که بیماران برای ما میکند قطعا میتواند زکاتی برای رشته تحصیلی و تجربه ما باشد». او با بیان این جمله به خبرنگار تسنیم میگوید: اعتقاد به پرداختن زکات دانش و حرفهای که از آن کسب درآمد دارم سبب شد تا خدمترسانی به مردم روستاها و مناطق محروم را در قالب فعالیت جهادی از سر بگیرم. بیشترین فعالیت گروه در روستاهای دور افتاده مانند سیستان و بلوچستان، نقاط صفر مرزی و محروم است که به صورت هفتگی و یا 10 روزه در این مناطق به صورت تیم پزشکی فعالیت میکنیم.
او میگوید: فعالیت امدادگری را از سال 63 با اعزام به عملیاتهای مختلف به عنوان امدادگر جبهه از طرف هلال احمر آغاز کردم. با شروع عملیات کمک رسانی ما سختتر از افرادی بود که در حال نبرد بودند، آنها با اسلحه و ما با اندک تجهیزات و مجروحیتهای زیاد. والفجر 8 بود که تعدادی از بچه ها مجروح شده بودند و بالای سر آنها که میرفتم اشاره می کردند که به دیگران برس و ما را رها کن.
بصیری اکنون در کاروانهای سلامت «تسکین آلام بشری» در روستاهای دور افتاده که امکاناتی ندارند، مشغول است و به روستاهایی اشاره میکند که جاده و مسیری برای رفت و آمد پزشک ندارند. روستای وَزوه از توابع فریدون شهر اصفهان نه حتی حمامی داشت و نه سرویس بهداشتی.
او ادامه میدهد: بعد از اقدامات جهادی با همکاری معاونت داوطلبان هلال احمر برای مهیا شدن امکانات و تجهیزات لازم روستاها هماهنگ میشود، اما زمانی که محرومیت آنها را میبینم که سالهای سال با درد دندان و یا عفونت زندگی میکنند، بسیار متاثر میشوم. به همین خاطر بیشترین لذتی که میبرم دیدن صحنه رها شدن از درد دندان و رضایت خاطر از ته دل آنهاست که قطعا دعای خیرشان در زندگی آینده و فعلی ما تاثیر گذار است.
همه چیز به پول و ثروت ختم نمیشود
این جراح و دندانپزشک زمانی که دندان طمع را کشید و به یاری محرومان شتافت، قناعت و قانع بودن را رمز عبور از صندوق پسانداز پول میداند و میگوید: اگر قانع نباشیم هیچ وقت هم وضعمان خوب نمیشود؛ اما همه چیز به پول و ثروت ختم نمیشود، وقتی در نبود دسترسی پزشکی بتواند آنها را از رنج دائمی نجات دهد از میلیاردها تومان پول این احساس رضایت و دعایی که از صمیم قلب میکند ارزش دارد.
او از خاطرات این دوران یاد میکند که یکی از همکاران ما فیزیوتراپ بود و به روستایی سمت خور و بیایانک رفتیم. آنجا پیرمردی بود که زانوی پایش تورم خیلی شدیدی داشت و حتی از خانه بیرون هم نمیتوانست برود. به اتفاق همان پزشک و با تجهیزات لازم به خانه پیرمرد رفتیم و حدود 20 سی سی یعنی حدود 20 عدد سرنگ آب از داخل زانویش که آب میان بافتی بود خارج کردیم و پیرومرد یک نفس راحتی کشید.
بصیری اما از نبود پزشک با وجود تجهیزات در برخی از روستاها گله داشت و یادآور شد: برخی از روستاها خوشبختانه امکانات لازم را دارند اما پزشک ندارند که علوم پزشکی و وزارت بهداشت باید فکری به حال این شرایط داشته باشند.
گزارش از ریحانه شهبازی
انتهای پیام/169/ش