گزارش| سالگرد شاعر پایه گذار سبک "غریب" در ترکیه
اورهان ولی کانک در شعر معاصر ترکیه جایگاه ویژهای دارد و با تلاشهای او٬ شعر سهل و ممتنع و ادبیات ساده متعلق به مردم خیابان٬ توجه علاقهمندان به ادبیات را به سوی خود جلب کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم٬ پس از تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 میلادی و تغییر الفبای ترکی عثمانی به شیوه لاتینی موسوم به ترکی استانبولی٬ همگام با تحولات سیاسی٬ اجتماعی و فرهنگی٬ در حوزه شعر نیز تغییراتی روی داد.
موج شاعران متجدد در ترکیه٬ به دنبال آن بودند که هر کدام به شکلی٬ خوانندگان را به سوی خود بکشانند، اما در میان آنها٬ نام یک شاعر جوان٬ خیلی زود نگاهها را به سوی خود کشاند. شاعری به نام اُرهان ولی کانک که امروز مصادف است با یکصد و ششمین سالگرد تولدش.
اورهان ولی کانک در شعر معاصر ترکیه جایگاه ویژهای دارد و با تلاشهای او٬ شعر سهل و ممتنع و ادبیات ساده متعلق به مردم خیابان٬ توجه علاقهمندان به ادبیات را به سوی خود جلب کرد.
زندگی و شعر
اُرهان ولی کانک در سال 1914 در استانبول به دنیا آمد. همزمان با اعلام تاسیس نظام جمهوری٬ خانوادهاش به آنکارا رفت و او دبیرستان را در پایتخت خواند.
یکی از خاطرات این شاعر مشهور ترکی این بود که روزی مصطفی کمال آتاتورک٬ موسس و رئیس جمهوری ترکیه٬ به دبیرستان محل تحصیل او رفته و از مدیر میخواهد دانش آموزان را جمع کند تا شخصاً از آنها امتحان تاریخ بگیرد.
اُرهان ولی نیز از دانش آموزانی بود که در آن امتحان مشهور تاریخ٬ به سوالات آتاتورک پاسخ داد. او بعدها گفت که هیجان و افتخار این لحظه را تا پایان عمر فراموش نمیکند. اما زمانی که اُرهان ولی شاعر شد٬ دست کم در نوشتهها و اشعار او٬ ردپایی از اندیشههای ملی گرایانه شعرای نزدیک به اندیشههای کمالیستی٬ مشاهده نشد.
اُرهان ولی٬ معتقد به سادگی شعر بود و میخواست٬ شعر طعم خود زندگی روزمره را بدهد. اما شاعر و اندیشمند نامدار ترکیه نجیب فاضل کسا کورک٬ چنین اندیشهای را نمیپسندید و حاضر نشد نوشتههای اُرهان ولی را در مجله خود منتشر کند.
ولی در هر حال طولی نکشید که اشعار ساده و کوتاه و روان اُرهان ولی، چاپ و خوانندگان خود را پیدا کرد.
اُرهان ولی٬ پایهگذار سبک شعری موسوم به غریب است. ارائه تصویری روشن و قابل لمس از زندگی و دغدغههای بشری در ادبیاتی روان و سهل ممتنع و ارائه توصیف واقعی و عینی از زندگی مردم ترکیه و به ویژه استانبول٬ از برجسته ترین ویژگیهای این سبک شعری است.
او میتواند به سادگی بگوید:
چه کردهایم
برای
مامِ وطن
بعضی از ما مُردیم
بعضی سخنرانی کردیم.
بر گرفته از کتاب «گزینه شعر اُرهان ولی» با ترجمه احمد پوری
مرگ عجیب و مظلومانه
اُرهان ولی در سال 1950 میلادی در یکی از خیابانهای آنکارا٬ داخل چاهی سقوط کرد که شهرداری آن را حفر کرده بود. شاعر در این حادثه از ناحیه سر زخم مختصری برداشت و پایتخت را به مقصد استانبول ترک کرد. 2 روز بعد از این حادثه و در منزل یکی از دوستان خود در حال صرف نهار٬ به ناگهان بیهوش شد.
وقتی که شاعر جوان را به بیمارستان جراح پاشای استانبول منتقل کردند٬ تشخیص اشتباه دکتر٬ فاجعه آفرید.
او متوجه نشد که اُرهان ولی در حادثه سقوط به چاه دچار خونریزی مغزی تدریجی شده و اعلام کرد که بیهوشی به خاطر مسمومیت الکلی بوده و پس از چند ساعت استراحت٬ همه چیز حل میشود. اما برخلاف تشخیص دکتر٬ همه چیز حل نشد و اُرهان ولی تنها چند ساعت پس از معاینه وارد کما شد و جان خود را از دست داد.
احمد حمدی تانپنار از نویسندگان نامدار ادبیات ترکیه که در دوران دبیرستان٬ دبیر ادبیات اُرهان بوده٬ صحنه مرگ را چنین توصیف کرده است.
او در دوران دبیرستان شاگرد من بود. من همیشه او را شاد و قبراق میدیدم اما حالا در بیمارستان و در بخش مراقبتهای ویژه٬ به زور اکسیژن دریافت میکرد و با آن همه خیالات و رویاهای زیبا در برابر چشمانم پرپر شد.
اُرهان ولی در ایران
ظرف سه دهه گذشته توجه به ترجمه آثار شاعران و نویسندگان ترکیه در ایران بیشتر شده و اُرهان ولی نیز برای ایرانیان شاعری نام آشناست. چرا که علاوه بر ترجمه اشعار او در بسیاری از مجلات ادبی و پایگاههای خبری اینترنتی٬ تاکنون چند کتاب از این شاعر٬ به فارسی ترجمه و منتشر شده است که از میان آنها میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
تو خواب عشق میبینی، من خواب استخوان٬ به ترجمه احمد پوری انتشارات آهنگ دیگر
ماهی مست به ترجمه یغما گلرویی انتشارات نگاه
رنگ قایقها مال شما به ترجمه شهرام شیدایی نشر کلاغ سفید
ترانه پشت بامها و دودکشها ترجمه مجتبی نهانی نشر کولهپشتی
با وجود آن که 70 سال از مرگ اُرهان ولی سپری شده اما هنوز هم کتابهای او در ترکیه تجدید چاپ و با استقبال خوانندگان روبرو میشوند.
نمونههایی از اشعار اُرهان ولی کانک
ما نمیتوانیم باهم باشیم
تو گربه قصابی،
من گربه سرگردان کوچهها.
تو از ظرفی لعابی میخوری،
من از دهان شیر.
تو خواب عشق میبینی،
من خواب استخوان.
اما کار تو هم چندان آسان نیست عزیز.
دشوار است
هر روز خدا دم جنباندن!
بر گرفته از کتاب «تو خواب عشق میبینی من خواب استخوان» با ترجمه احمد پوری
مفت و مجانی زندگی میکنیم، مجانی؛
هوا مجانی، ابر مجانی؛
دره و تپه مجانی؛
باران و گِل و لای مجانی؛
بیرون اتومبیلها،
درب سینماها،
ویترین مغازهها مجانی؛
اما نان و پنیر مجانی نیست
آب چشمه مجانی؛
به بهای سر، آزادی،
اسارت و بند مجانی؛
مجانی زندگی میکنیم، مجانی.
برگرفته از کتاب «ترانه پشت بامها و دودکشها» ترجمه مجتبی نهان
چنین هوای خوبی مرا بر باد داد
در چنین هوایی از شغلم در اداره اوقاف
استعفا دادم
در چنین هوایی به توتون خو کردم
در چنین هوایی عاشق شدم
خرید نان و نمک برای خانه را
در چنین هوایی فراموش کردم
بیماری شعر سرودنم
در چنین هوایی عود کرد
چنین هوای خوبی مرا بر باد داد…
ترجمه از کیوان روانبخش
انتهای پیام/