در پساکرونا امکان تعامل با کشورهایمنفرد فراهم میشود
سخنگوی اسبق وزارت خارجه تأکید دارد در آینده حتی اگر شاهد تغییر قطببندیهای سیاسی هم نباشیم، از هیمنه آمریکا کاسته خواهد شد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «دنیای پساکرونا کاملا متفاوت از دنیای قبل از کرونا خواهد بود»؛ این گزارهای است که اکثر تحلیلگران مسائل بینالملل ازجمله حمیدرضا آصفی بر آن تاکید دارند. سخنگوی وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات معتقد است با پاندمی کرونا چند مساله بیش از پیش روشن شد؛ ازجمله اینکه کاخ سفید فاقد توان مدیریتی لازم است، تا آنجا که مجبور شد دست نیاز به سمت رقیب جدی اقتصادی خود یعنی چین دراز کند. از این رو آصفی تأکید دارد در آینده حتی اگر شاهد تغییر قطببندیهای سیاسی هم نباشیم، از هیمنه آمریکا کاسته خواهد شد.
سفیر اسبق ایران در پاریس، از شرایط آشفته و متزلزل اروپا هم گفت و سال سخت قاره سبز بهلحاظ اقتصادی را نیز شرح داد. سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی کشورمان از بایدهای راهبرد سیاست خارجی ایران در چنین شرایطی هم سخن به میان آورد. آنچه در ادامه میآید، مشروح گفتوگو با حمیدرضا آصفی است.
به نظر شما پاندمی کرونا چه تاثیرات سیاسی را به دنیا متحمل خواهد کرد؟ و به عبارتی جهان پس از کرونا با چه تغییراتی مواجه خواهد بود؟
دنیای پساکرونا کاملاً متفاوت با دنیای قبل از کرونا است. با توجه به فراگیر بودن و گستردگی این بیماری که تقریباً همه کشورهای دنیا را درگیر کرد، در عمل خیلی از معیارها، استانداردها و شرایطی که قبل از کرونا بود در بعد از آن وجود نخواهد داشت. نکته قابل تأمل اینکه با پیشروی ویروس کرونا، در این داستان چند مساله ثابت شد؛ اول اینکه بازنده اول کرونا، هیاتحاکمه آمریکا و شخص آقای ترامپ بود. چون ابتدا پنهانکاری و اعلام کرده هیچ خبری نیست و صحبت از مدیریت برتر آمریکا کرد، ولی هر چه زمان گذشت مشخص شد مانند موضوعات دیگر دروغ میگوید؛ این باعث شد تحت فشار افکار عمومی آمریکا از گرایشهای مختلف قرار گیرد تا آنجا که در نظرسنجیها محبوبیت ترامپ نازل شد و در حال حاضر حدود 10 درصد از آقای بایدن عقبتر است و در آخرین نظرسنجی 9 درصد اختلاف دارند، پس اولین بازنده آمریکا بود. در کنار آن نکته دیگری هم برای دنیا روشن شد و آن اینکه آمریکا یعنی شخص رئیسجمهور، هیاتحاکمه و مسئولان کاخسفید در مقابل بحرانهای بزرگ فاقد توان مدیریت لازم هستند. این مساله را هم مردم جهان دیدند.
علاوهبر اینها اقتصاد آمریکا به شدت فروپاشید و تنزل داشت، شاخصهای بورس نازل شد. تا همین چند روز گذشته که موضوع توافق اوپک پیش آمد و موضوع نفت متفاوت بود، شاخصهای بورس آمریکا نزولی بود و ظرف همین چند روز گذشته قدری بهبود یافت. بانکهای آمریکا شرایط بدی دارند. تا آنجا که برخی میگویند شرایط اقتصادی آمریکا بهمراتب از بحران قبلی سال 2008 بدتر است. بیکاری زیاد شد و برخی پیشبینی میکنند تا 40 میلیون ممکن است بیکاری در آمریکا وجود داشته باشد. شرکتهای کوچک خیلی متضرر شدند. متاسفانه این بحران، تبعیض نژادی در آمریکا را بیشتر کرد. به این معنی که تعداد مرگومیر در میان سیاهپوستان دوبرابر سفیدپوستان است. آنهم به این دلیل است که آنها فاقد امکانات هستند و بیمه نیستند، بهلحاظ تمکن مالی مشکل دارند و از این رو تبعیض نژادی در آمریکا برجسته شد. لذا کرونا ناتوانی آمریکا را از جهات مختلف به افکار عمومی بهوضوح و شفاف نشان داد. از این رو روشن است که با توجه به هزینهای که آمریکا کرده است و با توجه به شرایط داخلی این کشور و بهخصوص اینکه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نیز قرار دارد، ما در آینده شاهد سیاستهای جدیدی در آمریکا خواهیم بود، چرا که بههرحال باید برای بازسازی اقتصاد خود و رهایی از این وضعیت به داخل نگاه داشته باشد.
با این وصف شرایط پیشآمده و تصویری که کرونا از آمریکا عیان ساخته، میتواند بر انتخابات ریاستجمهوری این کشور در چند ماه آینده موثر باشد؟
بله، میتواند تاثیرگذار باشد. به دلیل اینکه در آخرین نظرسنجی 55 درصد آمریکاییها از نوع برخورد ترامپ در مدیریت این بحران (ویروس کرونا) اظهار نارضایتی کردهاند. از این رو کرونا میتواند روی انتخابات آمریکا تاثیرگذار باشد، اگرچه تا انتخابات حدود 6 ماهی زمان داریم و باید صبر کرد و دید نتیجه و عملکرد این مدت چه خواهد بود. ولی روشن است که شرایط برای آقای ترامپ سخت شد و یکی از موضوعاتی که برای ترامپ سختتر بود این بود که ناچار شد دست نیاز به سمت اروپا و حتی چین، یعنی رقیب جدی اقتصادی خود دراز کند. این برای ترامپ بسیار دردآور بود. کسی که ادعا میکرد در همهچیز برتر است ولی عملاً دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کرده است.
درمقابل آمریکا، چین در این اوضاع وضعیتش بهتر شد. مستقل از اینکه درخصوص آمار درمورد چین چه میگویند و موضوعات مختلفی را مطرح میکنند که من از باب کارشناسی نمیخواهم به آن وارد شوم. ولی بههرحال اتفاقاتی ک+ه در چین افتاد نشان داد چینیها توانستند بحران را خوب مهار و مدیریت کنند، بهرغم مدیریت بد آمریکاییها! چین در این میان یکی از کشورهایی بود که کاملا به اوضاع مسلط بود.
حتی در داستان کرونا شاهد بودیم آمریکاییها حاضر نشدند تحریمهای ظالمانه علیه ایران را لغو یا برای مدتی محدود کنند و اجازه دهند ایران چه در زمینه دارو چه نقلوانتقالات بانکی به حقوق خود برسد! این نشان میدهد آمریکا آن چیزی که درباره حقوق بشر میگوید یک شعار است و از همه موضوعات ابزاری استفاده میکند به این معنا که حتی از ویروس کرونا استفاده ابزاری کرد تا به اهداف سیاسی خود برسد. به نظرم این نکتهای بود که برای ما در جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است و خیلی از کشورهای دیگر هم به این مساله توجه کردند.
انصراف برنی سندرز را هم در روزهای اخیر شاهد بودیم. این انصراف میتواند شرایط را برای ترامپ بیش از پیش سخت کند؟
سندرز شعارهای سوسیالیستی داشت. در خود آمریکا چنین شعارهایی بعید است بتواند رای قطعی بیاورد. ولی بههرحال سندرز با توجه به این که دلیگیتهای به دست آوردهاش در مقایسه با بایدن، فاصله زیادی داشت و نمیتوانست به آن برسد، تشخیص داد اگر همراه وی باشد شانس پیروزیشان علیه ترامپ افزایش خواهد یافت. چون درحالحاضر انرژی حزب دموکرات یعنی حزب رقیب ترامپ، بین دو نامزد تقسیم میشد و با کنار رفتن ایشان در عمل انرژی متمرکز میشود و تعداد زیادی از طرفداران سندرز به بایدن رای میدهند و این شرایط بهتری را برای دموکراتها در مقابل جمهوریخواهان آمریکا فراهم خواهد کرد.
وضعیت اروپا با توجه به اینکه الان هم وضعیت خیلی خوبی ندارند، به کجا خواهد رسید؟
بحران کرونا، اروپا را هم بهشدت درگیر کرده است. کشورهای اروپایی البته در این بحران دو دسته هستند؛ برخی از کشورها همانند کشورهای اسکاندیناوی کمتر درگیر هستند و بهنوعی توانستند مدیریت کنند. ولی برخی کشورهای دیگر اروپایی همچون ایتالیا، انگلستان، فرانسه، اسپانیا و آلمان بهشدت درگیر شدند. البته در این میان آلمان با انضباط سخت از همان ابتدا توانست شرایط را تحت کنترل خود درآورد و بحران را مدیریت کند. ولی سایر کشورهای اروپایی متاسفانه نتوانستند شرایط را کنترل کنند و همچنان تلفات میدهند و در کنار آن مشکلات مالی و ورشکستگی در صنایع کوچک را در این کشورها شاهد هستیم. رشد اقتصادیای که برای آن منطقه پیشبینی میشد بدون کرونا هم نزولی شود، با وجود کرونا، نزولیتر شده و شیب منفی بیشتری پیدا کرده است. از این رو فکر میکنم بعد از کرونا رکود سختتری بر اروپا حاکم شود؛ صنایع بهخصوص صنایع کوچک و بانکها دچار مشکل میشوند چون ناچار هستند به کمک بیایند و مشکل بعدی اروپا بیکاری خواهد بود.
نکته دیگری که به نظر میرسد در اروپا اتفاق میافتد این است که کشورهایی همانند آلمان و فرانسه که در کشورهایی همانند اسپانیا و ایتالیا سرمایهگذاری زیادی کردند، متحمل خسارات زیادی میشوند، چراکه بازپرداخت آن پولها برای اسپانیا و ایتالیا در این شرایط سخت خواهد بود و آلمان و فرانسه در این شرایط دچار مشکل جدی میشوند. لذا اروپا هم جزو مناطقی است که کرونا شرایط آنها را سخت بههم میریزد و برای اروپا هم سال جاری میلادی سال بسیار سختی بهلحاظ اقتصادی خواهد بود.
با این وصف سرنوشت اتحادیه اروپا به کجا خواهد رسید؟
در حال حاضر زمزمههای مخالفت با اتحادیه اروپا به وجود آمده است، بهخصوص در ایتالیا که شاهد بودیم معترض بودند چرا اتحادیه اروپا به کمک آنها نیامد. حتی کمیسیون سیاست خارجه اروپا عذرخواهی کرد مبنیبر اینکه اروپا باید زودتر از این به داد مردم ایتالیا میرسید. لذا گلایهها و اعتراضاتی به اتحادیه اروپا درخصوص انجام ندادن مسئولیتها و بهنگام نبودن اقداماتش به گوش میرسد. از این رو به نظر میرسد در حال حاضر با توجه به شرایط پیشآمده، گروههای راست افراطی در اروپا که همیشه مخالف اتحادیه اروپا بودند و برای آنها منافع و اهداف ملی مقدمبر اهداف اتحادیه بوده، بهتدریج قدرت میگیرند یعنی شرایط بهتری را در داخل کشورهای اروپایی خواهند داشت. لذا آن چسبندگی و اتحادی که بین کشورهای اروپایی بوده مانند گذشته نخواهد بود و قدری سستتر خواهد شد.
به نظر میرسد با توجه به اپیدمی کرونا یکسری مباحث تئوری همانند دولت حداقلی که توسط لیبرالها و نولیبرالها هم که مطرح میشد به تاریخ انقضای خود رسیدند.
بله، آنهم در چارچوب همین نکته است، یعنی تحت این شعار که ما باید سیاستهای ملی را به سیاستهای فراملی ترجیح دهیم حرکت میکنند و من فکر میکنم این تحرکات را در آنجا بیشتر خواهیم دید.
جهان پساکرونا تغییر قطببندیهای سیاسی را هم در پی خواهد داشت؟ به عبارتی این تغییرات آنقدر شگرف خواهد بود که شاهد تغییر محسوس قطببندیهای سیاسی و قدرت در دنیا باشیم؟
خیر، شاید تغییر قطببندیهای سیاسی را نداشته باشیم ولی از هیمنه آمریکا کاسته میشود و برخی کشورهای دوست یا حتی رقبای آمریکا به جایگاه واقعی این کشور بیشتر پیخواهند برد. در داخل اروپا هم به گمانم شاهد تزلزل خواهیم بود. با توجه به اینکه انگلستان هم به دلیل برگزیت از اتحادیه اروپا جدا خواهد شد، تصور میکنم اتحادیه اروپا دچار آن همبستگی سابق نخواهد بود و شرایط داخلی هر کشور اروپایی به خود آن کشور تحمیل میکند که اول به منافع و شرایط داخلی خود توجه کند.
در این شرایط به نظر شما جمهوری اسلامی ایران باید چه راهبردی را در سیاست خارجی خود دنبال کند؟
ما باید سیاست ایجاد رابطه بهصورت مجزا و منفرد با کشورها را فعالانهتر و جدیتر دنبال کنیم. بعد از کرونا خیلی از شرکتهای کوچک خارجی دچار ورشکستگی میشوند و بیکاری بهوجود میآید و کشورهای اروپایی ناچار هستند برای اتباع خود کار تولید کنند و به شرکتهای کوچک سروسامان بدهند. ما باید بتوانیم با این دسته از کشورها و بنگاهها رابطه جدی و تنگاتنگ داشته باشیم. چنانچه لازم باشد با اتاقهای بازرگانی کشورهای مختلف رابطه جدی داشته باشیم و همکاری را بسط و گسترش دهیم. در شرایط کرونا بههرحال با برخی کشورهای اروپایی همچون اسپانیا و ایتالیا شرایط همبستگی خوبی داشتیم و حتی در مرتبه بعدی آلمان. اینها کشورهایی هستند که میتوانند با ما همکاریهای جدی داشته باشند. در کنار این به نظر من برای مردم ما هم روشن شد که آمریکا هیچ نیت خیری در رابطه با جمهوری اسلامی ندارد و بههیچوجه علاقهمند احترام گذاشتن به افکار و حقوق مردم در ایران نیست. لذا بهنظرم این هم یک چارچوب در سیاست خارجی را برای ما روشن میکند. از طرف دیگر فکر میکنم رابطه با همسایگان باید جدیتر دنبال شود؛ همکاری با چین، روسیه و ترکیه همواره باید مدنظر قرار گیرد. این شرایطی است که بعد از کرونا درجهت منافع ما است. بالاخره ما چون 40 سال تحریم داشتیم اقتصادمان همواره تحت فشار بوده است، لذا تابآوری کشورمان نسبت به کشورهای دیگر بیشتر بوده و این فشاری که شرایط حاصل از کرونا ایجاد کرد برای ما نسبت به همه کشورهای دیگر ضرر کمتری در مقیاس داشته است. لذا اگر بتوانیم در تولید داخلی فعال عمل کنیم، صنایع کوچک و بخش خصوصی را حمایت کنیم که تولید گسترش یابد من فکر میکنم فرصتهای زیادی بهرغم همه فشارهایی که به مردم وارد شده در دسترس است.
منبع : فرهیختگان
انتهای پیام/