گزارش تاریخ|آیا فاو به دلیل انتقال نیروها به شمالغرب از دست رفت؟
در روزهای پایانی فروردین ماه ۱۳۶۷، عراق موفق شد در خلوتی جبهه جنوب، فاو را از ایران پس بگیرد و شوک بزرگی را به فرماندهان و مسئولان کشور وارد کند.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – روز یکشنبه 28 فروردین ماه سال 1367، ارتش عراق به منطقه عملیاتی والفجر هشت و به مثلث فاو حمله کرد. حمله به فاو در شرایطی صورت گرفت که بیشتر فرماندهان و نیروهای تهاجمی سپاه در شمالغرب کشور و در منطقه عملیاتی والفجر 10 حضور داشتند.
در آن هنگام ایران در این محورهای عملیاتی نیروی زیادی نداشت. استعداد نیروهای ایرانی در هر محور حدود 4 تا 5 گردان رزمی بود. مجموعاً ایران در خط پدافندی 30 کیلومتری فاو حدود 4 هزار نیروی پیاده مانوری داشت و حداکثر توان نیروهای ایرانی در منطقه فاو، حدود یک لشکر برآورد میشد.
در نهایت ارتش عراق توانست در روز 29 فروردین 67 منطقه فاو را از دست نیروهای ایرانی خارج کند و آن را بازپس بگیرد. از دست رفتن فاو، شوک بزرگی به فرماندهان و مسئولان کشور وارد کرد.
برخی معتقدند اگر سپاه راهبرد تغییر منطقه عملیاتی از جنوب به شمالغرب را در پیش نمیگرفت و در جنوب میماند، میتوانست از فاو محافظت کند و مانع از سقوط آن بشود. اما آیا واقعاً ماندن نیروها در جنوب مانع از سقوط فاو میشد؟
سپاه چرا نیروها را به شمالغرب بُرد؟
پس از اجرای عملیاتهای کربلای پنج و کربلای هشت، فرماندهان جنگ به این نتیجه رسیدند که راهکار دیگری در جبهههای جنوب باقی نمانده و تمامی راهکارهای عملیاتی امتحان شده است.
ایران دو بار در هور عملیات اجرا کرد و توانست در عملیات خیبر جزایر مجنون را به تسلط خود درآورد. در عملیات والفجر هشت نیز با فتح فاو توانست به نزدیکیهای بصره برسد. با ناکامی ایران در عملیات کربلای چهار که قرار بود رزمندگان با عبور از اروندرود و جزیره امالرصاص به نزدیکی بصره برسند، شلمچه به عنوان آخرین راهکار عملیاتی ایران در جنوب در عملیات کربلای پنج مورد امتحان قرار گرفت که برای ایران همراه با پیروزی بود. نبرد در شلمچه و در عملیات کربلای پنج، یکی از سختترین نبردهای تاریخ جنگ ایران و عراق بود.
ایران در فروردین سال 66 و در عملیات کربلای هشت، یک بار دیگر راهکار شلمچه را آزمود تا سرزمینهای تصرفشده را توسعه دهد، اما تلاشهایش به نتیجه نرسید و بدینترتیب آخرین راهکار عملیاتی هم بسته شد.
همچنین با اجرای عملیاتهای متعدد در مناطق خاکی و آبی – خاکی، دیگر منطقهای نمانده بود که با اجرای تک احاطهای (دور زدن) بتوان به موفقیت دست پیدا کرد یا اینکه امیدی به پیروزی در آن منطقه داشته باشیم. تک جبههای هم با توجه به عملیاتهای رمضان و والفجر مقدماتی، دستاوردی برای ایران نداشت.
در واقع دلیل اصلی انسداد جبهه جنوب، تعداد نیروهای رزمی ایران بود. استعداد نیروی انسانی ایران نیز در جبههها کاهش یافته بود و ایران تنها 80 گردان رزمی در اختیار داشت که اجرای یک عملیات بزرگ با این تعداد نیرو در جبهه جنوب امکانپذیر نبود.
بدینترتیب جبهه جنوب به بنبست رسید و فرماندهان ناچار شدند برای کسب یک پیروزی بزرگ، جبهه را تغییر بدهند و راهی سرزمینهای کوهستانی شمالغرب کشور بشوند تا شاید از آنجا به برگ برندهای برای پایان دادن به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دست پیدا کنند.
نیروهای ایرانی در اسفند ماه سال 66 اقدام به اجرای عملیات والفجر 10 در مناطق شمالغرب کردند که عراق در واکنش به این عملیات، اقدام به بمباران شیمایی شهر حلبچه کرد.
فرماندهان سپاه پس از بررسیها، جبهه شمالغرب را انتخاب کردند و این انتخاب به تایید و تصویب فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) و آقای هاشمی رفسنجانی رسید و از نیمهی دوم سال 66 یگانهای عملیاتی و فرماندهان سپاه به غرب و شمالغرب کشور رفتند و سپس در آن منطقه عملیاتهایی انجام دادند.
رضایی در خصوص اهمیت جبهه شمالغرب در گفتگو با چند نفر از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در سال 66 عنوان کرد: «بخشی از استراتژی ما در غرب کشور است و آن هم دستیابی به نفت شمال و تهدید جادهی شمالی عراق است؛ همان نقشی که نفت و جادهی شمال، امروز دارد، همان نقش را هم نفت بصره و جادهی جنوب، برای ما دارد؛ یعنی از نظر استراتژی جنگ هیچ فرقی با هم ندارند؛ یعنی هر دو در یک حد هستند و به عنوان دو تا هدف واسطهای برای ما هستند.»
ایران علاوه بر اینها، هدف دیگری هم داشت که به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران تاریخ جنگ آن هدف اصلی و مهم بود. ایران برای پایان دادن به جنگ به دنبال اجرای یک عملیات بزرگ بود و بهترین منطقه برای عملی کردن این هدف، جبهه جنوب بود، اما لشکرهای ارتش عراق از جمله لشکر گارد ریاستجمهوری که در احتیاط دیگر یگانها بودند، مانع از پیروزی ایران میشدند. ضمن اینکه در آن برهه زمانی تعداد نیروهای رزمنده ایرانی در جبههها کاهش پیدا کرده بود و ایران تنها 80 گردان داشت.
ایران با تغییر جبهه از جنوب به شمالغرب به دنبال این بود تا لشکرهای مهم ارتش عراق از جمله لشکر گارد را به آن جبهه بکشاند و باتوجه به مزیتهایی که در آن منطقه داشت به آن یگانها ضربه وارد سازد. این کار هم خطر حمله ارتش بعثی عراق به فاو، جزایر مجنون و شلمچه را دفع میکرد و هم این فرصت را به ایران میداد تا با افزایش گردانهای خود به جبهه جنوب بازگردد و در غیاب لشکرهای قوی ارتش عراق، یک پیروزی بزرگ کسب کند.
اما ارتش عراق متوجه طرح فریب ایران شد و نه تنها به شمالغرب نیامد، بلکه از لاک دفاعی خود بیرون آمد و دوباره دست به تهاجم زمینی زد.
فاو چگونه سقوط کرد؟
ارتش عراق در ساعت 5 بامداد روز یکشنبه 28 فروردین با اجرای آتش تهیه سنگین در سراسر خطوط و عقبه یگانهای خودی در فاو و اجرای حمله شیمیایی به صورت گسترده تهاجم خود را به فاو آغاز کرد.
عراق برای حمله به فاو، 26 ماه زیرسازیهای لازم را به عمل آورده بود. برابر گزارش نشریه لوسآنجلس تایمز، آمریکاییها در تعیین استراتژی عراق برای بازپسگیری فاو و ارائه تاکتیکهای نظامی با ماکتسازی شبیه فاو مشارکت داشتهاند.
یگانهای نیروی زمینی ارتش عراق وابسته به سپاه هفتم و سپاه گارد ریاستجمهوری پس از بمباران موشکی، هوایی، توپخانه و شیمیایی گسترده، عملیات خود را آغاز کردند. عراق از بمباران هوایی برای انهدام پلهای عقبه از جمله پلهای آبادان و اروندرود و از گازهای شیمیایی سیانور برای از کار انداختن توپخانه و ادوات ایران استفاده کرد.
رزمندگان ایرانی در بهمن ماه سال 64 و در عملیات والفجر هشت توانستند فاو را به تصرف خود درآورند و پیروزی بزرگی را برای ایران به ارمغان بیاورند.
در همان ساعات اولیه حمله با گازهای اعصاب، حدود 2 هزار مصدوم به بیمارستان شیمیایی ابوالفضل (ع) در فاو و تعداد 500 رزمنده نیز به بیمارستان صحرایی فاطمه الزهرا (س) در عقبه انتقال پیدا کردند.
پس از بمبارانهای روز اول که 318 مورد حمله هوایی بود، ارتش بعثی با استعداد یک سپاه که حدود 4 لشکر میشد، از سه محور امالقصر، جاده استراتژیک و جاده البحار به مواضع نیروهای ایران حمله کرد.
ارتش عراق با 40 هزار نفر نیرو یعنی 10 برابر استعداد نیروهای مدافع و با کمک 1450 تانک و نفربر و 35 گردان توپخانه هجوم آورد. ارتش عراق با بهکارگیری گازهای شیمیایی سیانور در خط اول دفاعی نیروهای ایران، خط را سقوط داد.
گاز سیانور بسیار کشنده است و آثار آن در منطقه ظرف 10 دقیقه از بین میرود، در حالی که آثار گازهای خردل تا یک هفته در محل اصابت باقی میماند.
آیا کمبود نیرو موجب سقوط فاو شد؟
برخی از پژوهشگران و فرماندهان کمبود نیرو را یکی از عوامل و نه تنها عامل سقوط فاو میدانند. به طور مثال حسین علایی از فرماندهان جنگ در جلد دوم کتاب «روند جنگ ایران و عراق» نوشته است: «دلایل موفقیت ارتش عراق در بازپسگیری از فاو را میتوان در "همکاری اطلاعاتی آمریکا با عراق"، "به هم خوردن موازنه قوا به نفع عراق"، "نبودن یک فرماندهی عملیاتی باتجربه در جبهه فاو" و "کمی استعداد یگانها و آتشهای پشتیبانی" در منطقه عملیاتی والفجر هشت دانست.»
محمد درودیان نیز در جلد پنجم کتاب «سیری در جنگ ایران و عراق» علت اصلی سقوط فاو را برتری کمی فوقالعاده عراق از نظر نیرو و تجهیزات و نیز تغییر استراتژی آن کشور از پدافند به آفند در پایان جنگ برشمرده است و حضور نیروهای ایران در شمالغرب در فاصله 1000 کیلومتری از فاو و غافل بودن جمهوری اسلامی ایران از تغییر استراتژی عراق، را به عنوان دیگر عوامل موثر عنوان کرده است.
او در این کتاب نوشته است: «آنچه در مورد علل سقوط فاو به صورت محوریتر مورد تایکد قرار گرفته است، غافلگیری ایران و استفاده عراق از سلاح شیمیایی میباشد، حال آنکه این مساله در مقایسه با برتری عراق و تغییر استراتژی این کشور –که با حمایت گسترده جهانی همراه بود- نقش و تاثیر کمتری داشته است.»
برخی از پژوهشگران تاریخ جنگ همچون محمدعلی صمدی نیز معتقدند که حضور نیروها تنها میتوانست سقوط فاو را یکی دو روز به تاخیر بیاندازد. صمدی در این رابطه میگوید: «فرض بفرمایید تمام آن 80-70 گردانی را که به جبهه شمالغرب منتقل کردیم، در منطقه فاو حضور داشت. به نظر من نهایتش عراق با آن حمله بزرگی که انجام داد، در مدت زمان بیشتری یعنی اگر در 20 ساعت فاو را تصرف کرد، در 30 ساعت پس میگرفت؛ چراکه عراق با نیرویی بیشتر از آنچه ما در تمام خطوط خودمان داشتیم، به فاو حمله کرد. ضمن اینکه عراق فاو را به شدت بمباران شیمیایی کرد. گفته میشود عراق سه برابر مورد نیاز برای پاک کردن هرگونه علائم حیاتی از فاو، شیمیایی به کار گرفت.» او همچنین معتقد است که نبودن نیروها در آن منطقه موجب سالم ماندن آنها از حملات شیمیایی شد.
باتوجه به گفتهها و نوشتههای پژوهشگران تاریخ جنگ ایران و عراق، کمبود نیرو دلیل اصلی سقوط فاو نبود، بلکه تغییر استراتژی عراق از پدافند به آفند و افزایش فوقالعاده قدرت نظامی عراق در پایان جنگ موجب سقوط فاو شد.
انتهای پیام/