نهجالبلاغه | شگفتیهای قلب و روح انسان
امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی به برخی از حکمتهای نهفته در قلب و روح انسان اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از حساسترین بُعد هر انسانی، بُعد روحانی اوست که از آن با عنوان قلب یاد میشود. از این جهت وقتی گفته میشود تأثیرات قلبی، یعنی آنچه که سبب تغییر حالت در ابعاد روحانی هر فردی میشود. در حساسیت این بُعد از انسان همین بس که مرکز توجه اوست، به این معنا که هر آنچه بر قلب انسان بنشیند، توجهش را به همان سو جلب میکند.
همچنین بر اساس منطق قرآنی، قلب پایگاهی برای استقرار ایمان و کفر انسانها است؛ در بخشی از آیه14 سوره حجرات میخوانیم «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ .. ؛ اعراب (بر تو منّت گذارده و) گفتند: ما (بی جنگ و نزاع) ایمان آوردیم، بگو: شما که ایمانتان (از زبان) به قلب وارد نشده است». یا پیامبر گرامی اسلام فرمود «اسلام چیزى است آشکار به زبان و ایمان سرّى است در قلب؛ اَلْإِسْلاَمُ عَلاَنِیَةٌ بِاللِّسَانِ وَ اَلْإِیمَانُ سِرٌّ بِالْقَلْبِ» ( إرشاد القلوب، ج1، ص70)
همچنین در روایت مشهور دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم «قلب، حرم خدا است؛ پس کسی را در حرم خدا جز خدا ساکن نکن؛ الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه». از این جهت شناخت حالات و عوارض این عضو حساس، انسان را در مراقبت از آن یاری میرساند. در این باره امیرالمؤمنین علیهالسلام به برخی از گزارههای اثرگذار در قلب و حالات و عوارض آن اشاره میکنند. حضرت میفرماید:
«به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرفترین اعضا درونی اوست و آن قلب است؛ چیزهایی از حکمت و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس:
اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار کند؛ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ
و اگر طمع بر آن هجوم آورد، حرص آن را تباه کند؛ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ
و اگر نا امیدی بر آن چیره شود، تأسف خوردن آن را از پای درآورد؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ
و اگر خشمناک شود، کینهتوزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد؛ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ
و اگر به خشنودی دست یابد، خویشتنداری را از یاد برد؛ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَی نَسِیَ التَّحَفُّظَ
و اگر ترس آن فراگیرد، پرهیز کردن آن را مشغول کند؛ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ
و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود؛ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ
و اگر مالی به دست آورد، بینیازی آن را به سرکشی کشاند؛ وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَی
و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد، بی صبری رسوایش کند؛ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ
و اگر به تهیدستی مبتلا شود، بلاها او را مشغول کند؛ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ
و اگر گرسنگی بیتابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد؛ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ
و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیان رساند؛ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ
پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار و هرگونه تندروی برای آن فسادآفرین است؛ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.»
انتهایپیام/