ماه رمضان متفاوت یک زوج طلبه/ سفر به روستایی پر از جادو و جنبل


ماه رمضان متفاوت یک زوج طلبه/ سفر به روستایی پر از جادو و جنبل

«زن آقا» داستان زوج جوان و طلبه‌ای است که برای تبلیغ به روستایی رفته‌اند که هنوز جادو و جنبل در آن رونق دارد. خواندن این کتاب در این روزها که برگزاری اجتماعات مذهبی به دلیل احتمال شیوع بیماری کرونا تحت تأثیر قرار گرفته، لطف دیگری دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هر سال همزمان با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، گروهی از طلبه‌ها با اعزام به مناطق مختلف کشور این ماه را در کنار اهالی روستا و شهرستان‌های مختلف می‌گذرانند. تجربه یک سفر شیرین و پندآموز هم برای اهالی روستا و هم برای طلبه‌ها.

امسال که احتمال شیوع بیماری کرونا برگزاری اجتماعات را در ماه مبارک رمضان تحت تأثیر خود قرار داده، فرصت خوبی است با خواندن معدود آثاری که در این رابطه منتشر شده، ماه رمضان متفاوتی را از نگاه طلبه‌های قلم به دست خواند و شنید.

کتاب «زن آقا»، نوشته زهرا کاردانی، که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، از جمله این آثار است. «زن آقا» حاصل سفر یک زوج طلبه در ماه مبارک رمضان به یکی از روستاهای جنوب استان فارس است؛ روستایی که در آن هنوز رسوم خرافی پابرجاست. کاردانی خود درباره این روستا و وضعیت آن هنگام ورودشان می‌گوید: رمضان سال 96 به یکی از روستاهای استان فارس که نمی‌خواهم نامی از آن روستا ببرم اعزام شدیم که با وقایع مختلفی در آن روستا رو برو شدیم. روستایی بزرگ با چند هزار جمعیت و کلی امکانات ولی به شدت اهل خرافات و جادو بودند. به محض ورود به این روستا متوجه شدیم که چه میزان خرافات در این روستا پر رنگ است. دختران و زنان در این روستا خیلی به رمالی به نام «کل مراد» مراجعه و دعاهای مختلفی از او خریداری می‌کردند. عمده اتفاقات و اختلاف نظرهایی که با مردم روستا داشتیم، سر همین اعتقاد به خرافات آنها بود.

نویسنده که از همان ابتدا یادداشت‌هایی از این سفر نوشته بود، بعد از اتمام سفر با پرداختن بیشتر به این یادداشت‌ها، 32 برش داستانی از این سفر تبلیغاتی 30 روزه را در «زن آقا» ارائه کرده است؛ کتابی خوش‌خوان با داستان‌های شیرین که از زاویه دیگری به مردم یک روستا می‌نگرد.

انتشارات سوره مهر , کتاب و ادبیات ,

در بخش‌هایی از این اثر می‌خوانیم: ظهر بود. قبل از نماز در زدند. پیرزن آبله رویی بود. گیس‌های حنا بسته‌اش را از وسط باز کرده بود. جثه درشتی داشت. چادرش را به گردن بسته و یک آفتابه روی دوش گرفته بود. فهمیدن حرف‌هایش از بقیه راحت‌تر بود. واضح و کم‌لهجه صحبت می‌کرد. جلوی در می‌خواست دستم را ببوسد که اجازه ندادم. اخم‌هایش را کشید توی هم و گفت حتماً توی گوش سیدعلی باد رفته یا بهش بو خورده و یک سری تشخیص‌هایی که ازش سر در نمی‌آوردم.

آفتابه را داد دستم و گفت: «این کریشکه! بچه را می‌بری حمام. خوب سر و بدنش رو می‌شوری. آخرِ کار این آفتابه رو می‌ریزی روی تمام بدنش. فهمیدی؟» اسمش چقدر هندی بود. و هند چقدر به جادو و اینجور خرافات نزدیک. لابد یک جوری آن محلول به جادو و جنبل مرتبط بود. توی آفتابه را نگاه کردم. آبِ سیاهی لب پَر می‌زد. بوی عجیب و تلخی داشت. ترکیب پودر بال مگس با استخوان مارمولک آفریقایی و خون پشه!؟ تصورش هم چندش آور بود.

کتاب «زن آقا» در سال 98 از جمله آثار پرمخاطب انتشارات سوره مهر بود. کتاب صوتی این اثر با صدای خود نویسنده در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران