شنیدنی‌ها از پویشی که مورد تقدیر رهبر انقلاب قرار گرفت/ «هر محله یک قربانی» سبزواری‌ها با نذر ۲۵ میلیونی ماندگار شد


مقام معظم رهبری در سخنان‌شان به مناسبت نیمه شعبان از پویشی به نام «هر محله یک قربانی» نام بردند؛ اتفاقی که در سبزوار رخ داده بود، اما ماجرای شکل‌گیری این پویش مردمی چه بود؟ روایت شنیده‌نشده این ماجرا را بخوانید.

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، محمد حکم‌آبادی یکی از جوانان دست‌اندرکار طرح «هر محلّه یک قربانی» است؛ طرحی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نیمه شعبان سال جاری به این پویش خودجوش اشاره کردند. در ادامه، ماجرای شکل‌گیری پویش هر محله یک قربانی و اتفاقات حوالی آن را از زبان او می‌خوانید.

«در سبزوار، طرح هر محلّه یک قربانی شروع شده، اهل محل جمع می‎شوند یک گوسفند قربانی می‎کنند و به نیازمندانِ همان محل گوشت می‎دهند. این خیلی چیز لازم و مهم و کار جالبی است که اینها انجام می‎دهند برای اِطعام نیازمندان.» اینها بخشی از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی صبح نیمه شعبان بود و به یک پویش خودجوش اشاره می‌کرد که از دل ایده‌ای کوچک و همت چند جوان سر در آورده و حتی خبرش به گوش ایشان هم رسیده است.

تغییر یک رویه سالانه به خاطر کرونا

ولادت امام زمان (عج) نزدیک بود. شب نیمه شعبان سال‌های قبل، اهالی هر محله ایستگاه صلواتی راه می‌انداختند، اما امسال به خاطر کرونا، خبری از ایستگاه صلواتی و جشن نبود. بچه‌ها به فکر بودند کاری کنند که هم حال مردم خوب شود و هم دل امام زمان (عج) شاد. جواد شمس‌آبادی چند سالی بود نیمه شعبان توی محله‌شان با همراهی همسایه‌ها، گوسفند قربانی می‌کرد. «سال قبل، مبالغی که همسایه‌ها کمک کردند، برای سیل‌زدگان شمال کشور فرستادیم. علاوه بر آن قربانی ‌هم داشتیم. چهارشنبه 13 فروردین حوالی اذان ظهر، همسایه‌مان حاج آقای چشمی تماس گرفت و گفت نیمه شعبان سال‌های قبل شیرینی و شربت بود، امسال به خاطر محدودیت‌ها چه برنامه‌ای دارید؟ گفتم احادیث و روایات ما قربانی کردن را خیلی مهم می‌دانند. از طرفی به فرموده امام صادق (ع)، صدقه از مهم‌ترین اعمال در ماه شعبان به حساب می‌آید. نذورات را به سمت قربانی ببریم. قربانی به نیت سلامتی امام زمان (عج) و رفع بیماری کرونا از ملت و مردم. هنوز خیلی از تماس نمی‌گذشت که حاج آقای چشمی مبلغی به حسابم واریز کرد.»

جواد بین بچه مذهبی‌های شهر شناخته شده بود. عید غدیر سال قبل، با همکاری دوستانش طرح اطعام 20 هزار نفری را رقم زدند و همکاری خوبی با فعالان فرهنگی شهر دارند. نزدیک غروب همان روز، به جواد زنگ زدم: «می‌خواهیم درِ خانه بچه‌های هیئت کیک و آبمیوه ببریم و روز عید خوشحال‌شان کنیم. به نظرتان چطور می‌شود این کار را گسترش دهیم؟» جواد از اهمیت قربانی کردن گفت و نظر محمد را عوض کرد: «ریختن خون قربانی بلا‌ها را دفع می‌کند. با این وضع بیکاری و سختی، اگر بتوانیم برای مردم کاری کنیم خوب است.» قربانی‌ کردن یکی از سنت‌های الهی و جزو اولین عبادات بشر است. قدمتش به روزگار هابیل و قابیل برمی‌گردد، وقتی که برای تقرب به خدا، مأمور به قربانی‌ کردن شدند. در روایات قربانی کردن بلاگردان است و برای سلامتی و دفع بلا سفارش شده است.

چند ساعتی نمی‌گذشت که اولین اطلاعیه توسط هیات انصار‌الحسین (ع) در فضای مجازی منتشر شد. اطلاعیه داده بودند که ذبح گوسفند قربانی به مناسبت نیمه شعبان انجام می‌شود. محمد تاج‌فرد برای فعالیت‌های فرهنگی، پای‌کار جواد بود. کارش طراحی پوستر بود. جواد اطلاعیه هیئت انصار را دیده بود: «بعد از ظهر پنجشنبه محمد تاج‌فرد را دیدم. جریان قربانی را توضیح دادم و گفتم دوستان هیئت انصارالحسین (ع) هم پای‌کار آمده‌اند و پوستر زدند. بیاییم این جریان را گسترش دهیم و پویشی راه بیندازیم. مجموعه‌های زیادی سال‌های گذشته فعالیت داشتند. ایستگاه صلواتی می‌زدند، شیرینی و شربت توزیع می‌کردند و بعضی‌ها سفره پهن می‌کردند. چه خوب است اگر همان مبالغ را امسال در مسیر قربانی خرج کنند.» قرار شد محمد تاج‌فرد تا نماز مغرب و عشاء پوستر واحدی طراحی کند. بعد هر مجموعه یا محله شهر، در همان قالب شماره کارت خودشان را بزند. اما تا غروب هیچ پوستری آماده نشد.

همدلی یک شهر

یک هفته بیشتر تا نیمه شعبان نمانده بود. برای این‌که همه محله‌ها بیایند پای کار وقت زیادی باقی نمانده بود. جواد می‌خواست پوستر سریع‌تر آماده شود: «بعد از جست‌‍و‌جوی فضای مجازی، به ذهنم رسید اسم پویش را «هر محله یک قربانی» بگذاریم. همه محلات سبزوار را درگیر کنیم و همدلی و یکدستی مردم را داشته باشیم. نشستیم پای لپ‌تاپ و طراحی. یک متن خودمانی هم برای توضیح طرح نوشتیم. نوشتیم همه کسانی که نذر و نذوراتی داشتند، امسال می‌توانند در این پویش و حرکت مردمی شرکت کنند و هر کسی در محله خودش نذورات را جمع‌آوری کند. معتمدین یا همان کسانی که سال‌های گذشته بانی برگزاری ایستگاه صلواتی محله و منطقه خودشان بودند، ان‌شاء‎الله شب و روز نیمه شعبان در محله قربانی داشته باشند. گوشت قربانی هم در محله بین نیازمندان محل یا مناطق مختلف شهر توزیع شود. صبح شنبه 16 فروردین، حوالی ساعت سه و نیم، پوستر اولیه پویش مردمی هر محله یک قربانی آماده شد.»

پوستر متحد منتشر شد. هر مجموعه یا محله، خودش پوستر متحد که شماره کارت خودشان را داشت، در فضای مجازی منتشر می‌کرد. محمد تاج‌فرد خودش پیگیر انتشار پوستر‌ها بود: «بعد از این‌که رسانه محلی سلام سربدار آمد پای کار و پوستر‌ محله‌های مختلف را منتشر کرد، افراد زیادی تماس گرفتند تا در پویش شرکت کنند و برایشان پوستر منتشر کنیم. تا شب نیمه شعبان 25 پوستر برای تشکل‌ها و محله‌ها طراحی و منتشر کردیم.»

محله اینستاگرام

یکی از جالب‌ترین محله‌ها، محله اینستاگرام بود! صادق صفایی از دوستان محمد تاج‌فرد است. در اینستاگرام فعالیت زیادی دارد و ماجرای محله اینستاگرام کار اوست: «دیدم دوستان دارند در محیط اینستاگرام پوستر پویش را منتشر می‌کنند. زنگ زدم محمد تاج‌فرد و گفتم با شماره کارت من‌ هم یک پوستر‌ بزن. محمد گفت خوب پایین طرح بگویم از کدام مسجد و هیئت و محله‌؟ من هم گفتم بزن محله اینستاگرام! الحمدالله توانستیم از محله اینستاگرام حدود یک میلیون تومان جمع‌آوری کنیم.»

اتفاقات جالبی دیگری هم در جمع‌آوری پول قربانی‌ها رخ ‌داد. محمد‌جواد ابری که مدتی است در مسجد ولیعصر شهرک جهاد سبزوار فعالیت می‌کند، تعریف می‌کرد: «سه گروه شدیم و خانه به خانه شهرک جهاد را در می‌زدیم. طرح را توضیح می‌دادیم و هر کس به قدر وسعش کمک می‌کرد. دو نفر از نوجوان‌های مسجد برای جمع آوری پول کمک کردند و آخر هم تمام عیدی‌شان را به پویش دادند. روی هم 450 هزار تومان می‌شد.»

نقش خانم‌ها هم در پویش پررنگ است. مجموعه فرهنگی تربیتی دختران ماهتاب، به پویش «هر محله یک قربانی» پیوسته بود. یکی از اعضای مجموعه که فرزندش تازه متولد شده بود، تمام هدیه‌های نقدی نوزادش را برای قربانی، به پویش داد. استقبال و کمک‌های مردمی گاهی غافلگیرکننده بود. محمدرضا جعفری‌نسب که در محله امیر‌شاهی و مسجد خاتم‌الانبیا (ع) کمک جمع می‌کرد، فکر نمی‌کرد استقبال این‌قدر خوب باشد: «روزی که عضو پویش شدیم، یک هفته تا نیمه شعبان مانده بود. امیدوار بودیم تا روز ولادت امام زمان (عج) بتوانیم یک گوسفند قربانی کنیم. هنوز 24 ساعت از انتشار پوستر رد نشده بود که هزینه خرید یک گوسفند جمع شد. فکرش را نمی‌کردیم. با همت رفقا و حمایت مردم، روز نیمه شعبان سه گوسفند قربانی کردیم. گوشت قربانی را همراه با بسته‌های مواد غذایی که در مسجد آماده کرده بودیم، بین فقرا توزیع کردیم.»

بچه‌های مسجد المهدی گوسفندی خریده بودند و قربانی کردند. قرار بود دیگر پول برای قربانی جمع نکنند. غفور غفوری که پیگیر پویش در مسجد المهدی بود دائما گوشی‌اش زنگ می‌خورد: «تماس‌ها زیاد شد و نمازگزاران اصرار داشتند که پول بریزند و در پویش شرکت کنند. توکل بر خدا کردیم و گفتیم واریز کنند. ساعت به 2 ظهر نرسیده بود که 1 میلیون و 700 هزار تومان جمع شد. زنگ زدیم به یکی از اهالی روستای نوده انقلاب تا گوسفند برایمان بخرد. گفت با 1 میلیون و 700 هزار تومان که گوسفند خوب گیر نمی‌آورید. وقتی فهمید برای پویش هر محله یک قربانی می‌خواهیم گوسفند بخریم، گفت یک گوسفند خوب برایتان گیر می‌آورم. یک گوسفند 2 میلیون و 300 صد هزار تومانی برایمان خرید و مابقی‌اش را از جیبش گذاشت. همان‌جا قربانی کرد، پوست کند و تمیز تحویل ما داد.»

یک خبر مهم برای کاروان شادی

جواد شمس‌آبادی تجربه راه‌اندازی کاروان شادی را در روز ولادت حضرت امیرالمومنین (ع) و شب عید غدیر داشت. برای صبح نیمه شعبان هم با رفقا تصمیم گرفتند به محله‌هایی که در پویش فعالیت داشتند بروند و جشن مختصری برگزار کنند. داخل ماشین پاترولی که امانت گرفته بودند، موتور برق روشن کردند. باند‌ها را بالای ماشین گذاشتند و با پرچم تزئین کردند. جواد حدود ساعت 10 به کاروان شادی رسید. «بنا داشتیم شب نیمه‌ شعبان مثل شب میلاد حضرت امیر (ع)، مثل شب و روز عید غدیر سال گذشته، کاروان شادی داخل شهر راه بیفتد، اما بارندگی بود و کاروان راه نیفتاد. صبح نیمه شعبان، بعد خرید گوسفند دو گروه شدیم.گروهی برای قربانی تعدادی از گوسفند‌ها رفتند مسجد امام حسن (ع) و من هم همراه کاروان شادی راهی محلات سبزوار شدیم. اولین محله، محله امیرشاهی بود. بچه‌های گروه سرود حسینیه ‌هنر هم رسیده بودند. روح‌الله محفوظی میکروفون را دستش گرفته بود. به خاطر شرایط کرونایی از مردم خواست بیرون نیایند و از پنجره‌ها کاروان شادی را نگاه کنند. گروه سرود مستقر و اجرای بچه‌ها شروع شد.»

گروه سرود داشت اجرا می‌کرد و گوشی جواد دائم زنگ می‌خورد. مجبور شد از گروه سرود فاصله بگیرد. لابه‌لای تماس‌ها پیامک ‌هم می‌آمد ولی فرصت نمی‌شد که بخواند. بیشتر برای خرید گوسفند و قربانی زنگش می‌زدند. بین تماس‌ها، مادرخانم جواد زنگ زد و خبر مهمی داد. خبری که برای جواد به راحتی قابل باور نبود. پیام‌هایش را که باز کرد از این خبر مطمئن شد. چرخید و با سرعت به سمت کاروان شادی برگشت. وسط اجرای گروه سرود بود. رفت کنار روح‌الله محفوظی و در گوشش حرفی زد. روح الله میکروفون را آورد بالا. چند نفر از اجرای گروه سرود داشتند فیلم می‌گرفتند. خودم داشتم فیلم می‌گرفتم: «گروه سرود بهتر از همیشه داشت اجرا می‌کرد. گاهی وقت‌ها باند‌ها خراب می‌شد، میکروفون خراب می‌شد، صوت خراب می‌شد ولی این‌بار همه چیز جفت و جور بود. داشتم فیلم می‌گرفتم که روح‌الله محفوظی میکروفون را آورد بالا و اعلام کرد آقا سرود را نگه‌دار، سرود را نگه‌دار! خیلی ناراحت شدم. توی دلم گفتم حالا که همه‌چیز ردیف است چرا صوت را قطع کردی؟» همه از این حرکت روح‌الله محفوظی شوکه شده بودند و نگاه‌ها برگشته بود سمت او: «همین‌طور که مطلع هستید، همین الان رهبر معظم انقلاب در شبکه‌های صداوسیما سخنرانی دارند. همین الان حضرت آقا از مردم سبزوار به خاطر طرح زیبای «هر محله یک قربانی» اسم بردند و تقدیر کردند.» همه از شنیدن این خبر غافلگیر شده بودند. شور و هیجان زیادی بین بچه‌ها افتاده بود. محمد تاج‌فرد هم بین بچه‌ها بود: «وقتی روح‌الله خبر را اعلام کرد باورم نمی‌شد. طول کشید تا مطمئن شدم حضرت آقا واقعاً اسم پویش را آورده‌اند. وقتی مطمئن شدم، یاد حرف‌ها و کنایه‌های بعضی از دوستانم افتادم که می‌گفتند نشستی پوستر طراحی می‌کنی آخرش که چی؟ داشت باورم می‌شد کار‌هایی که توی این چند سال انجام می‌دادیم ارزش زیادی نداشته است. با این خبرخستگی این چند سال از تنم بیرون رفت.» خبر گوش به گوش چرخید و پیام‌های زیادی برای جواد شمس‌آبادی آمد. خبرنگار‌ها آمده بودند تا از قربانی کردن که چند جای مختلف شهر انجام می‌شد فیلم‌برداری کنند. چند بار هم به جواد زنگ زدند تا مصاحبه کند.

برکات نذر مردم سبزوار

بعد از سخنرانی رهبر انقلاب، پویش جانی دوباره گرفت.در این مدت افراد آبرومند زیادی به خاطر بیماری کرونا بیکار شدند. خانم جعفری‌نسب که در توزیع بسته‌های غذایی مشارکت داشت، شاهد اتفاق جالبی بود: «یک خانواده کاملاٌ آبرومند همسایه‌مان بود. شوهرش در کارگاهی که تعطیل شده بود کار می‌کرد. از شیوع ویروس کرونا تا الان، تقریباً سه ماه است کار ندارد و واقعاٌ دستشان تنگ شده بود. به حدی که دو یا سه هفته بود دختر بزرگشان از خانه‌اش خوراکی می‌آورد. پسر کوچکش را می‌فرستد تا بنزین کارت سوخت ماشین را بفروشد. با پولش ماکارونی، رب، سویا و اگر پول ماند نیم کیلو هم گوشت بگیرد. در این فاصله بسته غذایی را بردم در خانه‌شان و تحویل دادم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که به خانه‌مان زنگ زد و گفت به محض این که شما بسته را آوردید و باز کردم، دیدم همان چیزهایی است که به پسرم سفارش کردم. تماس گرفتم با پسرم و گفتم نخر و از جایی برایمان رسید. همین‌طور که تشکر می‌کرد گریه‌اش گرفته بود.»

هر محله یک قربانی، برکات زیادی داشت. سیدمحمد حسینی، روحانی پر تلاشی است که مدت‌ها در مناطق کم بضاعت سبزوار مشغول به کار جهادی است: «روز نیمه شعبان، بسته‌های گوشت را توزیع می‌کردیم. در خانه‌ای را زدم و دخترشان بسته را تحویل گرفت. وقتی داشتم می‌رفتم، صدایم زد و برگشتم. با اصرار مادرش به داخل خانه رفتم. سقفشان زیر بارندگی‌های اخیر به شدت نم داده بود. بچه‌ها را سر جمع کردیم و هزینه بازسازی سقف این خانواده جور شد. ان‌شاء‎الله به زودی با تعدادی از رفقا برای ترمیم سقف خانه این خانواده برنامه‌ریزی خواهیم کرد.»

تلاش برای تداوم پویش

هدف پویش افزایش اعضا یا دیده شدن پوستر‌ها نبود. افراد زیادی پوستر‌ها را دیدند و به فکر قربانی کردن افتادند، هر چند پوستری نداشتند و ناشناس ماندند. جواد شمس‌آبادی می‌گوید: «مجموعه‌ دوستانی که برایشان پوستر زده بودیم و در قالب پویش جلو آمده بودند، 22 رأس  گوسفند قربانی کرده بودند. شام میلاد امام زمان (عج) و با تماس افرادی که پوستر برای آنها نزده بودیم ولی قربانی کرده بودند، تعداد قربانی‌ها به 55 رأس رسید که در جای جای شهر قربانی شدند. قطعاً روز نیمه شعبان فراتر از این رقم قربانی شده و بین نیازمندان توزیع شده است.»

بین واریز‌ی‌ها، یک واریزی برای جواد عجیب بود! مبلغ 25 میلیون تومان واریز شده بود. نمی‌دانست اشتباه‌ شده یا درست واریز کردند. از روی پیامک‌ها واریز کننده را شناخت. «حسن باشتنی از دوستان مشترکمان بود. گفتم به آن بنده خدا بگوید اگر مشکلی ندارد، ما با این پول به پویش تداوم بدهیم و ماندگارش کنیم. یک مجموعه دام‌پروری راه بیندازیم و عواید آن را صرف نیازمندان و کار‌های فرهنگی کنیم. آن بنده خدا هم گفته بود که نذر امام زمان (عج) داده‌ام، هر طور که صلاح دانستید هزینه کنید. اگر خدا بخواهد، برای تداوم پویش تعدادی دام خواهیم خرید و یک دامداری راه می‌اندازیم. آورده دامداری را در طول سال به نام حضرت مهدی (عج) بین نیازمندان پخش و قسمتی را صرف فعالیت‌های فرهنگی خواهیم کرد.»

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط