شعر خواندن در حضور شما جرأت میخواهد/ خاطراتی از ۱۳ سال مدیریت جلسات شعر رمضان در محضر رهبر انقلاب
عباسعلی براتیپور جزو اولین کسانی است که اداره جلسات شعر نیمه رمضان را عهدهدار بود. او که ۱۳ سال مدیر این جلسات بود، در گفتوگویی با تسنیم از خاطرات خود و سرمشقهای این جلسات برای شاعران گفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از آن با تعابیر مختلفی در نظر اهل شعر و هنر یاد میشود: «شب شاعران بیدل»، «شب قدر شاعران»، «شب پانزدهم»، شبی که در آن چشمانداز جریان شعری کشور ترسیم میشود. نیمه ماه مبارک رمضان برای هر شاعر انقلابی یادآور لحظات خوشی است که بسیاری آن را چشیدهاند و بسیاری دیگر در آرزوی درک آن هستند. حضور رهبر معظم انقلاب میان شاعران و اهل قلم، مربوط و محدود به سالهای اخیر نیست، ایشان بهروایت شاعرانی چون اخوان ثالث و امیری فیروزکوهی، پای ثابت برخی از انجمنها در مشهد و بعد در تهران بودند. دیدار شاعران با ایشان در دوره ریاست جمهوری و در زمان رهبری نیز ادامه داشت و مشغلهها مانع برگزاری این نوع جلسات نشده است. استمرار این نوع جلسات پیامهای دیگری غیر از ادبدوستی رهبر معظم انقلاب دارد و آن اهتمام ویژه ایشان به شعر بهعنوان یک میراث ملی و استفاده از تمامی ظرفیتهای ادبی کشور در مقوله شعر انقلاب و متعهد است.
در دوره رهبری ایشان طبق سنتی چندساله شاعران در نیمه ماه مبارک گرد هم میآیند و برخی از آنها تازهترین سرودههای خود را در محضر رهبر انقلاب قرائت میکنند و در نهایت، سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شعر و جریانهای ادبی در کشور حسن ختام مجلس است. اما این جلسات از چه زمانی شکل گرفت؟ و چرا نیمه ماه مبارک رمضان برای این دیدار انتخاب شده است؟ برگزاری این جلسات و استمرار آن در سالهای اخیر، به رغم وجود مشغلههای گوناگون معظمله، چه تأثیری بر جریان شعر کشور گذاشته است؟
عباسعلی براتیپور، از شاعران پیشکسوتی است که حدود 13 سال مدیریت جلسات شعر نیمه ماه مبارک رمضان را برعهده داشت. او در گفتوگویی با تسنیم، از چگونگی برگزاری این جلسات و آغاز آن گفت؛ از خاطراتی که در این سالها از این جلسات به یاد دارد و از درسهایی که در محضر رهبر انقلاب آموخته است. براتیپور میگوید در تمام این سالها هم از ایشان دقت نظر در حوزه شعر و نقد را آموختیم و هم ادب و تواضع را. او گریزی هم به خاطراتی که از این جلسات به یاد دارد میزند، از حضور شاعران نامدار انقلاب، نحوه انتخاب شاعران و در نهایت طبع شعری رهبر معظم انقلاب. این گفتوگو و مرور خاطرات این جلسات در روزهایی که دل بسیاری از شاعران به دلیل برگزار نشدن این جلسه در سال جاری گرفته است، خالی از لطف نیست. مشروح گفتوگوی تسنیم با این شاعر پیشکسوت را میتوانید در ادامه بخوانید:
* آقای براتیپور شما 13 سال مدیریت برگزاری جلسات شعر شاعران با رهبر معظم انقلاب در نیمه ماه مبارک را برعهده داشتید. این جلسات چگونه شکل گرفت و چرا ماه مبارک رمضان به عنوان زمان برگزاری انتخاب شد؟
روزی شعرای شورای شعر ارشاد که حدود پنج شش نفر شامل استاد اوستا، خانم سپیده کاشانی، خانم سیمیندخت وحیدی و... به محضر رهبر معظم انقلاب رفته بودند. رهبر انقلاب در آن جلسه به آقای زم فرمودند که بد نیست جلسهای هم باشد و شاعران حوزه هنری حضور داشته باشند. آقای زم هم این مطلب را به من که در آن زمان مدیریت جلسات نقد و بررسی شعر حوزه را برعهده داشتم، گفت و من هم استقبال کردم. روزی به همراه چند تن از شاعران که حدود هشت نفر بودند، مانند استاد سبزواری، آقای رشاد، استاد اوستا، آقای شاهرخی، زندهیاد مشفق و ...، به محضر ایشان رفتیم. نزدیک دفتر که از ماشین پیاده شدیم، گفتند کتابهایتان را اینجا بگذارید. جلسه برگزار شد، ایشان بعد از احوالپرسی از همه شاعران، فرمودند که شعر بخوانیم. استاد اوستا گفتند که کتابهای ما را جلوی در تحویل گرفتند، آقا فرمودند چه کسی گفت که کتابهای آقایان را بگیرید؟ بردارید بیاورید! خلاصه کیف و کتاب ما را آوردند و ما هم شعرهایمان را خواندیم. آقا هم راجع به شعر و مسائل شعر صحبت کردند و فرمودند که این جلسات در نیمه ماه مبارک رمضان برگزار شود.
ما هم پس از آن جلسه، در واحد ادبیات تعدادی از شاعران را فهرست کردیم و از این میان، 20 شاعر انتخاب شدند. در جلسه اول مدیریت جلسه برعهده استاد اوستا بود و او شاعران را معرفی کرد. جلسه سال بعد استاد اوستا به رحمت خدا رفته بود؛ بنابراین مدیریت جلسه برعهده استاد معلم گذاشته شد. در سومین سال برگزاری، استاد معلم اداره جلسه را نپذیرفت و گفت که آقای براتیپور به شعر شاعران اشراف دارد و جلسات شعر حوزه را نیز برگزار میکند، بهتر است که مدیریت جلسه نیمه ماه مبارک رمضان را نیز به او محول کنیم.
*چه سالی میشد؟
سال 72. مدیریت جلسه را برعهده من گذاشتند. آقا فرمودند که جلسه را شروع کنید. من هم با اجازه ایشان جلسه را برگزار کردم.
*چند سال مدیریت جلسه برعهده شما بود؟
13 سال. البته در آن سالهای اولیه جلسات انعکاس رسانهای نداشت و خیلی خودمانی و ساده برگزار میشد، همانند الان که چند دوربین هست و در رسانهها هم بازتاب دارد، نبود. آن موقع فقط یک دوربین بود و شاعران بعد از نماز و افطار، روی زمین مینشستند و شعرهایشان را میخواندند.
* یکی از موضوعاتی که معمولاً در این رابطه سؤال میشود، نحوه انتخاب شاعران است. شما چطور شاعران را انتخاب میکردید؟
شاعران در آن سالها به جلسات شعر حوزه هنری میآمدند، فهرستی را از میان شاعران شهرستانهای مختلف انتخاب و دعوت میکردیم. از سراسر کشور، از گیلان و مازندران گرفته تا قم و اصفهان و ... . شاعران مشهدی کمتر بودند، چون آقا هرسال جلسهای را با این شاعران در مشهد داشتند. سعی میکردیم که از میان شاعران شهرستانها، شاعران برجسته و موفقتر انتخاب شوند.
شعر خواندن جلوی شما دل و جرأت میخواهد
در واقع میتوان گفت که جلسه شعر نیمه رمضان از همان ابتدا یک شب شعر کشوری بود که تقریباً از همه استانهای کشور نمایندهای حضور داشت و شعر میخواند.
* قریب به سه دهه است که این جلسات برگزار میشود. البته ایشان در زمان ریاست جمهوری نیز جلساتی با شاعران داشتند. به نظر شما استمرار این جلسات چه تأثیری بر جریان شعر کشور به ویژه در حوزه شعر جوان گذاشت؟
خیلی مؤثر بود. بعد از فوت حضرت امام(ره) غزل معروفی از ایشان با این مطلع منتشر شد: «من به خال لبت ای دوست گرفتار شد/ چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم» که بازتاب زیادی در میان شاعران داشت. شاعران میگفتند امام(ره) هم از جنس خود شاعران بودند. بعد از فوت ایشان، رهبر انقلاب هم با بلاغت و فصاحتی که در سخنرانی داشتند و توانایی که در نقد شعر داشتند، مایه دلگرمی شاعران شدند. دعوت ایشان از شاعران باعث دلگرمی و تشویق آنها شد. آنها فکر میکنند که در این جلسات شعر خود را در نزد کسی میخوانند که خود طبع شعری دارد و در این حوزه صاحبنظر است و شعرشناس. به عبارت دیگر شاعران احساس میکنند که رهبر انقلاب قدر شعر و کلام را میدانند؛ به همین دلیل با یک ولع و اشتیاق بیشتری دوست دارند که شعرشان را در محضر ایشان بخوانند. مهارت ایشان به اندازهای است که یکی از بزرگان خطاب به رهبر انقلاب گفت که شعر خواندن جلوی شما خیلی دل و جرأت میخواهد.
سرمشقهای بعد از جلسه
رهبر انقلاب دقت فراوانی در شعر دارند. ایشان وقتی در حوزه سیاست صحبت میکنند، به عنوان یک سیاستمدار خبره سخن میگویند، در حوزه شعر نیز همینطور است. شاعران میگفتند که روی دست ایشان از نظر دقت در شعر کسی نیست. سخنرانیهای ایشان بعد از شعرخوانی را ببینید، چقدر جالب و عالی است. خاطرم هست که ایشان تواضع میکردند و در جلسهای خواستند که فقط شاعران شعر بخوانند، من به ایشان عرض کردم که آقا! شاعران از صحبتهای شما استفاده میکنند و در واقع صحبتهای شما سرمشقی است برای آنها.
*از این 13 سال که مدیریت جلسه را برعهده داشتید، خاطره جالبی هم در ذهن دارید؟
خاطرات که زیاد است، خاطرهای که الآن به ذهنم میرسد این است که در یکی از جلسات ایشان خطاب به من فرمودند که آقای براتی! کسی هست که شعر نخوانده باشد؟ گفتم بله آقا! هنوز سه نفر شعر نخواندهاند. گفتند کی؟ گفتم یکی خود شما، یکی هم آقای معلم و یکی هم خود من. چون شاعران دوست داشتند شعری از ایشان بشنوند.
گلگون شود می در شیشه ما
یکی از این جلسات هم برای ما خیلی جلسه متمایز و جالبی بود. شب قبل از میلاد امام حسن(ع) که جلسه برگزار شود، آقای گلپایگانی با منزل ما تماس گرفت و گفت که بعد از جلسه شما، آقای مشفق، آقای شاهرخی، استاد سبزواری و آقای رشاد باشید من با شما کار دارم. آن موقع جلسات یک تا دو ساعت طول میکشید. بعد از اینکه جلسه تمام شد، شاعران همه رفتند و ما ماندیم. دوباره به حضور رهبر انقلاب رفتیم و هرکدام غزلی خواندیم. جالب این بود که ایشان از جیب بغلشان دفترچه کوچکی درآوردند و سه غزل از خودشان خواندند که یک مصراع از ایشان هنوز به خاطرم مانده است: «گلگون شود می در شیشه ما» که خیلی غزل عالی بود و آقای رشاد بعداً از آن استقبال کرد.
آقا خودشان شعر خوب زیاد دارند. زمانی در معاونت فرهنگی بنیاد جانبازان بودم و کانون شعرای جانباز را راه انداخته بودم تا شاعران جانباز سرودههای خود را ارسال کنند. از مجموع شعرهای رسیده، 50 شعر انتخاب و در یک کتاب با عنوان «با شقایقها برادر» چاپ شد. در ابتدای این کتاب من پنج شعر از آقا آوردم، وقتی که کتاب را به ایشان تقدیم کردم گفتم که برای تیمن و مبارکی، تعدادی از سرودههای شما را نیز در ابتدای کتاب آوردم. ایشان فرمودند از کجا آوردید؟ گفتم که از شاعران مشهدی که با آنها ارتباط دارم، از شعرهایی که شما در آنجا میخوانید، گرفتم. خیلی خوشحال شدند و خندیدند.
آن موقع فهرستی از شاعران تهیه میشد، اما انتخاب شاعران برای شعرخوانی برعهده من بود. سعی میکردم که هر سال کسی شعر بخواند که در سال گذشته نخوانده است تا از این طریق عدالت رعایت شود. اگر جوانان بودند، حتماً به آنها فرصت بیشتری میدادم. به شاعران شهرستانی هم همینطور؛ به هرحال آنها رنج سفر را برای حضور در این جلسه به جان خریده بودند. مشکل است همه را راضی نگاه داریم، اما سعی کردم که با صحبت کردن این اتفاق بیفتد، مثلاً میگفتم فلانی شما سال گذشته شعر خواندید، حالا نوبت فلانی است.
*آقای براتیپور شما خودتان عموماً در این سالها به عنوان یک شاعر در جلسات حضور داشتید. بزرگترین درس و نکتهای که آموختید، چه بود؟
بزرگترین درس از این جلسات، فروتنی و تواضع ایشان بود. ما هم در این جلسات نکات ادبی را میآموختیم و هم نکات اخلاقی را. من در طول این مدت یکبار ندیدم که ایشان عصبانی شوند. البته ایشان اگر موردی بود، صریح بودند و میگفتند اینجا درست نیست، این را اصلاح کنید، اما با وجود آنکه ایشان روزه بودند و کلی مشغله دارند، در جلسه بسیار فروتن و صبور هستند و با نهایت دقت به شعرها گوش میدادند. نکاتی که ایشان مطرح میکردند بسیار ظریف بود که بیانگر نکتهسنجی ایشان بود.
حرمت کلام را حفظ کنیم
ما در محضر ایشان تواضع و ادب آموختیم. ایشان نکات ظریفی را در جلسات میفرمایند. خاطرم هست یک سال به منظومه عاشورایی مرحوم الهی قمشهای اشاره کردند که بعد از شفای فرزندش سروده بود. بعد از جلسه تشویق شدم که بروم و دوباره این منظومه را بخوانم. نکات دقیقی که ایشان بیان میکنند، شاعران را تشویق به مطالعه میکند. راهنمایی ایشان است که همه را ترغیب میکند تا شعر آیینی بگویند، اگر میخواهند غزل بگویند با چه کیفیتی بگویند، حرمت کلام را حفظ کنند و ... اینها درسهایی بود که ما از محضر ایشان گرفتیم. امسال هم که جلسه برگزار نمیشود، خیلی از شاعران ناراحت هستند. مخصوصاً شاعران جوان که اشتیاق دارند ایشان را ببینند.
انشاءالله خدا عمر ایشان را طولانی بدارد. تملق نمیکنم، ایشان مرد خداست و تمام لحظاتشان ارزشمند است.
انتهای پیام/