عاقبتی که شراب برای یار وفادار امیرالمؤمنین رقم زد

کارشناس تاریخ اسلام داستانی از جدا شدن یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع) به واسطه شرابخواری نقل کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حجت‌الاسلام حامد کاشانی در برنامه سحرگاهی "ماه من" درباره برخی عوامل رویگردانی نزدیکان و صحابه از امیرالمؤمنین (ع) سخن گفت.

وی گفت: متأسفانه در تاریخ حکومت امیرالمؤمنین شاهدیم بسیاری از یاران آن حضرت به خاطر عدالتشان از ایشان رویگردان شدند. خود ایشان می‌فرمودند «اگر بینى مؤمن را به شمشیر بزنم تا مرا دشمن بدارد،دشمن نخواهد داشت و اگر تمامى دنیا را بر منافق بریزم تا مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت.» همچنین پیامبر می‌فرمود «هیچ مؤمنی تو را دشمن نمی‌دارد و منافق هرگز دوستدار تو نخواهد شد.»

کاشانی با طرح این سؤال که چه اتفاقی رخ می‌داد که نزدیکان امیرالمؤمنین از ایشان فاصله می‎گرفتند، گفت: امیرالمؤمنین زمانی که حکومت را به اصرار مردم به دست گرفتند، 25 سال از رحلت پیامبر گذشته بود. طی این مدت سنت نبوی بسیار دگرگون شده و بدعتها به وجود آمده بود. تفکر و سبک زندگی مردم به تبع بدعتهای حاکمان قبلی تغییر کرده بود. معیار بهره از بیت‌المال، روابط خویشاوندی و دوستی شده بود. قانون برای همگان یکسان نبود و برخی بدعتها تبدیل به عرف شده بود. استانداران پولهای هنگفت می‌گرفتند. تمام اینها در زمان امیرالمؤمنین برچیده شد. همین که ایشان فرمود بین سیاه و سفید و عرب و عجم تفاوت قائل نیستم، نزدیکانشان به ایشان اعتراض کردند؛ لذا وقتی به بصره برای نبرد با اصحاب جمل رفتند، خیلی‌ها از ایشان فرار کردند.

وی افزود: حاکم مدینه به حضرت نامه نوشت و گفت شما که به بصره برای جنگ جمل رفتید، بسیاری به سوی معاویه گریختند.  معاویه هم در منطقه‌ای به نام رقّه مکانی مثل مرکز پناهندگان  درست کرده بود تا آن عده که می‌گریزند، به آنجا بروند و اعلام برائت کنند. حضرت پاسخ داد «به من خبر رسیده که گروهى از مردم مدینه به سوى معاویه گریختند، مبادا براى از دست دادن آنان، و قطع شدن کمک و یاریشان افسوس بخورى که این فرار براى گمراهى شان، و نجات تو از رنج آنان کافى است، آنان از حق و هدایت گریختند، و به سوى کور دلى و جهالت شتافتند.» بعد در ادامه نوشتند «عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند، و دانستند که همه مردم در نزد ما، در حق یکسانند، پس به سوى انحصار طلبى گریختند، دور باشند از رحمت حق، و لعنت بر آنان باد.سوگند به خدا آنان از ستم نگریختند و به عدالت نپیوستند.»

کاشانی در ادامه، داستانی از جدا شدن یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع) به شرح ذیل تعریف کرد.

یکی از موارد تاریخ، پیوستن یکی از شعرا و رزمندگان سپاه امیرالمؤمنین به سپاه معاویه بود. نام او نجاشی است. او شخصی سالمند که زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضور داشت، اما ایشان را ملاقات نکرده بود. در شعر و شاعری چیره دست و در هجو سلطان بود. همه خواص از زبانش می‌ترسیدند. چندین بار به امر امیرالمؤمنین نسبت به مذمت دشمنان به ویژه معاویه شعر گفته بود. شعرهایی که در مذمت دشمنان سرود، تا سالها نقل زبانها بود. حتی پس از ماجرای حکمیت خطاب به فریب‌خوردگان گفت: کفی حَزَناً انّا عَصَینا إمامَنا ** عَلیاً و أنّ القومَ طاعُوا معاویه» یعن این اندوه و مصیبت عظیم بر ما بس است که ما از فرمان امام خود سرپیچی می‏کنیم و آن گروه، [دشمنان ما] همگی از معاویه فرمان می‏‌برند.

در ماه رمضان مبارک سال 38 نجاشی به اصرار دوستش شرب خمر کرد او هم با حالت مستی شروع به شعرخوانی کرد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم بر او حد شراب‌خواری زد و هم 20 ضربه شلاق اضفه به خاطر شکستن حرمت ماه مبارک رمضان. تا قبل از جاری کردن حد، نزدیکان نجاشی نزد آن حضرت می‌آمدند تا ایشان را منصرف کنند و به اصطلاح لابی‌بازی کنند. می‌گفتند او که این همه در مدح شما شعر گفته است، هوایش را داشته باش. حضرت ابداً کوتاه نیامد. در نهایت مسیرش را به سمت معاویه کج کرد و گفت به علی بگویید ما هم از شما بریدیم. رفیق این شاعر به امیرالمؤمنین گفت ما تا به حال چنین ظلمی ندیده بودیم. کسی که این همه در جبهه حق زحمت کشیده و حالا یک گناهی کرده است، چرا کنار یک فاسقی که گناه کرده، قرار دادی؟ یعنی اصرار داشتند که ایشان در برابر یک قانون، دو گونه رفتار کند. بنابراین سینه ما نسبت به شما سنگین شده است.

حضرت با اشاره به آیه‌ای فرمود «إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین» یعنی نماز خیلی امر سنگینی است جز بر خاشعان. در اینجا نماز را به ولایت خودشان تأویل کردند. فرمودند این حق خداست، اگر حق خودم بود، می‌بخشیدم. بعد اشاره به این بخش از آیه هشتم سوره مائده کردند «...وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ‏ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏؛ نباید دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است».

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط