"پدر پسری" بدون غایت و نهایت/ سریالی در حصارِ چندین لطیفه و جوکِ دستچندم
وقتی "پدر پسری" را شتابزده به آنتن میرسانند اما نه در طنز توفیق داشته و نه توانسته تصویر درستی از روابط خانوادگی و فرهنگ جامعه به نمایش بگذارد. دیدن چنین سریالی، این سؤال را پیش میآورد: هدف تصویبکنندگان و تولیدکنندگان چه بوده است؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگر به تاریخچه سریالسازی و سریالهایی که در شبکه 5 سیما پخش شد نگاهی داشته باشیم به مجموعههای تلویزیونی پربینندهای همچون "پشتکنکوریها"، "یادداشتهای کودکی"، "رانتخوار کوچک"، "برای آخرین بار"، "مأمور بدرقه"، "در مسیر زایندهرود"، "سه دونگ سه دونگ" و حتی "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" میرسیم. اما چند سالی است شبکهای که با برنامههای ترکیبی و سریالهای پربینندهاش مخاطب را پای تلویزیون مینشاند حالا به حیاط خلوتی برای سریالها و برنامههای تلویزیونی تبدیل شده است که بعضاً سرمنزل، غایت و نهایتِ مشخصی ندارند.
نمایی از سریال "شش قهرمان و نصفی"
شاید در این برهوتِ سریالهای ضعیفِ شبکه 5 سیما، سریال "شش قهرمان و نصفی" حسین قناعت بود که با فضای نوجوانانهاش، حرفهای مهمی از تولید ملی و کالای ایرانی زد؛ حداقل با جریانی به تلویزیون آمده بود، اما "پدر پسری" رمضانی واقعاً دنبال چه هدفی است؟
آنتن پُرکردن عبارت درستی نیست برای تلاشگرانی که هنوز در سایه کرونا جلوی دوربیناند تا قسمتهای دیگرِ این سریال تلویزیونی را به آنتن برسانند. بیگانه بودن با رمضانش را کنار بگذاریم، بهخاطر اینکه دیگر سریالهای سیما هم رمضانی نیستند! اما حداقلهای جذب مخاطب را که سرمنزل و غایتِ داستانی باشد در خودشان دارند.
یعنی "سرباز" را کموبیش مخاطب میبیند، کلافه هم میشود اما منتظر است سرنوشت سربازان قصه را ببیند. "زیرخاکی" که فصل اولش به پایان رسید و قسمتهای بعدیاش بهزودی جلوی دوربین میروند روند تحول شخصیتهایش را به رخِ مخاطب کشید و همینطور "بچهمهندس"؛ اما بهخلاف سه سریال دیگر، "پدر پسری" پایان شاخص و عجیبی ندارد؛ بهواقع در روزمرگی بهسر میبرد.
رفتارها، کنشها و رویه سادهای دارد که اگر بیشتر روی فیلمنامه و شخصیتپردازیهایش وقت میگذاشتند حتماً بازگشت موفقیتآمیزی را برای شبکه 5 سیما در عرصه اپیزودسازی رقم میزدند. اما الآن حتی نتوانستهاند جریانساز شوند؛ جریانساز به این معنا که کسی درباره "پدرپسری" صحبت نمیکند و چالشی در میان نیست، داستانهایش را بهیاد نمیآورند و چیزی درباره شخصیتها و کاراکترها نمیگویند.
تنها نقطه عطف سریال به زمان پخش و داستانهای کوتاه 24، 25 دقیقهایاش برمیگردد که کمتر وقت بیننده را میگیرد یا بهقولِ یکی از بازیگرانش "حداقل برای لحظاتی کانال را عوض نمیکنند و ما را میبینند."، هرچند که خودشان هم منتقد شتابزدگی در نگارش فیلمنامه و ساختِ عجلهای سریالشاناند و میگویند "ایکاش آنقدر سریالهای تلویزیون را با عجله و شتابزده ننویسند و نسازند و مثل قبل به ظرفیتها و جزئیات در شخصیتپردازی و داستانپردازی توجه کنیم."
برخی از منتقدین آنقدر از ضعف "پدرپسری" گلایه داشتند که اینطور مینوشتند: "پدر پسری" سریالی است که بود و نبودش برای مخاطب فرقی ندارد، یا نه موقعیتساز، نه سرگرمکننده و نه نشاطآور است! هرچند ارتباط پدر و پسر و همسر و بقیه موارد در سایه خانواده دنبال میشوند و سعی در نمایش سریالی خانوادگی دارد اما تا اینجا نتوانسته تلویزیون را به توفیقِ سریالهای اپیزودیک گذشتهاش نائل کند. جایی که سریالهای خوشفرم فانتزی همچون "همسران" ساخته میشد و یا همین چندی پیش کار اپیزودی موفقی در شبکه یک سیما دیدیم که نام اولیهاش "محکومین" بود و بههنگامِ روی آنتن رفتن به "سرگذشت" تغییر نام داد.
تلویزیون روی اپیزودسازی سرمایهگذاری مجدد کرده اما هنوز این توفیق نصیبِ سریالی همچون "پدرپسری" نشده است و نتوانسته مخاطب را با روایتها درگیر کند. هم از حیث رمضانی بودن سریال مناسبی برای این ایام نیست و هم از حیث طنز و حرفهای گفتنی خانوادگی و اجتماعی نتوانسته است طعنه به سریالهای اپیزودی گذشته تلویزیون بزند.
شاید آماده نشدن سریالها بهدلیل کرونا، این بار به تولید عجلهای سریال "پدرپسری" و نداشتنِ مجموعهای موفق در آنتن شبکه 5 سیما، ختم شده است، از طرفی به پیکره خود این مجموعه تلویزیونی هم لطمه زده است و نتوانستهاند آن طور که باید و شاید مفهوم و نظر و منطق سریالیشان را به رخ بکشند.
همچنان که "مهران رجبی" یکی از بازیگران این سریال اعتقاد دارد: وقتی کاری با عجله تولید میشود به پیکره کارها لطمه وارد میشود. من اعتقاد دارم داستان کمی ضعیف است، زیرا زمان برای بازنویسی و فکر کردن و تأمل کم بوده است؛ دوست داشتم بهتر از این میشد اما کسی هم ببیند کانال تلویزیون را عوض نمیکند و همانجا نگه میدارد چون دغدغهمند است اما زمان کم و تولید عجلهای از آن کیفیت مطلوب کاسته است.
انتقاد دیگری که به این سریال تلویزیونی وارد است، دیالوگها و بازیهای اغراقشده است. همانطور که مهران رجبی بازیگر "پدر پسری" هم به آن اشاره کرده است: "این انتقاد خودم در پشت صحنه و سر صحنه است و کمی حرص میخورم که برای اینکه بیشتر دیده شویم اغراقشده دیالوگ نگوییم، اینکه نقایص کارمان را ندانیم خیلی بد است."
این دست کارها نیازمند تأمل بیشتری است و حتماً در آن صورت بهتر میشود. سریال "همسران" فرم فانتزی بود و آنجا فردوس کاویانی و مهرانه مهینترابی و بازیگران صاحبنام دیگر مجموعهای ماندگار را بهیادگار گذاشتند. انگار زمان بیشتری برای نگارشش بود و عوامل هم خوب کنار هم نشسته بودند. اگر تند تند نوشته شود و دقیقه 90 تصویب شود نباید انتظار کار خوبی داشته باشیم و سرانجام آن کار معمولی خواهد بود که گاهی اوقات هم بهکمک هنر بازیگران و بداههگوییهایی که اتفاق افتاده توفیقی پیدا کردهاند اما اینجا آنقدر متنها پر از نقص و اشکال است این اتفاق را هم برای "پدر پسری" رقم نزدهاند.
متأسفانه سریالهای ما کمتر به این مقوله توجه دارند و انگار سریالسازان و نویسندگان ما فراموش کردهاند قرار است اثرشان در معرض نگاه مخاطب قرار بگیرد؛ از طرفی بازیگران هم گاهی اوقات فقط برای معیشتشان جلوی دوربین این پروژهها حاضر میشوند و هیچ علقه و تعصبی به سریال ندارند؛ این نقیصه در شخصیتپردازیهای ضعیف برخی از سریالها مشهود است؛ چرا که همان بازیگرِ ضعیفِ فلان سریال، در سریال دیگری میدرخشد و وقتی با او صحبت میکنیم ما را به قدرت هدایت و راهبری کارگردان و فیلمنامه داستانگو و جذاب نویسنده، ارجاع میدهند.
مصداق بارز آن بازی "پژمان جمشیدی" در سریال "زیرخاکی" است که کمتر منتقد و کارشناسی منتظر چنین درخششی بود اما جلیل سامان که جزو کارگردانان کاربلد تلویزیون بهشمار میرود توانسته از این شخصیت، چنین بازی درخشانی بگیرد. این توجه به فیلمنامه و کارگردانی نیازمند برنامهریزی درست، هدایتگری مدبرانه و نظارتِ هوشمندانه از سوی تهیهکننده است.
اگر به سریالهای رمضانی امسال نگاهی داشته باشیم برخیهایشان فیلمنامه را جدی گرفتهاند و برخی در کارگردانی و اجرا با مشکلات اساسی مواجهند. اما نکته مهم داشتن "غایت و نهایت" در سریال است؛ مثلاً سریال "سرباز" از نام و جریانش میتوان فهمید مخاطب را به سرنوشتی مشخص هدایت میکند و حتی با نمایش فضای سربازی، مخاطب را در جریان هدفگذاریهایش قرار میدهد.
"بچه مهندس" از جوان و دوران جوانی میگوید و رقابت علمی، اختراع، نخبهپروری و طمعکاری خارجیها و وابستگان داخلیاش را به نمایش میگذارد و "زیرخاکی" وقایع و اتفاقات انقلاب اسلامی را با زبان طنز مرور میکند و سازندگانش هدفی روشن داشتهاند. اما "پدر پسری" با کدام شخصیتپردازی، فیلمنامه درست و یا هدایت در بازیگری، میخواهد مخاطب را با داستانش همراه کند؟
سریالی که قرار بود در بستر مسائل اجتماعی و خانوادگی بیننده را سر ذوق آورد و همهچیز را با دغدغههایی از جنسِ خانواده روایت کند اما آنقدر همهچیز ناپخته و اغراقشده جلو میرود که بیننده را از هدف اصلی که سازندگان سریال داشتهاند، دور میکند، انگار همهچیز برای خنده ساخته شده و به نهایت و غایتی فکر نکردهاند.
پدری را نشان میدهد که بازنشسته شده و میخواهد با همسایه طبقهبالاییاش شغلی در فضای مجازی بهراه بیندازند. شاید در قدم اول نکته قابلتوجهی هم باشد و بگوییم سریال بهدنبال ایجاد انگیزه و بارقه امید برای بازنشستگان است که بعد از این دوران هم ذهنشان پویا و فعال باشد و دنبال کار جدید و اتفاق جدیدی در زندگیشان بروند. اما آنقدر این جریان را پیشپاافتاده و فکاهی به نمایش میگذارند این هدف و حرفِ مهم در آن میان بهعنوان حلقهای مفقوده، گم میشود.
شاید سازندگان سریال میخواستند ابهت استارتآپ را بشکنند که نیازمند پیشزمینه علمی و حرکتی است تا اتفاق درست و اصولی رقم بخورد اما در "پدر پسری" اصلاً این فرآیندها را نشان میدهد و همهچیز مثلِ آب خوردن اتفاق میافتد، در صورتی که باید باورپذیری را چاشنی سریالهایمان کنیم. در طنز هم بارها سازندگان اصیل این گونه نمایشی نشان دادهاند که مخاطب با درامی بامزه و جدّی در القای مفاهیم روبهرو است، همچنان که در شکلِ کارهای فقر و غنای رضا عطاران هم مخاطب با حرفهای جدّی در بستر هنرنماییهای بامزه بازیگران و موقعیتهای طنز روبهرو میشد.
وقتی این نوع دستمایههایی را میبیند که انگار بیننده تلویزیون را دستکم میگیرد با خودش میگوید "حالا که چی؟"، اگر کارگردان بهدنبال طنزِ صرف و سرگرمی بود و خواسته از این طریق مخاطب را پای تماشای سریالش بنشاند، "پدر پسری" طرحی جذاب و پرکشش ندارد و فقط به بازیهای لحظهای اکتفا شده و دنبالهدار نیستند که مخاطب را منتظر بگذارد تا بقیه حرفها و هدفهایش را بازگو کند.
وقتی تلاشهای پسر خانواده را برای ارائه پایاننامه میبینیم و از طرفی در شبکه دو و سریال "بچهمهندس" آن تقلای برای علم و دانش را شاهدیم یا چالشهای علمی سریال "سرباز"، به این نتیجه میرسیم که سریال اینجا همچون ماجرای کاریابی پدر خانواده با مشکل مواجه است. بازیگران در بازگویی دیالوگها آنقدر اغراقشده رفتار میکنند، اصطلاحاً دور هم فکاهی میخوانند و با حرکتهای صورت قصد دارند مخاطب را بخندانند که نهتنها مخاطب را پای سریالشان نمینشانند بلکه برچسبِ آنتن پُرکردن را هم به خودشان میچسبانند.
سریال باید آیینه تمامنمای جامعه باشد یعنی مخاطب بتواند خودش را در جایگاه فلان شخصیت مجموعه ببیند، آیا مخاطبین تلویزیون میتوانند خودشان را بهجای شخصیتهای "پدر پسری" ببینند؟ سازندگان سریال میتوانستند بهجای برخورد سطحی و سبک با مناسباتِ خانوادگی، درک صحیحی از مفهوم و مؤلفههای طنز اجتماعی را به منصه ظهور برسانند.
استفاده از گونه طنز بدون توجه به ویژگیها و خصوصیات این ژانر مهم هنری، نمیتواند بهصرفِ استفاده از شوخیهای کلامی یا موقعیتهای ضعیف طنزگونه بهعنوان کمدی تلقی شود. در "پدرپسری" اینگونه عمل شده و در واقع آنچه به تصویر درمیآید مناسبات غیرجامع و ناکاملی از طنز است. بهقولِ "جبار آذین" منتقد سینما و تلویزیون نوع استفاده ناکامل و ناقص سبب شده است که "پدرپسری" در محدوده آثار جُنگگونه به گردآوری چندین لطیفه و جوک دستچندم، تبدیل شود.
"پدرپسری" در قالب سریال اجتماعی در تلویزیون به توفیق نرسیده است که میتوانست با عنایت به موضوع آن صرفاً مینیسریال یا فیلم تلویزیونی براساس آن ساخته شود. با بضاعت "پدرپسری" نه در طنز توفیق داشته است و نه توانسته به تصویر درستی از روابط خانوادگی و فرهنگ جامعه موردپسند مخاطب دست یابد.
سؤال ما از دستاندرکاران امر این است: در تصویب و تولید چنین سریالهایی بهدنبال چه اهدافیاند؟ آیا ناظر در جریان تولید وجود دارد که به این نقایصِ موجود سریال روی آنتن توجهی نکرده است؟
انتهای پیام/+