گفتگو| آزاد ارمکی: عناوین اصلاح‌طلبی و اصولگرایی دچار کم‌جانی شدند/جامعه سیاسی ایران پیچیده و متکثر است

استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران معتقد است شاهد یک کم‌جانی و کم قدرتی در هر دو جریان سیاسی شناسنامه دار در کشور هستیم.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- جریان اصولگرا و اصلاح طلب دو جریان عمده در ساحت سیاسی کشور هستند که در ادوار مختلف انتخابات در 20 سال گذشته نقش‌آفرین اصلی بودند. 

با این‌وجود برخی معتقدند عمر دوگانه اصولگرا و اصلاح‌طلب به پایان رسیده و باید شاهد ظهور جریان‌های جدید سیاسی برآمده از دل این دو جریان باشیم. به عبارت بهتر، دوگانه‌ی اصلاح‌طلب و اصولگرا به هیچوجه برای توضیح مناسبات و مراودات سیاسی در کشور کفایت نمی‌کند. در همین زمینه با تقی آزاد ارمکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و جامعه‌شناس سیاسی داریم درباره آرایش سیاسی جریان‌ها در شرایط فعلی کشور  و تاثیر آن بر انتخابات 1400 به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید: 

تسنیم: عده‌ای معتقدند که دوران صورت‌بندی جریانات سیاسی به شکل اصولگرا و اصلاح‌طلب تمام شده یا در حال پایان پذیرفتن است؟ آیا شما نیز معتقد به این گزاره هستید؟

آزاد ارمکی:‌ دوگانه اصولگرایی و اصلاح‌طلبی منشا کنش‌های سیاسی و اجتماعی در ایران بوده و موجب شده در ساخت سیاسی ایران اثرگذار باشد و ما در این سالها رئیس جمهورهایی داشتیم که از سرمایه اجتماعی دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده کرده‌اند. هم قبل از آقای خاتمی و هم بعد از ایشان. درست است که انتخابات‌های ریاست جمهوری حاصل رقابت دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی بوده است و وفاداری او به این دو جریان خیلی کم بود.

به طور مثال آقای احمدی نژاد که با حمایت بدنه اجتماعی جریان اصولگرایی موفق به پیروزی در انتخابات می شود در نهایت علیه این جریان شورش می کند و آقای روحانی نیز که در هر دو انتخابات 92 و 96 با حمایت اصلاح طلبان موفق به پیروزی در انتخابات می شود ولی در نهایت شاهد هستیم که علیه این جریان سیاسی شورش کرده است. 

**اصلاح‌طلبی و اصولگرایی دچار کم‌جانی و کم قدرتی شده‌‌اند

این مسئله نشان دهنده یک کم‌جانی و کم قدرتی هر دو جریان سیاسی شناسنامه دار در کشور است که علی رغم حمایت از اشخاص برای تصدی صندلی ریاست جمهوری ولی در نهایت از سوی همان اشخاص با بی توجهی مواجه می‌شوند. همچنین نشان می‌دهد که این دو جریان سیاسی، به اندازه کافی فراگیر، با هویت و سازمان یافته و قدرتمند نیستند که بتوانند فردی که از او حمایت کردند تا به قدرت برسد را تحت کنترل و نظارت خود قرار دهند و به او کمک کنند و از سوی دیگر جریان سیاسی متبوع خود را ارتقا دهند تا رئیس جمهور مستقر بتواند با پشتیبانی یکی از طیف های سیاسی مطرح، کشور را با قدرت بیشتری مدیریت کند. 

در بین سالهای 84 تا 92 احمدی نژاد رئیس جمهوری بود که  شکل و شمایل اصولگرایی داشت ولی در عین حال در  کنش های سیاسی  غیراصولگرا عمل می‌کرد و شاهد بودیم که  اصولگرایی که احمدی نژاد را به قدرت رسانده بود در  مشی سیاسی، او را به رسمیت نمی‌شناخت که همین مسئله  تبدیل به یکی از مناقشات سیاسی حاکم بر جامعه در آن سالها شده بود.

به طور کلی اینکه جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی توان معرفی فردی را ندارند که علاوه بر داشتن معیارهای مدنظر آنها، دارای مقبولیت اجتماعی نیز باشد و همین مسئله این دو جریان را وادار کرده تا از چهره‌های بدون تعلقات حزبی و جریانی حمایت کنند، نشانه نوعی ضعف و دگردیسی در هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی است. 

 

 

در هفت سال گذشته نیز نمونه همین شرایط برای آقای روحانی و جریان اصلاحات تکرار شد و در حالی که جریان اصلاحات موجبات به قدرت رسیدن آقای روحانی را فراهم کرد ولی به مرور زمان فاصله بین اصلاح‌طلبان و بدنه دولت روحانی بیشتر و بیشتر شد. همین مسئله نشانه تغییرات عمده‌ای است که در دو جریان سیاسی غالب در کشور به وقوع پیوسته و قابل تحلیل است. 

به طور کلی اینکه جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی توان معرفی فردی را ندارند که علاوه بر داشتن معیارهای مدنظر این دو جریان دارای مقبولیت اجتماعی نیز باشد و همین مسئله این دو جریان را وادار کرده تا از چهره‌های بدون تعلقات حزبی و جریانی حمایت کنند، نشانه نوعی ضعف و دگردیسی در هر دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی است. 

فارغ از مطالب بیان شده به این مسئله نیز باید توجه کرد که اصولگرایی و اصلاح طلبی امروز با اصولگرایی و اصلاح طلبی سالهای گذشته کاملا تفاوت پیدا کرده و جابجا شده و حرکات طیفی را شروع کرده و دنبال می‌کند. به طوری که  از یک نقطه صفر به نقطه صد رسیده است. 

تسنیم: کنش فعالان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا چه تغییراتی را به خود دیده که شما را متقاعد کرده که این دو جریان در حال جابجایی و تغییر رویکرد برآمده‌اند؟

آزاد ارمکی: چند عامل در این تغییرات نقش اساسی داشته‌ است.  یکی برمی‌گردد به ساخت قدرت در ایران و اینکه قدرت کشور ما خیلی ساختار روشن و معینی نداشته که به رشد دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی کمکی کند و تغییرات متناسب با خود را پیدا کند.

نکته دوم به منطق تحولی که در جامعه ایرانی اتفاق افتاده مربوط می‌شود. جامعه ایرانی از اساس  جامعه‌ای ساده، آرام و ضعیف نیست و اگر به تاریخ جامعه ایرانی نیز نگاهی بیندازیم، در می‌یابیم که جامعه ایرانی از یک وضعیت ساده و ضعیف به یک وضعیت متکثر، پیچیده و قدرتمند حرکت کرده و  چنین وضعیتی در جامعه موجب ایجاد قدرتی مضاعف  در  جریان‌های سیاسی شده و به این جریان‌ها کمک کرده تا بتوانند جامعه را با ایده‌های خود به شکل متکثر به پیش  ببرند.

در سایه چنین روندی است که وقتی سیستم زیر نظر رهبری توان وفق دادن خود با شرایط تعیین شده از سوی جریان‌های سیاسی به قدرت رسیده را ندارد، موجب می‌شود که قدرتمند شدن جریان‌های سیاسی به جای متبلور کردن نقش جریان‌ها در کشور، به ایجاد دوگانه میان رهبری و اصلاح‌طلبی بیانجامد و در نهایت نیز این روند در عمل منجر به میرایی دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی شود. دقیقا شرایطی که هر دو جریان سیاسی کشور امروز با آن درگیر هستند و طبعاً منجر به میرایی این عناوین در سطح جامعه شده است. 

** اصولگرا و اصلاح‌طلب نمی‌توانند طیف‌های مختلف را درون خود بگنجانند

تسنیم: مدتی است که در درون جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی گروه‌‌هایی اغلب از جوانان منتسب به این دو جریان  شکل گرفته‌‌اند که نسبت به رویه حاکم در این دو جریان انتقاد دارند و هر یک از این گروه‌ها به گونه‌ای این اعتراضات و انتقادات را بیان می‌کنند.گروه‌های اصولگرای منتقد، فعالیت‌های خود را  با شعار عدالت‌خواهی یا نواصولگرایی و یا موضوعاتی از این دست پیگیری می‌کنند و گروه‌های اصلاح طلب منتقد نیز با شعار بازسازی جریان اصلاحات به کنش سیاسی می‌پردازند. به نظر شما علل بروز چنین انشعاباتی در درون دو جریان سیاسی غالب در کشور چیست؟

آزاد ارمکی: یکی از دلایل ایجاد چنین انشعابات در درون این دو جریان این است که اصلاح طلبی و اصولگرایی علی‌رغم اینکه در این سالها حرکتی طیفی داشته‌اند ولی هیچ گاه سعی نکردند که طیف‌های مختلف با دغدغه‌های گوناگون  را در درون خود بگنجانند و معمولاً شاهد تکصدایی در درون این دو جریان هستیم که همین مسئله منجر به بروز انشعابات فعلی شده است. 

اساساً دغدغه عمده جریان  اصولگرایی بحث دین، عدالت، اخلاق و نظم است که ترکیب این 4 دغدغه طیف بزرگی از اصولگرایان را دور هم جمع می‌کند ولی در عین حال نمایندگان اصولگرا در برهه‌های مختلف تاریخی تنها یکی از دغدغه‌های طیف‌های مختلف این جریان را نمایندگی کرده‌اند. به طور مثال در یک برهه‌ تنها با شعار بسط دادن مسائل اخلاقی یا دینی به صحنه قدرت آمده‌‌اند و توجهی به مسئله عدالت نداشته‌اند. البته یکی از دغدغه‌های همیشگی طیف اصولگرایی مسئله نظم بوده و بزرگان این جریان همواره در پی این بوده‌اند که رابطه خود  با رهبری را تنظیم  کرده و به این واسطه ایجاد نظم کنند.

در جریان اصلاح‌طلبی نیز نمونه چنین رویه‌ای حاکم بوده است. به طوری که برای فعالان این طیف همواره مسائلی چون تنش‌زدایی در سیاست خارجی و ارتباط با جامعه جهانی، دموکراسی، توسعه و برابرطلبی اجتماعی و سیاسی به عنوان دغدغه‌های اصلی مطرح بوده است ولی عموماً طیف‌هایی که جریان اصلاح‌طلبی را نمایندگی می‌کردند تنها یکی از این دغدغه‌ها را در اولویت کار خود قرار داده‌اند. به طور مثال دولت‌ آقای روحانی به طور محض مسئله تنش‌زدایی با غرب را مبنای سیاست داخلی و خارجی خود معرفی کرد و آقای خاتمی نیز مسئله دموکراسی خواهی و برابری اجتماعی و سیاسی را مدنظر داشت. اگر بخواهیم طیف آقای هاشمی را نیز در درون مجموعه اصلاح‌طلبی تعریف کنیم، این طیف نیز  مسئله توسعه اقتصادی را اولویت اصلی خود قرار داده بود. 

در چنین شرایطی دیگر گروه‌های اصلاح‌طلب که خود را در دایره اصلاح‌طلبی تعریف می‌کردند از حاکم بودن چنین شرایطی اعتراض داشتند و بر این باور بودند که به دغدغه‌های آنها توجهی نمی‌شده و به حاشیه رفته‌اند.

بنابراین  اصولگرایی و اصلاح‌طلبی در شرایطی می‌توانند دو جریان واحد و مسلط در عرصه سیاسی باشند که به شکل طیف عمل کنند و جمعیت بزرگی را نمایندگی کنند در حالی که معمولا اصلاح‌طلبی و اصولگرایی به دلیل ضعف بنیادین فکری تنها قادرند یکی  از دغدغه‌های موجود در درون خود را نمایندگی کند. بنابراین اگر این دو جریان قصد دارند که به زیست خود ادامه دهند باید به بازاندیشی جدی در درون خود بپردازند ولی اگر اراده‌ای برای بازاندیشی در درون این دو جریان وجود نداشته باشد، باید لحظه به لحظه منتظر ظهور عرصه‌ها و حوزه‌های متفاوتی از این دو طیف باشیم. 

تسنیم‌: با توجه به تکثری که در این دو جریان ایجاد شده و اینکه شما تصریح می‌کنید که این تکثرها در این دو سه دهه نیز در دو طیف اصولگرایی و اصلاح‌طلبی وجود داشته ولی اجازه و قدرت بروز و ظهور را نداشته ولی امروز شاهد هستیم که طیف‌های مختلف این جریان‌ها علیه رویه‌های حاکم بر آنها اعتراضات خود را بیان می‌‌کنند و اتفاقاً این اعتراضات مورد توجه قرار می‌گیرد. با وجود بروز چنین شرایطی به نظر شما آینده اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به چه سمت و سویی می‌رود؟ 

آزاد ارمکی: اینکه طیف‌های مختلف اصولگرایی و اصلاح‌طلبی چطور قدرت بروز و ظهور پیدا کرده‌اند رابطه مستقیمی به باز شدن فضای جامعه دارد. دیروز جامعه برغم قوی بودن قابل کنترل بود چراکه امکان کنترل رسانه‌ها و نیروها وجود داشت ولی در پی فراگیری شبکه‌های اجتماعی و در دسترس بودن این شبکه‌ها، این امکان برای تمامی طیف‌ها در دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی فراهم شده تا بتوانند به راحتی صدای خود را به بدنه جامعه برسانند. 

البته تا پیش از پیدایش کرونا مشروعیت شبکه‌های اجتماعی در بستر فضای مجازی با چالش‌هایی مواجه بود ولی کرونا موجب مشروعیت بخشی به فعالیت‌ها در فضای مجازی و ورود اقشار مختلف جامعه به شبکه اجتماعی شد. در این شرایط بود که طیف‌های دیگر اصولگرایی و اصلاح‌طلبی که تا پیش از این صدای‌شان به جایی نمی‌رسید توانستند امکان بازی پیدا کنند.

این گروه‌ها تا دیروز اگر می‌خواستند صدای خود را به جایی برسانند باید در تشکل‌های سیاسی عضو می‌شدند و از طریق نشریات و یا جرائد منتسب به آن تشکل سیاسی صدای خود را به جامعه می‌رسانند. همین مسئله  منجر شده بود تا منازعه اصلی در بین جریان‌های سیاسی بر سر نحوه فعالیت این جریان‌ها در نشریات و روزنامه‌ها باشد. ولی امروز نشریات از عرصه منازعه میان جریان‌ها خارج شده و شاهد هستیم که کیفیت فعالیت در عرصه فضای مجازی به عنوان مبنای منازعه جریان‌های سیاسی مطرح است. 

بنابراین اینکه در آینده چه تغییراتی در نحوه کنش‌گری جریان‌های سیاسی اتفاق می‌افتد را نمی‌توان در حال حاضر بیان کرد و باید کمی منتظر ماند تا تجلی و ظهور نیروهای مختلف از طیف‌های گوناگون نتایج خود را نشان دهد. 

تسنیم: با در نظر گرفتن این مسئله که  انتخابات ریاست جمهوری سال 1400  در پیش است و تجربه انتخابات‌های گذشته ریاست جمهوری نیز نشان داده که رقابت‌های سیاسی از شش ماه قبل از انتخابات کلید می‌خورد، آیا می‌توان متصور بود که طیف‌های مختلف در اصولگرایی و اصلاح‌طلبی که به واسطه فعالیت در شبکه‌های اجتماعی از قدرت دوچندانی به نسبت دوره‌های قبل برخوردارند، نقش آفرینی مضاعفی در عرصه انتخابات داشته باشند؟

آزاد ارمکی:‌ حوادث است که طلب می‌کند که گروه‌های متکثر در دو جریان اصلاح‌طلی و اصولگرایی به انسجام برسند. ممکن است که جامعه آینده آنچه که بویژه جریان اصولگرایی طالب آن است را دیگر برنتابد چراکه اصولگرایان هم اکنون بر این باورند که اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد ضعیف نیروهای تحت حمایتشان در دولت و مجلس از موضع ضعف وارد انتخابات آتی ریاست جمهوری می‌شوند و بر همین اساس پیروزی قطعی با نماینده جریان آنها خواهد بود. یا در نقطه مقابل اصلاح‌طلبان نیز خیال می‌کنند که با ایجاد شوک‌هایی در روزهای منتهی به انتخابات سرنوشت انتخابات را به نفع خود تغییر دهند. این مسئله بازمی‌گردد به اینکه جامعه در برهه انتخابات به چه سمت و سویی گرایش پیدا می‌کند. 

 بسیاری از مولفه‌ها می‌تواند در انتخابات 1400 موثر باشد. از جمله مشخص شدن سرانجام برجام یا  نحوه ارتباط با جامعه جهانی که می‌‌تواند یکی دیگر از بخش‌هایی باشد که در رای مردم تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر تا پایدار شدن وضعیت ایران و دیگر کشورها در مقوله مقابله با ویروس کرونا نمی‌توان درباره این مولفه نظر قطعی داد چراکه امروز بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان و حتی ترکیه درگیر مقابله با کرونا هستند و نمی‌توان درباره سیاست‌های اتخاذی‌شان در قبال ایران تحلیل درستی داشت. از سوی دیگر شاید تا زمان انتخابات ایران کشورهای موثر در روابط خارجی جمهوری اسلامی دچار تغییرات سیاسی در راس خود شدند. 

تسنیم:‌ با این تفاسیر شما همچنان معتقد به تداوم حیات  سیاسی جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی در کشور هستید؟

آزاد ارمکی: بله. ولی با بیان‌های متفاوت از دیروز خودشان. به طوری که اصولگرایی در پی این است که مولفه‌های مدنظر خود یعنی اخلاق، نظم، عدالت و دین را در اولویت  قرار داده و به فراخور طلب جامعه یکی از این مولفه‌ها را بیشتر مورد توجه خود قرار دهد. به شکلی که امروز شاهد هستیم بیشتر بر روی عدالت و کاهش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی تاکید دارد. در حالی که اصلاح‌طلبان همچنان بر مقوله دموکراسی ‌خواهی و تنش‌زدایی تاکید می‌کنند. البته برای انتخابات ریاست جمهوری شاید مولفه "نظم جهانی" در اولویت شعارهای انتخاباتی هر دو جریان قرار گیرد که در چنین فضایی، جریانی می‌تواند دست برتر را داشته باشد که از یک گفتمان جدید در بحث کنش‌گری اقتصادی ایران با کشورهای منطقه و جهان و رابطه سیاسی با قدرت‌هایی نوظهور در منطقه سخن بگوید. 

چرا که نمی‌توان پیش‌بینی کرد که کشورهایی چون  سوریه،‌ یمن و عراق تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در ایران چه وضعیت سیاسی را تجربه می‌کنند. از سوی دیگر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا که قرار است در آبان ماه سال جاری برگزار شود نیز بدون شک در نحوه کنش جریان‌های سیاسی و رقابت آنها برای تصاحب صندلی ریاست جمهوری تاثیر مهمی خواهد داشت. همچنین نحوه و کیفیت اعلام پایان کرونا در جهان می‌تواند در رقابت‌های انتخاباتی در کشور ما تاثیرگذار باشد. بنابراین تا زمانی که تکلیف مولفه‌های بیان شده مشخص نشود، نمی‌توان درباره نتیجه انتخابات آینده تحلیل دقیقی ارائه داد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط