یک هزار شکنجه و آزاری که به زنان مسلمان در سرزمین آزادی میرسد!
با وجود مدهای گوناگون روسری پوشیدن به هر شکل و مدلی در آمریکا نشانه تروریست بودن! همسر تروریست بودن و بیگانه ناخواسته و زن تحت ظلم مرد مسلمان است و استفاده از لوزام آرایش و لباسهای مدرن هم نمیتواند اثر روسری را خنثی کند!
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛بررسیها در آمریکا گویای این مطلب است که پس از واقعه 11 سپتامبر 2001، تبعیضها علیه مسلمانان در آمریکا رشد یافته تا حدی که زنان محجبه خود را بین اسلامهراسی، تعصبات ضد مسلمانی، نژادپرستی و تقید به حجاب به عنوان انتخاب فردی و حق مدنی مستاصل مییابند.
زنان مسلمان از هر نژاد و مذهبی با انواع بینظیری از تبعیضهای دینی، نژادی و جنسیتی روبه رو هستند، دستمایه این تبعیضها هم انعکاس وقایعی چون 11 سپتامبر و افراطیون مسلمانی چون داعش یا القائده است که انسان مسلمان را تروریست و زن مسلمان را موجودی بیارزش در جامعه مسلمانان معرفی میکند که بیشترین خشونتها علیه او توسط محارمش اعمال میشود.
یادآوری 11 سپتامبر و شارژ مفهوم افراطی و تروریست بودن مسلمانان در رسانههای آمریکا، اسلام را به نگرانی عمومی تبدیل کرده و موجب شده زندگی میلیونها مسلمان زیر ذرهبین دولت آمریکا قرار بگیرد و رفتار خصمانه دولت آمریکا علیه مسلمانان به عنوان اقدامی منطقی برای حفظ امنیت ملی تبدیل و ایدئولوژی سیاسی برای افکار عمومی تلقی شود!
در برنامههای تلویزیونی از مسلمانان مقیم آمریکا خواسته میشود که باید وفاداری خود به قانون اساسی آمریکا را علنی اعلام کنند اما هرگز از دیگرانی چون یهودیها، مرمونها یا کاتولیکها چنین چیزی خواسته نمیشود چون ایمان مسلمان یک ایمان خطرناک و آسیبرسان معرفی شده است!
یا وقتی کتاب برخورد تمدنهای ساموئل هانگتینتون را میخوانیم فرضیه درگیری بین تمدن غرب با تمدنهای شرقی با تمرکز بر تمدن اسلامی صورت میگیرد، گویی که مرزهای اسلام مرزهای خونینی است که درگیری با آنها یک امر اجتنابناپذیر برای تمدن آمریکایی است و به همین علت اسلام به طور ذاتی دینی خشن، سرکوبگر، تشنه خون و خطری برای دموکراسی و آزادی است! لذا مسلمانان در آمریکا خیلی محتاطانه رفتار میکنند و آشکارا و بیپروا دست به هر عملی نمیزنند.
اگرچه دیگر اقلیتهای نژادی و قومی هم از تعصبات نژادپرستانه عمومی در آمریکا رنج میبرند و در آمریکا بیشترین احساسات ضد مهاجران نسبت به لاتینزبانها وجود دارد و بیشترین تعصبات نژادی هم علیه آفریقاییهای آمریکایی تبار است اما بیشترین حس نفرت و خصومت علیه مسلمانان است. گویی مسلمان "نژاد"ی در تضاد ابدی و غیرقابل اجتناب با نژاد آمریکایی است!
نکته قابل توجه این است که نهادهای آمریکایی معتقدند تبعیض علیه مسلمانان مغایر با ارزشهای بنیادی آمریکا نیست؛ رسانههای مختلف در برنامههای مختلفی به نژاد پرست و تروریست بودن مسلمانها میپردازند و از مردم آمریکا میخواهند از اعتقادات، ارزشها و آزادیهای خود در مقابل اسلام دفاع کنند؛ اگرچه به ظاهر این رسانهها مجازات میشوند، اما این مجازاتها آنها را از اسلامهراسی باز نمیدارد.
برخلاف تصور وجود آزادی در آمریکا، دخالتها در امور مسلمانان از احکام شرعی فردی تا مخالفت با ساخت مساجد و ... ادامه دارد و آزادی مذهبی مسلمانان را غیرممکن میکند و «تروریست وطنی» یک واژه سیاسی در آمریکا است که خشونت را جزء لاینفک زندگی انسان مسلمان معرفی میکند در واقع این واژه اسم رمزی برای زنده نگهداشتن مفهوم تروریستهای مسلمان در اذهان جامعه جهانی است تا اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی خصمانه تصویر کند.
نظرسنجیها در سال 2010 نشان میدهد، 9 سال پس از 11 سپتامبر 2001، بیست و پنج درصد آمریکاییها بر این باورند که مسلمانان آمریکایی، وطنپرست نیستند و 68 درصد از آمریکاییها مخالف ساخت مسجد بودهاند، زیرا معتقدند مساجد محل تجمع تروریستها هستند در نتیجه کنترل و نفوذ پلیس یا حمله مردم به آنها موجه شناخته میشود! این در حالی است که برخی از تحلیلگران و رهبران سیاسی آمریکا همچنان مدعی اصل آزادی مذهب در آمریکا هستند.
نظرسنجی پیو دو سال پس از انتخابات آمریکا نشان میداد که آمریکاییها معتقد بودند که اوباما یک مسلمان نزدیک به منافع آمریکا است؛ زدن برچسب مسلمانی بر یک رئیس جمهور بیشتر یک هذیان است تا واقعیت و وسیلهای است برای ابراز نفرت از او. مردم به علت رکود اقتصادی و نارضایتی از خدمات بهداشتی برچسب مسلمانی را برای نشان دادن شدت شرور بودن اوباما به او میزدند این رفتارها در حالی است که مسلمانان تلاشهای زیادی برای اثبات وفاداری خود به ملت آمریکا داشتهاند.
مسلمانانی که آمریکا با کشورهای آنها درگیری نظامی داشته همچون عراق و افغانستان با سوءظن و تحقیر در آمریکا روبهرو هستند که ریشه در نظریه برخورد تمدنهای هانگتینتون دارد و این تنها یکی از دلایل پویایی گروههای نژادپرست است پس از 11 سپتامبر که مردم آمریکا وحشتزده و شوکه شده بودند تحلیلگران معتقد بودند واکنشهای شدید علیه مسلمانان و جنوب غرب آسیا در آمریکا موقتی است اما با وجود گذشت سالها از آن واقعه، نارضایتی و بیاعتمادی به مسلمانان عمق یافته و دولت توانسته کلیشههای سیاسی خود علیه اسلام را به گفتمان عمومی تبدیل کند.
این موارد باعث شده رد شدن از کلیشههای رایج ضد مسلمانی برای زن مسلمان بسیار مشکل باشد چرا که سیستم مدیریت افکار عمومی حجاب و روسری را به نماد افراطیگری مبدل ساخته به گونهای که از رشد و ارتقاء زن مسلمان در جامعه آمریکایی جلوگیری میکند.
قبل از 11 سپتامبر توجه کمی نسبت به اسلام میشد و بحثها در مورد اسلام محدود میشد به اینکه «آیا حجاب و روسری زنان مسلمان به عنوان نمادی از مردسالاری و ظلم به آرمانهای فمینیستی غربی نیست؟ » یا « آیا دولت آمریکا باید چند فرهنگی را بپذیرد یا نه؟»
اما پس از 11 سپتامبر این سؤال پیش آمد که « آیاحجاب زن مسلمان نوعی ظلم به جامعه، آرمان و قانون آمریکایی است؟» یعنی کسانی که قرار بود زن مسلمان را از ظلم وستم آزاد کنند یکباره او را تبدیل به تروریستی علیه آمریکا کردند. به عقیده فمینیستهای آمریکایی، آرمانهای برابری لیبرال دموکراسی غربی بر هرگونه فرهنگ خارجی اقلیتها برتری دارند، درحالیکه آمریکاییها خود ملتی از مهاجران هستند.
اگرچه به نظر میرسید آمریکا سرزمین پذیرنده انواع فرهنگها باشد اما اقدامات ضد فرهنگ اقلیتها به بهانه دفاع از حقوق گروه اکثریت آمریکا در مقابل اقلیتها و مهاجران پذیرفته شده است، حتی اگر اینگونه اقدامات مغایر با آزادی آمریکایی باشد.
البته فمینیستها بر ضد چندفرهنگگرایی در آمریکا فعالیتهای چشمگیری داشتهاند آنها با اثبات تبعیض و عدم برابری جنسیتی در فرهنگهای خارج از لیبرال دموکراسی غربی فرهنگهای غیر آمریکایی را پست جلوه دادهاند. فرهنگهایی که در آنها زنان توسط مردان کنترل میشوند، لیاقت ظهور و بروز ندارند.
سوزان مولر اوکین فمینیست معروف از اسلام به عنوان دینی برای کنترل و تسلیم کردن زنان انتقاد کرده و معتقد است اسلام زنان را بیش از حد عاطفی، غیرقابل اعتماد، مادری شرور، از نظر جنسی خطرناک و تحت کنترل مردان تربیت میکند به گونهای که حجاب نوعی ابزار برای سرزنش و مجازات زنان به دلیل عدم موفقیت مردان در کنترل فشارهای جنسی است.
در واقع طبق گفته اوکین، حجاب کامل چیزی جز بردگی جنسی زنان نیست و به رسمیت شناختن حقوق گروهی زنان مسلمان به مثابه تسلط بیشتر مردان در زیر گروههای فرهنگی مسلمانان است و لذا چندفرهنگگرایی و فمینیسم هرگز نمیتوانند با هم آشتی کنند؛ بنابراین لازم است اقدامات فرهنگی اقلیتها در ایالات متحده به شکل حقوقی زیر نظر باشد، حتی اگر اینگونه اقدامات مغایر با آرمانهای آزادی غربی باشد.
آنچه در مورد تبعیض علیه حقوق زنان مسلمان در غرب گفته میشود هرگز بیانگر تبعیض واقعی نیست تا جاییکه کیمبرل کرنشو معتقد است چون طبقهبندی تبعیضها توسط زنان سفید پوست در قالب تبعیض جنسیتی و شاخصهای آن صورت میگیرد نباید انتظار داشت که تبعیضهای مختص به زنان محجبه مسلمان یا سیاهپوست پوشش داده شود. روسری زن مسلمان او را به عنوان یک تروریست ناسپاس ضد آمریکا در مظان اتهامات مختلفی قرار میدهد مثلا زن مسلمان، زنی است که هم حجاب اجباری را پذیرفته، هم قربانی مرد مسلمان است و هم قدر آزادی که آمریکا به او بخشیده را نمیداند پس مستحق وضعیتی است که در آن بسر میبرد.
زن محجبه مسلمانی که در محیط کار، رسمی و غیرصمیمی رفتار میکند توسط همکاران خود به عنوان زن بد و برای رئیس خود به عنوان یک نیروی غیرقابل اعتماد شناخته میشود لذا نمیتواند امید چندانی به جذب یا ارتقاء شغلی داشته باشد و از آنها انتظار میرود که در محل کار خود غربیتر به نظر برسند و دست از رفتارهای مذهبی کلیشهای که امنیت روانی دیگر کارکنان را بهم میزند، دست بردارند.
با وجود مدهای گوناگون روسری پوشیدن به هر شکل و مدلی نشانه تروریست بودن، همسر تروریست بودن و بیگانه ناخواسته و زن تحت ظلم مرد مسلمان است و استفاده از لوزام آرایش و لباسهای مدرن نمیتواند اثر روسری را خنثی کند.
از نظر بسیاری از آمریکاییها، تنها "زن خوب مسلمان" کسی است که موهایش را نمیپوشاند و سکولار میشود و قدر آزادی را که آمریکا به او داده است میداند! این رفتارها زن مسلمان را مجبور میکند از اعتقادات مذهبی خود فاصله بگیرد.
مورد دیگری که به تبعیض علیه حقوق زنان مسلمان دامن میزند رفتارهای افراطی برخی مردان مسلمان نسبت به زنان مسلمان است که باعث میشود حقوق زن مسلمان به حاشیه رانده شود. وقتی زن مسلمان در بین اقلیتهای مسلمان ساکن در آمریکا از جایگاه ویژهای برخوردار نیست تبعیضها علیه او از سوی جامعه آمریکایی شدت مییابد.
بسیاری از انواع تبعیضی که زنان مسلمان تجربه میکنند مبهم است چرا که فعالیتهای مدنی مسلمانان در آمریکا بیشتر متوجه موضوعاتی چون اقدامات غیرقانونی دولت، مسائل مهاجرت، ضد تروریسم و پیگرد قانونی مسلمانان، ساخت مساجد، اسکان در محیط کار و مبارزه با کلیشههای منفی در رسانهها است که اغلب مردان و جامعه مسلمانان شامل آنها میشوند و مسائل زنان مسلمان مغفول مانده است.
از سویی زنان مسلمان معمولا از بیم به خطر افتادن حقوق دیگر مسلمانان از پیگیری کردن حقوق خود در آمریکا صرف نظر میکنند؛ در غیر این صورت به سرعت چالشهایی چون برابری جنسیتی، مشکلات اقامت یا نگهداشتن مسلمانان پشت مرزهای آمریکا، ایجاد ممنوعیتهای تردد و پرواز بین ایالتها، برجسته شدن زن ستیزی مردان مسلمان و مستحق ظلم بودن زن مسلمان به میان کشیده میشود لذا این مسائل هم در به حاشیه رانده شدن حقوق زنان مسلمان نقش بازی میکنند از طرفی تفاهم برخی رهبران و سیاسیون مسلمان با سازمانها و چهرههای راستگرای آمریکایی بر سر عدم فعالیت اجتماعی سیاسی زنان مسلمان، آنها را در حاشیه نگه میدارد.
اگر فمینیستهای غربی نگاهی به وضعیت زنان مسلمان در آمریکا بیندازند دست از نگرانی در مورد وضعیت زنان در کشورهای مسلمان و شرقی برمیدارند! فمینیستهای غربی حتی نتوانستهاند تبعیضها علیه زن مسلمان در آمریکا را تشخیص دهند و سکوت آنها در این زمینه شاهد ماجرا است.
اگر چه گروههای فمینیستی چون ویتال، کد صورتی، صدا، برابری در حال حاضر و بنیاد اکثریت فمینیستها در دفاع از حقوق زنان در افغانستان و عراق خواستار ممنوعیت برقع هستند اما در برابر حق داشتن حجاب بدون مواجهه با خشونت و تبعیض در آمریکا سکوت کردهاند!
قومیت و نژاد موضوع دیگری است که به تبعیضها علیه حقوق زنان مسلمان در آمریکا دامن میزند؛ زنان آفریقایی یا آسیایی مسلمان که ظاهر و چهره آنها مبین آمریکایی نبودن آنها است علاوه بر تبعیضهای ناشی از جنسیت و مذهب متفاوت، دچار تبعیضهای برخاسته از نژادپرستی هم هستند.
لذا پس از واقعه 11 سپتامبر و شیوع رفتارهای خشن و تبعیضها، برخی از زنان مسلمان مجبور شدهاند روسری خود را بردارند تا حداقل از آزار و اذیتهای جسمی خلاص شوند و از اشتغال و حقوق مدنی برخوردار شوند. آزار و اذیتهای جسمی زن مسلمان و فرزندان او، محرومیت از اشتغال و حقوق قانونی حتی در دادگاهها باعث میشود او حجاب را که بازتاب اعتقادات دینی او است، کنار بگذارد.
براساس گزارشهای EEOC تعداد تبعیضهای غیرقانونی علیه کارمندان مسلمان در سال 2009 بیش از دو برابر تعداد شکایات در سال 2004 است که نزدیک به یک سوم شکایات مربوط به تبعیضها علیه زنان مسلمان است و 25 درصد شاکیان این تبعیضها را مذهبی و بعد قومیتی میدانستند بنابراین زن مسلمان در علنی کردن ایمان خود به شکل حجاب دچار تنگنا است و اگر از تبعیضهای مذهبی برهد معلوم نیست که بتواند از تبعیضهای قومیتی و جنسیتی هم خلاص شود.
برخی کارفرمایان آمریکایی بعد از 11 سپتامبر با تغییر سیاستهای مدیریتی، کارمندان زن مسلمان خود را اخراج کردند همچنین اقامتگاههای بسیاری از زنان کارگر مسلمان از آنها سلب شد مخصوصا زنانی که اصرار بر پوشاندن موی خود داشتند.
خشونت و آزار جسمی زنان مسلمان و فرزندان همراه آنها از رفتارهای بیادبانه تا ضرب و شتم و کشتن از دیگر پیامدهای اسلام هراسی در آمریکا است؛ گزارشها حاکی از آن است که از بعد از 11 سپتامبر میزان خشونت فیزیکی علیه زنان مسلمان در آمریکا افزایش داشته است و در همه حملهها از آنها پرسیده میشود که چرا خاک آمریکا را ترک نمیکنند؟
از طرف دیگر جامعه آمریکایی از حضور کودکان مسلمان کنار بچههای آمریکایی در مدارس ناراضی هستند و آنها را عامل افزایش خشونتها و قتلهای مدرسهای میدانند و معتقدند مادران مسلمان، تروریست تربیت میکنند. نفرت نسبت به دانشآموزان مسلمان و عرب به قدری است که مدیران و معلمان مدارس خطر آزار و اذیت کودکان مسلمان توسط دیگر دانشآموزان را به خانوادههای آنها گوشزد میکنند.
همچنین گزارشات حاکی از آن است که بعد از 11 سپتامبر، زنان مسلمان زیادی از دادگاههای آمریکا به علت پوشش روسری بیرون رانده شدهاند. این برخوردها زن مسلمان را برای ترک حجاب خود تحت فشار قرار میدهد.
اتخاذ برخی استراتژیها میتواند از شدت تبعیضها و تعصبات علیه زنان مسلمان در آمریکا بکاهد؛ یک مورد انعکاس و پوشش رسانهای تبعیضها علیه زنان مسلمان ناشی از سیاستهای اسلام هراسانه در آمریکا است. از طرفی لازم است زنان مسلمان حضور حداکثری و پررنگتری در گروههای مدافع مسلمانان، مدافع حقوق زنان داشته باشند و جنایتها و تبعیضها علیه زنان مسلمان به صورت حقوقی و به عنوان مسئله امنیت ملی پیگری شود.
یک وظیفه هم متوجه سازمانهای مسلمانان است؛ آنها باید فضای بیشتری برای ظهور و بروز فعالیتهای سیاسی اجتماعی زنان مسلمان قائل شوند.
از سویی زنان مسلمان باید دادخواهی خود را تا سطح دولت مرکزی ارتقاء دهند و صرفاً به فعالیتهای مدنی اکتفا نکنند و عواقب خشونتها و تبعیضها علیع زنان مسلمان را برای دولت روشن کنند و حقوق شهروندی خود را با اجتماعات و روشهای حقوقی پیگیری کنند.
"سمانه علیزاده"
منابع:
Muslim American Women in the Crosshairs of Intersectionality, 2012 University of California Hastings College of the Law Hastings Race and Poverty Law Journal. Summer 2012, Hastings Race & Poverty Law Journal. 9 Hastings Race & Poverty L.J. 191.
Justice John Paul Stevens, Address at the National Japanese American Memorial Foundation, 10thAnniversary Gala Celebration in Washington, DC (Nov. 4, 2010) (transcript available athttp://njamf.com/jps%20speech.pdf).
See Nadine Strossen, Freedom and Fear Post-9/11: Are We Again Fearing Witches and BurningPage 249 Hastings Race & Poverty L.J. 191, *261
Women?, 31 Nova L. Rev. 279, 306 (2007) (citing Neil MacFarquhar, A Simple Scarf, But Meaning Much MoreThan Faith, N. Y. Times, Sept. 8, 2006, at A22).
See Angela P. Harris, Race and Essentialism in Feminist Legal Theory, 42 Stan. L. Rev. 581, 585-90(1990) .
TIME Poll Results: Americans' Views on the Campaign, Religion and the Mosque Controversy, Time (Aug. 18, 2010) http://www.time.com/time/politics/article/0,85 99,2011680-2,00.html.
CNN Opinion Research Poll, CNN (Aug. 11, 2010), http://i2.cdn.turner.com/cnn/2010/images/08/11/rel11a.
The longevity of these suspicions is due in large part to our continued military engagement in Iraq and Afghanistan where Muslim combatants physically oppose our presence.
See Bill Ong Hing, Vigilante Racism: The De-Americanization of Immigrant America, 7 Mich. J. Race & L. 441, 442-44 (2002) (outlining the ostracizing of Muslims, Arabs and South-Asians from the American community.
See Peter Siggins, Cal. Chief Deputy Att'y Gen., Address at the Markkula Center for Applied EthicsForum (March 12, 2002) (transcript available at
http://www.scu.edu/ethics/publications/ethicalperspectives/profiling.html).
See Michael Conlon, Smears Against Obama Energized Muslim Voters: Experts, Reuters (Nov. 6,2008), http://www.reuters.com/article/2008/11/06/us-usa-election-muslims-idUSTRE4A57ZC20081106(discussing the impact of the widespread campaign to link Obama to Islamic extremists); See also Nicholas D.
Kristof, Op-Ed., Obama and the Bigots, N.Y. Times (March 9, 2008).
Brigitte Gabriel & Lauren Losawyer, Sharia Law Question Merits Support, News Ok (October 16, 2010), http://newsok.com/sharia-law-question-merits-support/article/3504712.
Christopher Brauchli, Sharia Leaves Oklahoma, Huffington Post (Nov. 5, 2010), http://www.huffingtonpost.com/christopher-brauchli/sharia-leaves-oklahoma_b_779081.html.
See Lynn Olanoff, Lehigh Valley Muslims share American experiences, Lehigh Valley Live (Jan. 10,2012, 10:59 am), http://www.lehighvalleylive.com/breaking-news/index.ssf/2012/01/lehigh_valley_muslims_share_am.html(sharing their post-9/11 experiences at an interfaith gathering, Muslims discussed the increased prejudice they experienced in the wake of the September 11, 2001, attacks).
See Mark H. Hunter, SLU Professor Talks About Significance of Hijab, The Advoc. (Dec. 5, 2010), http://www.2theadvocate.com/news/latest/111333919.html (discussing the hijab's role internationally and in the Muslim experience).
See Leti Volpp, The Citizen and the Terrorist, 49 UCLA L. Rev. 1575, 1585-86 (2002) (discussing the failure of racial profiling and the notion of "others" in American society).
About Islam and American Muslims, CAIR, http://www.cair.com/AboutIslam/IslamBasics.aspx (last visited May 4, 2012).
Liaquat Ali Khan, The Essentialist Terrorist, 45 Washburn L. J. 47, 52-54 (2006), available at http://washburnlaw.edu/wlj/45-1/articles/khan-liaquat.pdf
See Oklahoma "Sharia Law Amendment", State Question 755 (2010), Media Endorsements, BallotPedia, http://ballotpedia.org/wiki/index.php/Oklahoma_%22Sharia_Law_Amendment%22,_State_Question_755_%282010%29(last visited May, 4 2012)
See Natsu Taylor Saito, Alien and Non-Alien Alike: Citizenship, "Foreignness," and Racial Hierarchyin American Law, 76 Or. L. Rev. 261 (1997) (discussing the theory of racial hierarchy as it relates to Page 319 Hastings Race & Poverty L.J. 191, *263
immigrants). See also Lisa C. Ikemoto, The Racialization of Genomic Knowledge, 27 SETON HALL L. REV.937, 943-50 (1997) (discussing racial identity and the Genome Project).
See, e.g., Hamden Mosque Vandalized, EyewitnessNEWS3 (Feb. 25, 2011),Page 539 Hastings Race & Poverty L.J. 191, *263
See Religious Freedom Has a Place in the Workplace, Find Law (Nov. 9, 2010), http://knowledgebase.findlaw.com/kb/2010/Nov/208334.html.
Project Group of Illinois (CHDO) filed 3/29/07, resolved 10/9/08 ($ 25,000) - a Palestinian Muslim was subjected to derogatory remarks about her head covering and was referred to as a terrorist.
SAALT, http://www.saalt.org (last visited May 4, 2012). While this civil rights and civic engagementorganization was founded and is lead by a non-Muslim South Asian woman, SAALT has a large Muslim South Asian constituency.
Western Feminists have consistently called for the ban of the burqa and spoken in defense of women's rights in Iraq, Afghanistan and other Middle Eastern nations, but have largely remained silent on a Muslimwoman's right to wear hijab along with other gender rights in the United States. See, e.g., Demanding Rights,Resources & Results for Women Worldwide, Madre,http://www.madre.org/index/meet-madre-1/our-projects-20.html (last visited May 4, 2012)
Mohamed-Sheik v. Golden Foods/Golden Brands, No. Civ.A. 303CV737H, 2006 WL 709573 (W.D. Ky. Mar. 16, 2006).
See Beasely, supra note 195; See also Court Rule Would Unconstitutionally Deny Muslim Women Access to Justice, ACLU and Allies Tell Court, Am. C.L. Union (Apr. 30, 200)
انتهای پیام