به بهانه قدردانی سردار حاجیزاده از "بچهمهندس"/ چرا سریال طراز انقلاب اسلامی نمیسازیم؟
فرمانده هوافضای سپاه در حالی از سازندگان "بچهمهندس۳" تقدیر کرد که این سریال تلویزیونی را همسو با فرازهای بیانیه گام دوم میداند و این ضعف بزرگ صداوسیما و البته سینمای ایران محسوب میشود که کمتر به سراغ سریالهای طراز انقلاب اسلامی میروند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال تلویزیونی "بچهمهندس" مدت کوتاهی است آنتن را ترک کرده و به خاطر عملکرد و کارکرد معنویاش با نمایشِ فریضه نماز در جای جای سریال، جوانان نخبه در راستای بیانیه گام دوم انقلاب و اقتدار ایران مورد تقدیر قرار گرفته و در آخرینِ آن لحظاتی قبل سیمافیلم قدردانی سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه از سازندگان "بچهمهندس3" را منتشر کرد. فرمانده هوا فضای سپاه، با قدردانی از عوامل ساخت مجموعه تلویزیونی "بچه مهندس 3" گفته است داستان این مجموعه در راستای بخشهای مهم بیانیه گام دوم انقلاب درباره توسعه علم بود که به آن خوب پرداخته شد.
به بهانه این قدردانی یادِ این ضعف و حلقه مفقوده بزرگ در مدیریت گروه فیلم و سریالهای تلویزیون افتادم که چرا هنوز نتوانستهایم نقص بزرگ فرهنگی کشور را در این حوزه مهم برطرف کنیم و شاهد پخش فراوان سریالهای "طراز انقلاب اسلامی" از رسانهملی باشیم؟ البته که واکاوی دلایل ایجاد و تداوم این نقص فنی تأسف بار، ساعتهای طولانی کارشناسی تخصصی میطلبد، اما در همین صداوسیمای امروز، هرازگاهی شاهد انگشتشمار آثار موفقی هستیم. سریالهایی که نشان میدهند هنوز میتوان نقایص فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی را برطرف کرد و به پرواز امیدوار بود.
سریالهای طرازی مثل "بچهمهندس" که در فصل سوم خود، فصول گذشته را به کمال رساند و پس از چند سال یاد و خاطره سریالی مثل "همهچیز آنجاست" را زنده کرد اما "بچهمهندس3" تفاوتهایی اساسی با دیگر آثار تلویزیونی دارد که بدون شک آن را به "سریالهای طراز انقلاب اسلامی" تبدیل میکند. سالها جای خالی سریالی که بتواند الگویی از جوان مؤمن و متعهد ایرانی را در تلویزیون ارائه کند و جوان و جوانگرایی را نه تزریق شده به قصه و نه در قالب دیالوگهای شعاری و الحاقی، بلکه در بطن داستانی پرکشش نشان دهد، حس میشد. توجه به مفاهیمی همچون تقیدات مذهبی، غیرت و وطنپرستی در فیلمنامه، از جواد قصه، بچهمهندسی پرتلاش و خستگیناپذیر میسازد که برای رسیدن به هدفش ساخت پهپادی که هم ارزش علمی و هم سودآوری اقتصادی برای کشور دارد با موانع زیادی روبرو میشود. اما با هوشمندی و همت، سعی در کنار زدن موانع دارد و جالبتر زمانی است که انگیزه ساخت پهپاد برایش، از قصهای عشقی به نیتی یا بهتر بگوییم غیرتی ملی بدل میشود.
بسیاری از منقدین باری به هر جهت با این سریال برخورد کردند و از کنار پرداختن به مقوله عشق در "بچهمهندس3" گذشتند. گذر از عشقهای شورانگیز و یکطرفه به عشقهای واقعی، توجه به عقلگرایی و عاقلانه عاشقی کردن و به ویژه پرهیز از ابراز علاقههای کلیشهای تلویزیون، از نکات مهمی است که در این سریال شاهد بودیم. توجه به مسئله حیا در رفتار و گفتار و احترام به بزرگتر نیزی از دیگر مسائلی بود که متأسفانه در رسانهملی جمهوری اسلامی به ندرت دیده میشود. "بچهمهندس3" همهچیز را حول «جوان» جمع کرده است؛ جوانهایی که برای ظهور استعداد و توانمندیهای خود در کشور با موانع و مشکلات زیادی روبرو هستند، در مقابل مسئولین بیتوجه و ساختاری سنگانداز قرار میگرفتند که شخصیت «صبوری» در سریال نماینده آنها است.
در روزهایی که کماکان به این سریال حمله میشود نباید پرداختن علی غفاری به عنوان کارگردان به جدال میان جوانان و موانعشان، بحران فراز مغزها را نادیده بگیریم که به خوبی "بچهمهندس" را از این جدال پیروزمندانه بیرون آوردند و گریزی قابل توجه به ماجرای مهاجرت نخبگان جوان کشور داشته باشند. نشان دادن نماز، زیارت، دعا و توسل یک جوان نخبه و عاشق و حتی هوشمندی کارگردان و فیلمبردارش در نمای بسته عقیق انگشتری «دکتر توفیقی» هنگام شکار پهپاد آمریکایی قابل توجه بود.
در کنار نمایش فساد و خیانت برخی از مسئولین و نفوذ جریانات تروریستی، تأکید به مسئله تولید را نیز میبینیم. تولید علمی که بتواند به رگهای اقتصادی کشور خون تازهای بدواند. تلاش برای خودکفایی در محصولاتی که "کارخانه فرزندان وصال" و مشکلاتش نمونهای کوچک از آن بود. علمی که در خدمت آرمانها باشد و عاقبت، آلت دست بیگانه نشود و مهمتر از همه، علم بازدارنده! استفاده از یک ماجرای واقعی - شکار پهپاد آمریکایی توسط هوافضای سپاه- در داستان نیز تمام قد اقتدار ایران بود و هوشمندی سازندگان "بچه مهندس" را در گزینش سوژهها میرساند. البته به قول علی غفاری کارگردان سریال رفتن به سراغ سوژههایی از این دست کاری سخت و پرزحمت است و کمتر فرصت این نوع کارها به دست میآید.
شاید نکته رسیدن به باور و هویت پیدا کردن "جواد جوادی" هم در این میانهها گم شد. در "بچهمهندس"، با جوانی طرفیم که از بیهویتی به هویت میرسد و به قول «مامان صدیقه» سریال هویتش را آن چیزی تعریف میکند که در آن حق انتخاب و تعیین مسیر دارد. جوانی که درک درستی از هویت خود در هر موقعیت اجتماعی پیدا میکند. چه آنجا که رفیق است و رفاقت با دوام و حقیقی را نشان همنسلهای مخاطبش میدهد. چه آنجا که دانشجوست و هویتش را در راه رسیدن به اهدافش از مسیر صحیح میسازد و چه آنجا که تصمیم میگیرد هویت اجتماعیاش را با خدمت به وطنش وسعت ببخشد.
به امید آنکه دیگر با انگشت به دنبال آثار طراز انقلاب اسلامی در میان سریالهای تلویزیونیمان نباشیم. سریالهایی که بتوانند با قصهای جذاب و خوشساخت، مفاهیم و نمودهای انقلاب اسلامی به ویژه جوانگرایی را در جامعه مطرح کند. البته اگر به "بچهمهندس"های قلم به دست و گوش به فرمان امروز میدان داده شود تا نقص فرهنگی و هنری این پرنده چهل و یک ساله را تا دیر نشده بطرف کنند. و نگذارند تا سیگنالهای ارتباطی بین پرنده و این نسل جوان قطع شود!
انتهای پیام/