گفتگو| سفیر اسبق ایران در لبنان: ظرفیت استراتژیک ایران پس از نقشآفرینی در سوریه دو برابر شد
احمد دستمالچیان معتقد است، جمهوری اسلامی با حضور و نقشآفرینی مثبت خود در بحران سوریه، ظرفیت استراژیک خود در سطح منطقه را دوچندان کرد به طوری که امروز در صدر معادلات سیاسی منطقه قرار دارد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-20 سال از درگذشت حافظ اسد رئیس جمهور سوریه و یکی از مهمترین چهره های دنیای عرب میگذرد؛ رهبری که در دوران حکومت خود، روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرد و در این مسیر حتی در مقابل دیگر کشورهای عربی نیز ایستاد.
روابط ایران و سوریه در دوران حکومت اسد (چه حافظ اسد و چه بعدها بشار) به یک رابطه استراتژیک تبدیل شد به طوری که در سال های اخیر که ائتلافی از دشمنان سوریه قصد برانداز ی حکومت رسمی این کشور را داشتند، این ایران بود که به کمک آنها رفت و اجازه سقوط دولت بشار را نداد.
خبرگزاری تسنیم به بهانه بیستمین سال درگذشت حافظ اسد، به سراغ احمد دستمالچیان سفیر اسبق ایران در لبنان رفته و در گفتوگو با این دیپلماتیک باسابقه جویای علل ارتباط و همکاریهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با حکومت سوریه در برهههای مختلف در 4 دهه اخیر شدیم.
بیشتر بخوانید:
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم: آقای دکتر در ابتدا از فرصتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار دادید، تشکر میکنیم. با توجه به سالروز درگذشت حافظ اسد قصد داریم که به بازخوانی روابط جمهوری اسلامی با حکومت سوریه از سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون بپردازیم. در همین رابطه به عنوان سوال اول بفرمایید که چه عاملی باعث شد که در میان کشورهای عربی، سوریه جزو اولین کشورهایی باشد که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت؟ همچین سوریه در دوران جنگ تحمیلی نیز از معدود کشورهایی که چه در بعد نظامی و چه سیاسی حمایتهای زیادی از ایران داشت.
دستمالچیان: جمهوری عربی سوریه که سالیان درازی با رژیم صهیونیستی در مبارزه و رویارویی است لازم بود که در برابر تجاوزهای این رژیم ایستادگی و از حیثیت و کیان مستقل خود دفاع کند، بویژه اینکه حاکمیت سوریه بعد از روی کار آمدن آقای حافظ اسد به دنبال شرکایی بود تا بتواند در این مواجهه ایستادگی نماید. بعد از سازش اعراب و تشکیل جبهه الثمود یا همان جبهه پایداری، جمهوری سوریه کمکهای بیدریغ و شایانی به فلسطینیها در سوریه، لبنان و دیگر مناطق انجام داد و به مبارزین انقلابی پناه و آموزش میداد. همچنین از امثال آقای امام موسی صدر و شهید چمران در لبنان حمایت میکرد که اینها همه از سیاستهای دفاعی آقای حافظ اسد در برابر رژیم صهیونیستی بود.
با توجه به مبارزات ضدصهیونیستی که حضرت امام(ره) از سال 1342 آغاز نهضت را پایهگذاری کرده بودند و این آرمانها در بهمن 1357 به پیروزی رسید، آقای حافظ اسد به خوبی میدانست جمهوری اسلامی ایران میتواند یکی از حامیان قوی و قابل اعتماد جمهوری عربی سوریه در مبارزه علیه رژیم صهیونیستی باشد؛ به همین دلیل نیز اولین کشور عربی بود که توانست رابطه خوب و محکمی با ایران برقرار کند. البته جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل همپوشانی منافع استراتژیک در عرصه سیاست خارجی توانست با جمهوری عربی سوریه به ریاست آقای حافظ اسد رابطه خوبی برقرار کند و روابط دو کشور در طول تاریخ و مسیر زمان به رابطه استراتژیک و همپیمانی گسترده و نزدیک شد.
عامل مهم دیگری که طی سالیان اول انقلاب موجب شد رابطه ایران و جمهوری عربی سوریه خوب و نزدیک شود، مشترک بودن دشمن این دو کشور یعنی صدام حسین بود. صدام حسین دشمن و رقیب اصلی حافظ اسد در حزب بعث بود و میخواست رهبری حزب بعث را در جهان عرب از آن خود کند لذا با حافظ اسد در تضاد بود و بارها علیه یگدیگر کودتا کردند و اقدامات خشونتآمیزی بین دو کشور به وقوع پیوست. با شروع جنگ تحمیلی، حافظ اسد این موضوع را متوجه شد و ایران نیز چون به چنین رابطه مستحکمی در جهان علیه دشمن خود نیاز داشت، این پیوند عمیقتر شد و این رابطه تا به امروز ادامه دارد.
همچنین از جمله دلایل دیگری که پیوند عمیق، گسترده و استراتژیکی بین ایران و سوریه بهوجود آورده این است که حافظ اسد استراتژی مقاومت علیه رژیم صهیونیستی را به دلیل منافع ملی و امنیت ملی سوریه اتخاذ کرد و جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل دیدگاههای آرمانی و انقلابی و منافع استراتژیک، با سوریه در این دیدگاه شریک و همراه شد و ادامه این روند باعث شد که نهضت مقاومت در لبنان و فلسطین شکل اساسیتری به خود بگیرد.
تسنیم: بسیاری از کارشناسان معتقد بودند با درگذشت حافط اسد و روی کار آمدن بشار، دیگر رویکرد همکاری استراتژیک ایران و سوریه ادامه نمییابد ولی رهبر معظم انقلاب پیش بینی کرده بودند که حتی بشار اسد میتواند از پدرش نیز برای تحکیم روابط راهبردی بین ایران و سوریه بهتر عمل کند. سوال این است که رهبر انقلاب چگونه این پیش بینی را داشتند که بشار اسد میتواند از لحاظ راهبردی راه پدرش را بهتر ادامه دهد؟
دستمالچیان: این دقیقا بر خلاف تصور رایجی بود که در اذهان پس از درگذشت حافط اسد شکل گرفته بود مبنی بر این که احتمالا بشار اسد راه پدر را ادامه نمیدهد. احتمالاً یکی از دلیلی که رهبر انقلاب معتقد به این بودند که بشار اسد حتی بهتر از پدر خود میتواند راهبرد مقاومت را در منطقه به پیش ببرد این بود که جمهوری عربی سوریه هیچگاه نمیتواند از استراتژی مقاومت علیه رژیم صهیونیستی دست بکشد و امنیت ملی خود را در گرو این استراتژی میداند. زیرا اگر از این منطق دوری کرده و تمام سنگرهای دفاعی خود در منطقه را از دست بدهد چیزی برای مقابله با دشمن نخواهد داشت.
چرا که اولاً بلندیهای استراتژیک جولان در اختیار رژیم صهیونیستی است که تسلط و اشراف کاملی بر دمشق دارد و جبهه عربی که تبدیل به جبهه سازش شده هرگز آقای بشار اسد و یا رژیم بعث عربی در سوریه را نمیتواند تحمل کند و در نتیجه تمام پشتیبانیهای که بشار اسد از رژیم بعث عربی در سوریه میتواند داشته باشد را از دست خواهد داد.
بیتردید وقتی جمهوری عربی سوریه اینگونه عمل کند پشتیبانی استراتژیک ایران و محور مقاومت را نیز از دست میدهد. پس منطق مقاومت سلاح استراتژیک برای جمهوری سوریه است و بشار اسد به همین دلیل بیش از حافظ اسد نیاز داشت که به این منطق روی بیاورد.
از سوی دیگر از آنجا که حافظ اسد یک نقش کاریزمایی در سوریه و جهان عرب داشت، این قدرت را داشت که گاهی مانورهایی را در عالم سیاست انجام دهد بدون اینکه به اصل استراتژیک مقاومت صدمهای وارد شود اما بشار اسد به دیل فقدان این نقش کاریزما حتی این کار را نیز نمیتواند انجام دهد. چون به محض اینکه وارد بحث مذاکره و سازش میشد به دلیل اینکه عقبه کاریزمایی نداشت آبرو و حیثیتش خدشهدار میشد و نمیتوانست رهبری کشور عربی سوریه را ادامه دهد.
فراموش نکنیم که کیسینجر مطلب تاریخی و طلایی را گفته که تابحال این واقعیت موجود است؛ او گفته هیچگاه در منطقه خاورمیانه بدون حضور مصر جنگی صورت نمیگیرد و بدون حضور سوریه هیچ صلحی پایدار نخواهد بود و سوریها این را به خوبی میدانند و با این سلاح استراتژیک تابحال موفق بودهاند و موفقتر هم خواهند بود چون میتوانند با همین منطق سیاستهای خود را به پیش ببرند.
تسنیم: در ارتباط با چرایی درگیر شدن ایران در ماجراهای سال های اخیر سوریه که با دخالت مستقیم کشورهای غربی بویژه آمریکا با هدف سرنگونی نظام حاکم به رهبری بشار اسد تبدیل به یک بحران تمام عیار شد، دو طیف در داخل کشور شبهات و سوالاتی را مطرح میکردند، گروه اول سوالشان این بود که به طور کلی اصلا مسئله سوریه چه ارتباطی به ایران دارد که باید خود را درگیر آن کند و گروه دوم نیز برغم اینکه در ظاهر با حضور ایران در سوریه به عنوان یک راهبرد مشکلی نداشتند ولی معتقد بودند که این حضور در نهایت تاثیری در نتیجهای که کشورهای غربی برای آینده سوریه متصور بودند (یعنی براندازی حکومت اسد) ندارد و نقشآفرینی ایران در راستای بازگشت ثبات و آرامش به سوریه جز هزینه برای جمهوری اسلامی، دستاوردی نخواهد داشت. با توجه به شرایط فعلی منطقه و ثبات نسبی که در سوریه حاکم شده است و دست برتر محور مقاومت به رهبری ایران، این دو رویکرد که به آن اشاره شد را چطور تحلیل میکنید؟
دستمالچیان: همانطور که اشاره کردید در اوایل کلید خوردن بحران سوریه دو نظر جدی در ایران شکل گرفت و تا مدتها این گیجی استراتژیک در میان نخبگان کشور راجع بود. به طوری که عدهای معتقد بودند بحران سوریه امری داخلی است و ارتباطی به ایران ندارد و ایران نباید دخالت مستقیمی در این کشور داشته باشد. عده دیگری از نخبگان نیز بر این باور بودند که آنچه در سوریه کلید زده شد، تغییر بزرگی بود که تحت پوشش طرح بزرگ خاورمیانه با طراحی مثلث شوم عبری عربی غربی شکل گرفته و قصد دارد خود را به منصه ظهور بگذارد.
بنده از روزهای اول شکلگیری بحران سوریه معتقد بودم که طرح تغییر در خاورمیانه از بحران سوریه کلید خورده و خیلی از محافل این ایده و طرح و نظر را برنمیتافتند اما امروز همگان به این واقعیت میدانی پی بردند که چنین هدف راهبردی در میان سردمداران غربی وجود داشت ولی با هدایت و تیزهوشی و مدیریت بسیار دقیقی که رهبر انقلاب از تحلیل در صحنه داشتند این طرح بزرگ و خطرناک خنثی شد.
اما در پاسخ به آن عده از افرادی که معتقدند بودند دلیلی برای حضور ایران در سوریه وجود ندارد، میتوان تحلیلی ساده ارائه داد و آن اینکه فارغ از اینکه بشار اسد به شخصه همپیمان استراتژیک جمهوری اسلامی به حساب میآید، کشور سوریه از نظر ژئوپلیتیک کشوری است که به عنوان سنگر خط دفاعی در برابر دشمن و حامی مقاومت در لبنان و گلوگاه استراتژیک لجستیکی محور مقاومت در لبنان و فلسطین مطرح است و با در نظر گرفتن این مولفههای اساسی، عقلاً و منطقاً امکان چشم پوشی از سوریه برای جمهوری اسلامی وجود نداشت.
چرا که در صورت سقوط حاکمیت سوریه به دست عوامل آمریکا و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب بزرگترین دستاورد جمهوری اسلامی ایران که مقاومت در عرصه سیاست خارجی بود به سادگی نابود میشد. اصل طرح آمریکا و غرب برای سرنگونی نظام حاکم در سوریه، روی کار آوردن رژیم ارتجاعی دست نشانده در سوریه با هدف محاصره مقاومت لبنان از شمال توسط این رژیم دستنشانده و از جنوب توسط رژیم صهیونیستی و در نهایت نابودی مقاومت لبنان بود.
با در نظر گرفتن چنین شرایطی چگونه ممکن بود که جمهوری اسلامی در برابر این توطئه خطرناک و شوم کوتاه بیاید. ضمن این که مشخص شده بود لشکرکشیهایی که توسط تکفیریها در سوریه و عراق صورت گرفته بود، در بعد لجستیکی توسط عربستان و در بعد طراحی از سوی آمریکا بود. همچنین در بعد فنی و اطلاعاتی نیز سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به شکل فعال در عرصه میدانی حضور داشتند.
در این میان متاسفانه کشوری چون ترکیه در این توطئه فریب خورد و آلت دست این کشورها شد و تبدیل به بزرگترین زیانکننده در عرصه سوریه شد که هماکنون در دام طرحهای شوم کشورهای غربی و عربستان افتاده و امکان خارج شدن از این باتلاق را ندارد.
تسنیم: با توجه به این که هم اکنون تقریباً به تمامی سوالات و شائبههای یک دهه اخیر درباره علت حضور ایران در سوریه در صحنه عمل پاسخ داده شده و جمهوری اسلامی توانسته با همکاری محور مقاومت تنشهای داخلی در سوریه را به حداقل برساند، این موضوع چه تاثیری در آینده محور مقاومت دارد بویژه اینکه این محور به رهبری ایران توانست راهبرد خود مبنی بر استمرار حاکمیت سیاسی در سوریه را در برابر نظر آمریکا و کشورهای غربی به کرسی بنشاند.
دستمالچیان: اولاٌ جا دارد که از نقش برجسته و سازنده سردار بزرگ اسلام شهید قاسم سلیمانی یاد کنیم که توانست به خوبی فرمان و راهبرد رهبر انقلاب در صحنه میدانی سوریه را پیاده کند.
از سوی دیگر دستاورد بزرگ دیگری که حضور شهید سلیمانی در این عرصه داشت ساختار سازی در جبهه مقاومت بود که برای طولانی مدت محور مقاومت را بیمه و او را از متکی بودن به شخص خارج کرد. به طوری که امروز در لبنان ساختار منظمی به نام حزب الله وجود دارد که این الگو و ساختار در سوریه در قالب عماریون و فاطمیون، در عراق در قالب حشدالشعبی و در یمن در قالب انصارالله متشکل شده و در برابر توطئههای عظیمی که با آن درگیر بوده، به مرحله بلوغ رسیده است.
از آنجا که هدف کشورهای غربی از بین بردن کامل محور مقاومت در منطقه بود با حضور قدرتمند جمهوری اسلامی در تحولات منطقه نه تنها این هدف برای غربیها میسر نشد، بلکه محور مقاومت از بندر صور در جنوب لبنان تا بابالمندب کشیده شد و اگر یک روزی محور مقاومت تنها با سلاحهای بسیار ساده و آموزشهای ابتدایی، در میدانهای سخت درگیری حضور داشت، امروز در جنگهای بزرگ و مخربی که توسط تکفیریها صورت گرفت از نظر جنگ شهری و استفاده از سلاحهای متنوع و پیچیده آبدیده و سازماندهی شده و امروز در جایگاه یک لشکر بسیار مجهز قرار دارد که در زمین مسلط بر اوضاع است.
بنابراین دستاورد بزرگ محور مقاومت تسلط او بر روی زمین است که به واسطه همین دستاور ارزشمند امروز بدون در نظر گرفتن نظر انصارالله در یمن، حزبالله در لبنان و حشدالشعبی در عراق تصمیمی در این کشورها قابل اجرا نیست.
بنابراین جمهوری اسلامی با حضور و نقشآفرینی مثبت خود در مسئله بحران سوریه، ظرفیت استراژیک خود در سطح منطقه را دوچندان کرد و امروز در صدر معادلات سیاسی منطقه قرار دارد.
انتهای پیام/