تعمیق باورهای مهدویت و مبارزه با مدعیان دروغین در سیره امام صادق(ع)
کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی معتقد است امام صادق (ع) قصد داشت به نقش باور مهدوی در ایجاد حرکت تمدنی تأکید کند به این معنا که باور به مهدویت به معنای تغییر در عالم هستی است نه صرفاً تغییر حکومت یا دولت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عصر امام صادق علیهالسلام یکی از پر تنشترین و پر هیاهوترین دوران تاریخ اسلام محسوب میشود. وجود مکاتب مختلف فکری، تنشهای سیاسی حکام بنی امیه و بنی العباس، رویش مکاتب فکری متعدد، محصوریت و مظلومیت شیعیان و وجود اختناقات سیاسی ـ امنیتی تنها بخشی از گزارههای موجود در عصر امام ششم است.
افزون بر اینکه فضای فکری و جوّ قالب بر مردم در سالهای پایانی حکومت بنیامیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افراد مختلف به امید رهایی از حکومت ظالمانه و غاصبانه بنیامیه دست به قیامهای متعددی زدند که در این بین موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی از جایگاه ویژهای برخوردار بود؛ از مهمترین این قیامها میتوان به قیام زید بن علی، قیام معاویه طالبی، قیام خراسانیان، قیام نفس زکیه و روی کار آمدن عباسیان اشاره کرد که در این بین، عباسیان اقدامات وسیعی در نسبت دادن جریان منجی به خاندان خود به خرج دادند.
آنها برای مشروعیتبخشی به خلافت خود و جلب رأی عمومی، دست به جعل و تحریف روایات زدند و بر خلاف روایات صحیحی که نسل مهدی(عج) را به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین میرسانند، روایاتی جعل کردند که امام زمان را از نسل عباس، عموی پیامبر معرفی میکرد، از جمله این روایات، حدیث خزاعی است که گفت المَهدیُّ مِن وُلدِ العَباس. مهدی از فرزند عباس است.
بررسی علل و عوامل شکلگیری این جریانات و نحوه مدیریت و مواجهه امام صادق علیهالسلام با این جریان خطرناک ما را بر آن داشت تا با حجتالاسلام دکتر امیرمحسن عرفان استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس تاریخ و تمدن اسلامی به گفتوگو بنشینیم.
صاحب کتاب «مواجهه ائمه علیهم السلام با مدعیان مهدویت» معتقد است مهمترین جریان انحرافی در عصر امام صادق (ع) مربوط به مدعیان دروغین مهدویت است که اوج این انحراف در حکومت عباسیان دیده میشود.
حجتالاسلام عرفان همچنین در بخشهایی از این مصاحبه میگوید: امام صادق (ع) این درک را میخواستند به جامعه شیعی تزریق کنند که جایگاه و اوصاف و حقوق اهلبیت مثل حق مودت، حق مال، حق وراثت کتاب، حق مرجعیت علمی و نیز حق امامت و ولایت برگرفته از قرآن کریم و روایات نبوی است و نیز تمام اینها بر امام مهدی (عج) قابل تطبیق است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* با توجه به تعدد فرقهها و مکاتب انحرافی در بدنه جامعه اسلامی در عصر امام صادق (ع)، رویکرد کلی حضرت در مواجهه با جریانات انحرافی را چگونه ارزیابی میکنید؟
امام صادق علیهالسلام در مواجهه با جریانهای انحرافی، رویکردی چند بعدی داشتند؛ یعنی هم به ماهیت و مؤلفههای بنیادین جریانهای انحرافی نظر داشتند که میشود نگاه توصیفی و هم علل پیدایی این جریانها را بیان میداشتند که میشود رویکرد تحلیلی. از دیگر سو آثار و پیامدهای کلان و تخریبی این جریانهای انحرافی را توجه داشتند که رویکرد انتقادی مینامیم. از دیگر سو وظایف جامعه اسلامی در مواجهه با ضد فرهنگها را ترسیم میکردند.
نکته مهم این است که امام (ع) با توجه به صیانت تمدنی جهان اسلام، به این جریانها نگاه میکردند؛ این نکته میشود نگاه معطوف به آینده یا آیندهشناسانه.
باید افزود امام صادق علیهالسلام در مواجهه با جریانها انحرافی، مدیریت منفعل نداشتند بلکه مدیریتشان فوق فعال بود. امام در برابر تهدیدهای ضدفرهنگی، برنامهریزی بلندمدت داشتند. نوع نگرش حضرت به جریان انحرافی، منفی و تهدیدآمیز نبود. ایشان تهدیدات را تبدیل به فرصت کردند.
* اگر بخواهید مهمترین جریانات انحرافیِ عصر امام صادق (ع) معرفی بفرمایید، چه جریانی آسیب بیشتری به بدنه اسلام و تشیع وارد کرد؟
برخی فرقههای عصر امام صادق (ع) لامذهب بودند و برخی درون بدنه اسلام شکل گرفته بود مثل خوارج و معتزله و اشاعره. اما در بین تمام فرقهها و جریانات انحرافی که در این عصر وجود داشت، جریان "مدعیان دروغین مهدویت" بسیار شاخص است که در اوج آنها عباسیان قرار داشتند.
آنها از روایات بشارتدهنده امام عصر (عج) بیشترین سوءاستفاده را بردند؛ مثلاً قیام خود را بر ظهور پرچمهای مشکی از خراسان تطبیق دادند. همین مسئله سبب شد هواداران عباسیان در خراسان زیر بیرق سیاهرنگ ابومسلم جمع شوند. آنها در طول تاریخ به سیاهجامگان مشهور شدند. عباسیان با جعل احادیثی، جبرئیل را دارای عمامه و قبایی سیاهرنگ معرفی کردند تا بتوانند سیاهجامگان را مشابه فرشتگان نشان دهند.
گاهی اوقات عباسیان در مسیر تطبیق خودشان بر مهدی موعود حتی واژگان حدیث را تغییر میدادند که اصطلاحاً در علم حدیث به آن احادیث مُحرّف یا مزیدٌ فیه میگویند. برای نمونه منصور دوانیقی روایت پیامبر را که فرمود (لا تَقومُ السّاعةُ حَتَّی یَمْلِکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یُوَاطِیءُ اسْمُهُ اسْمِی)، ساعت فرا نمیرسد تا زمانی که مردی از اهل بیت من که همنام من است به حکومت برسد، این نکته را جعل یا اضافه کرد که (و اِسمُ أبیهِ إسمُ أبِی) یعنی پیامبر فرمود «اسم پدرش همنام پدرم (یعنی عبدالله) است» تا از این طریق به فرزندش مهدی عباسی تطبیق دهد؛ چرا که نام اصلی منصور دوانیقی، عبدالله بود.
یا حتی سادات حسنی تمام تلاششان این بود که روایات ظهور سید حسنی را بر فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام تطبیق دهند.
* امام صادق (ع) چه اقدامات متقابلی را در قبال این جریانات انجام دادند؟
اگر بخواهیم کُنش تمدنی امام صادق علیهالسلام در مبارزه با انبوه جریانهای انحرافی ذیل مبارزه آن حضرت با جریانهای منحرف مهدویت مثل ادعاهایی که برخی سادات حسنی داشتند و یا جریان انحرافی کیسانیه و یا جریان بزرگ عباسی که آمدند و از انتظارات ناظر به مهدویت در اسلام سوءاستفاده کردند و مهدی و مهدویت را بر برخی خلفای عباسی تطبیق دادند، مورد ارزیابی قرار دهیم، در یک دورنما باید بگوییم اولین کاری که انجام دادند، مدیریت در مرحله قبل از بحران یا پیشگیری است.
ایشان به طور کلی 6 اقدام بزرگ را انجام دادند:
1ـ برجستهسازی نقاط مهم و کاربردی در آموزه مهدویت
2ـ گفتمانسازی جهت جلوگیری از انحراف
3ـ تبارشناسی دقیق مهدی موعود
4ـ از بین بردن دستاویز مدعیان
5ـ ارائه معیارهای تشخیص مهدویت و مهدی واقعی
6ـ پیشبینی و پردهبرداری از توطئه مدعیان
طبیعی است ما اگر بخواهیم این سنخ مدیریت و رویکرد امام صادق علیهالسلام را در مواجهه با جریانهای ضدفرهنگ در آموزه مهدویت به تفصیل به گفتوگو بنشینیم، زمان طولانی را میطلبد.
* یکی از اقدامات امام صادق (ع) در قبال جریان مهدویت و مدعیان دروغین را ایجاد گفتمان و روشنگری معرفی کردید. این اقدام به چه شکلی صورت گرفت؟
امام صادق علیهالسلام که این تکاپوهای جریانهای ضد فرهنگی در عرصه مهدویت را میدید، اقداماتی از جمله گفتمانسازی و روشنگری انجام میداد تا مرز هویت تفکر شیعی در عرصه مهدویت مشخص شود. گویی حضرت به باور مهدویت در امامیه هویت بخشید. چرا حضرت این کار را انجام داد؟ به این جهت که امام قصد داشت به نقش باور مهدوی در ایجاد حرکت تمدنی تأکید کند به این معنا که باور به مهدویت به معنای تغییر در عالم هستی است نه صرفاً تغییر حکومت یا دولت. همچنین جامعه شیعی و جهان اسلام را اقناع کند تا به انسجامی منطقی و ایدئولوژی در عرصه مهدویت برسند. همچنین با برانگیختن احساسات مردم بتوانند پذیرش ساختارهای جدید و بدیع را داشته باشند. صدور دعای ندبه و دعای عهد از جمله این اقدامات است.
بیشترین تأکید امام صادق علیهالسلام بر تبیین مهدویت ذیل مقوله امامت است. این درک را میخواستند به جامعه شیعی تزریق کنند که جایگاه و اوصاف و حقوق اهلبیت مثل حق مودت، حق مال، حق وراثت کتاب، حق مرجعیت علمی و نیز حق امامت و ولایت برگرفته از قرآن کریم و روایات نبوی است و نیز تمام اینها بر امام مهدی (عج) قابل تطبیق است.
به عبارت دیگر حضرت به دنبال این بودند که نسخه واقعی امامت را مطرح کنند و مهدویت را ذیل نسخه و نظام امامت به دیگران نشان دهند که یک وقت جامعه امامی تحت تأثیر شعارهای فریبنده عباسیان قرار نگیرند. همچنان که آنها خود را سردمدار دادخواهی و ظلمستیزی آن هم تحت شعار «الرضاء من آل الرسول» میدانستند. و نیز جامعه تحت تأثیر شعارهای فریبنده عنصر جهاد در قیام سادات حسنی یا شیفته اشرافیتستیزی دروغین خوارج نشوند و به خاستگاه اصلی منجی در مکتب تشیع توجه داشته باشند.
امام علیهالسلام با رویکردی پیشگیرانه نقاط مهم و کاربردی در آموزه مهدویت را گفتمانسازی کردند.تبار دقیق مهدی موعود مورد تأکید ایشان است؛ چرا که هر گروهی مدعی بود مهدی از نسل آنهاست؛ همچنان که کیسانیها مدعی بودند حضرت مهدی از فرزندان محمد حنفیه است و یا عباسیان به دروغ و جعل، مهدی را از نسل عباس عموی پیامبر معرفی کردند.
امام صادق برای معرفت امام معیارهای تشخیص صحیح به جامعه ارائه داد
امام صادق برای شناخت امامِ بر حق، معیارهای تشخیص صحیح به جامعه ارائه دادند؛ مثلاً اینکه مدعیان را باید با علمش سنجید. در کاوش در معارف امام صادق به دست میآید که ایشان مصرند که علم امام، نامحدود و موهبتی است. علم امام، جامع و فراگیر است. علم امام، تضاد و تناقضی ندارد. ایشان به همگان آموخت که یکی از مهمترین نشانههای امامت راستین، آزمودن علم امام است. به این شکل که امام به تمام علوم، ملکوت آسمانها و زمین، نیازها و رفتارهای مردم واقف است. او توانایی پاسخ به تمام پرسشها را دارد. او عالم به غیب و بلایا و منایا (مرگ و اجل) است. امام کاری کرد که پس از شهادتشان زمانی که عبدالله افطح ادعای امامت کرد، شیعیان و شاگردان راستین امام، عبدالله را با علمش سنجیدند. لذا «علم لدنی» به عنوان معیاری برای شناخت امام بر حق همواره مورد توجه اصحاب بود.
در دورانهای بعدی، امامت امام جواد علیهالسلام با سنجش علم ایشان برای اطرافیان حاصل شد. ادعای دروغین جعفر کذاب، با سنجش علم او از سوی شیعیان رد شد.
شیوه پیشگیرانه امام صادق (ع) در قبال فتنه اسماعیلیه
امام صادق علیهالسلام دستاویز مدعیان و بهانه آنها را از بین میبرد. برای نمونه ایشان فرزندی به نام اسماعیل داشت. شیوه متمایز حضور امام در تشییع پیکر فرزندش جالب توجه بود. ایشان حدود 30 نفر از نزدیکان و اصحاب خویش را درباره مرگ اسماعیل و نیز کفن و دفن او شاهد گرفت. در چندین مرحله جسد فرزندش را به آنها نشان داد تا راه بر مدعیان امامت اسماعیل بسته شود؛ اما باز میبینیم که عدهای مغرضانه اسماعیل را امام بر حق و نیز منجی موعود دانستند و معتقد شدند او رجعت خواهد کرد. نوبختی و سعد بن عبدالله اشعری که نوشتههای آنها از مهمترین منابع اسماعیلیه است، عدهای را در تاریخ به اسم اسماعیله خالصه معرفی کردند که منکر مرگ اسماعیل بودند. اقدام امام صادق برای جلوگیری از تفکر مدعیانِ مهدویت فرزندش اسماعیل خط بطلانی بر اندیشه خطرناک آنها بود که در نوع خود جلوی گسترش بیش از حد آن را گرفت.
مخالفت امام صادق (ع) با قیام نفس زکیه علیه عباسیان
* شما اشاره داشتید برخی افراد و گروهها همچون عباسیان در کنار جعل روایات مهدویت، افراد و یا گروههایی را به فریب بر گزارههای آخرالزمانی همچون نفس زکیه و یا سید خراسانی تطبیق میدادند. در این باره بیشتر توضیح دهید.
یکی از مهمترین اقدامات امام صادق(ع)، پیشبینی ادعای مدعیان و پردهبرداری از توطئه مدعیان بود. برای نمونه در روزگار ایشان عبدالله محض برای فرزندش محمد معروف به نفس زکیه به عنوان قائم دروغین آل محمد بیعت میگرفت؛ چرا که نفس زکیه ادعای مهدویت داشت. بنی عباس در ابتدا با وی بیعت کردند، اما پس از سقوط امویان، قدرت را به دست گرفتند و با نفس زکیه مخالفت کردند. خیلیها با او به عنوان مهدی موعود بیعت کردند. مردم مکه و مدینه به او پیوستند و وی را به عنوان قائم و منجی آخرالزمانی پذیرفتند. در منابع ما گزارشی از گفت و گوی امام صادق علیهالسلام با عبدالله محض وجود دارد که امام به عبدالله میفرماید گمان میکنی که فرزندت همان مهدی موعود است، در حالی که اینچنین نیست و زمان آن فرا نرسیده است. عبدالله از این جمله امام به شدت ناراحت میشود.در نهایت نفس زکیه علیه منصور عباسی قیام کرد و بههمراه بسیاری از طرفدارانش کشته شد.
واکنش امام در قبال نامه ابوسلمه از چهرههای سرشناس عباسی که قصد سوءاستفاده از موقعیت معنوی امام را داشت جالب توجه است. او که به دلیل فقدان مشروعیت، توانایی در دست گرفتن قدرت را نداشت، دنبال آن بود که با استفاده از محبوبیت امام، محبان اهل بیت(ع) را گرد خود جمع کرده و در نهایت یا قدرت را به امام تحویل ندهند و یا اینکه امام را وامدار خویش کند. به همین دلیل امام دعوت او را ردّ و نامه ابوسلمه را سوزاند. واکنش امام در قبال نامه ابومسلم نیز همین گونه است.
امام صادق در صدد بود شیعیان نسبت به این مسائل واکنش عجولانه نشان ندهند. امام کنارهگیری سیاسی انجام نداد. خروج از حاکمیت و رویکرد نظامی هم نداشت، اما یک اقدام امام، شناخت فرصتها و بهرهگیری از فرصتها و پیشبینی یا پیشگیری از تهدیدات و یا تقابل با آن بود.
امام صادق علیهالسلام در مرحله بروز بحران، با زدودن شک و تردید در امر امامت و ولایت با مناظرهی مدعیان دروغین مهدویت، تلاش برای هدایت مدعیان و اتمام حجت با آنها و ساماندهیِ رفتار اجتماعیِ شیعیان در قبال ادعای دروغین و اعلام انزجار از مدعیان، در صدد بود تهدید مدعیان دروغین مهدویت را تبدیل به فرصت بیان و بلاغ آموزه مهدویت کنند.
اما یکی از مهمترین فعالیتهای امام صادق علیهالسلام، ساماندهی رفتار اجتماعی شیعیان در قبال ادعای دروغین مهدویت بود؛ یعنی تمام تلاششان این بود که جامعه شیعی به عقلانیت و بصیرتی برسند تا در دام سودجویان نیفتند؛ یعنی همان کسانی که از زمانه سوءاستفاده میکنند و در قبال انتظار ناظر به مهدی از احساسات مردم بیشترین سوءاستفاده را میبرند. با گسترش ادعای آخرالزمانی عباسیان، تلاش امام صادق (ع) کنترل و مهار این فضا بود.
انتهایپیام/