درآمدزایی مجموعههای اقتصادی بنیاد شهید مانع خدمت به ایثارگران
سجاد قنبری در یادداشت خود نوشت: متأسفانه مجموعههای اقتصادی زیر نظر بنیاد شهید مدتها است به جای ارائه خدمت، تمام هم و غم خود را صرف درآمدزایی کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «سجاد قنبری»، جانباز 70 درصد قطع نخاعی هشت سال دفاع مقدس، یادداشتی را خطاب به سعید اوحدی ریاست جدید بنیاد شهید و امور ایثارگران نگاشته و نکات برجسته برای ریاست تحولگرایاینه بر این نهاد را یادآور شده است. متن یادداشت به این شرح است:
بنده انتصاب یک جانباز آزاده از جنس قشر ایثارگر را به سمت ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران به فال نیک گرفته و امیدوارم این تغییر در رأس، به ختم بخیر شدن احوال و امور معیشتی و درمانی ایثارگران منجر شود. نه بنابر نصیحت زمامداران امور مسلمین؛ بلکه بنا بر خیرخواهی مؤمنانه، از جانب یک دوست به یک هم مسلک و همپیمان؛ نکاتی را در باب اصلاح امور بنیاد عنوان میدارم.
اول؛ اولویت اصل خدمترسانی به ایثارگران متأسفانه طی سالها در بنیاد شهید کم رنگ شده و بنیاد شهید از یک نهاد خدمترسان به جایی برای ریاست و تمشیت امور تبدیل شده است. مدتها است که دیگر خدمت به ایثارگر، اولویت کاری بنیاد نیست و روزمرگی، جایگاه والای خدمت را اشغال کرده است. همانگونه که مستحضرید در نگاه و رویکرد خدمتمحور، اصل کسب رضایت جامعه هدف است؛ یعنی بنیاد در سیستم خدمتمحور، میبایست تمام تلاش خود را معطوف به این امر کند و با ارائه خدمت مورد لزوم و یا خدمت جایگزین و یا حتی در صورت عدم امکان ارائه خدمت با اخلاق نیکو و از موضع تواضع، لبخند رضایت را بر چهره ایثارگر بنشاند.
در واقع در مدیریت خدمتمحور، رئیس و بالادست اصلی کسانی هستند که باید مورد خدمت قرار بگیرند؛ ولی متأسفانه مدتها است که این رویکرد، جای خود را به ریاست از بالا به پایین داده است و با عرض شرمندگی مدتها است که ایثارگر برای دریافت خدمت باید در راهروهای عریض و طویل و بیخاصیت بنیاد در رفت و آمد باشد تا شاید به آنچه حق بدیهی اوست، دست بیاید. حال تصمیم با شما است که در ابتدای کار انتخاب کنید که میخواهید سیستم را به نهاد خدمتگزار تبدیل کنید یا ...
دوم ؛ همانگونه که عرض شد اصل اولیه تشکیل این نهاد، خدمترسانی به جامعه هدف بوده و اگر هم منابعی به این مجموعه تعلق گرفته و از طرف حاکم شرع در اختیار گذاشته شده، برای خدمترسانی بهتر بوده است، ولی متأسفانه مجموعههای اقتصادی زیر نظر بنیاد مدتها است به جای ارائه خدمت، تمام هم و غم خود را صرف درآمدزایی کردهاند. به طور مثال مجموعه هتلهای کوثر که قاعدتاً به جهت ارائه بهتر خدمات به ایثارگران و جانبازان و برای اهداف زیارتی و سیاحتی در اختیار بنیاد قرار گرفته بودند، امروز فاقد حداقل خدمات برای این قشر هستند، جهت اطلاع عنوان میشود که هم اکنون درصد تخفیف این هتلها برای ایثارگران در حد تخفیفات سایر اقشار است.
اولویت درآمدزایی در بنیاد تا بدان جا پیش رفته که معدود اردوهای فرهنگی و ورزشی هم که گاه و بیگاه توسط بنیاد برگزار میشود، به فصولی موکول میشود که هتل حداقل مسافر عادی را داشته باشد تا ذرهای در امر درآمدزایی بنیاد خللی ایجاد نشود, آیا به لحاظ علمی و اخلاقی، اردوی ورزشی جانبازان نخاعی کشور در فصل زمستان در هتل کوثر رامسر منطقی و در راستای خدمترسانی است؟ علاوه بر خطرات جادهای مسافرت در برف و هوای نامساعد؛ جانبازان نخاعی که مستعد انواع عفونتهای تنفسی و کلیوی هستند، با کدام منطق میبایست در این فصل به اردو اعزام شوند؟
همین سیاست اقتصادی در مؤسسه ایثار بنیاد به شکل دیگری پیگیری میشود. مجموعههای اقامتی، درمانی و آسایشگاهی که با هدف تحت پوشش قرار دادن به روز و علمیتر جانبازان در معرض خطر و پا به سن گذاشته، با الگوگیری از مجتمعهای مشابه در سایر کشورها طراحی و ساخته شده است، با توجه به همین اهداف، از وزارت بهداشت وامور پزشکی و معاونت گردشگری مجوز گرفته است. این مجموعههای اقامتی امروزه تبدیل به محلی برای کسب درآمد از طریق واگذاری به بخش خصوصی شده است. اصل هدف که خدمت به ایثارگران بوده به محاق فراموشی سپرده شده است.
مؤسسه ایثار برخلاف نام بامسمای خود با افتخار هر روز گزارش مزایده مجموعههای فرهنگی، ورزشی و اقامتی خود به بخش خصوصی را در کانال خود به اشتراک میگذارد. بخشنامه تنظیمی این مؤسسه در خصوص مزایای ایثارگران در استفاده از مراکز تحت پوشش موسسه، بیشتر به یک طنز تلخ شبیه است. مزایای کاریکاتور گونهای که صدای اعتراض ایثارگران کشور را به دادخواهی بلند کرده است و ظاهراً در این وانفسای سوداگری، آنچه به جایی نرسد فریاد قشر مظلوم ایثارگر است.
از این نمونهها بسیارند که برای طرح آن فرصت فراخ میطلبد فقط برای درک عمق فاجعه به ذکر مختصر چند نمونه درمانی دیگر اکتفا میکنم. نمونه بعدی شرکت ... که اصولاً برای تأمین تجهیزات پزشکی و درمانی جانبازان تاسیس شد ولی اکنون به مکانی برای سوداگری تجهیزات درمانی تبدیل شده و به قول معروف نه تنها دردی از وضعیت نابسامان تجهیزات پزشکی درمان نمیکند که خود قوزی شده بالای قوز. کمبود ویلچر و عصا و... و یا بیمه درمانی دی که به این عنوان که بنیاد شهید سهامدار اصلی آن است به عنوان بیمه مکمل ایثارگران، وارد گود شد ولی تنها نامش برای ایثارگران بود و کامش مال دیگران ! و وضع خدمات بیمهای به مراتب از قبل بدتر و بدتر شد که بهتر نشد. بانک دی هم که به استناد مدارک، سهامدار اصلیش ایثارگران هستند و طی واریزیهای ایثارگران، تأمین مالی اولیه شده است، به محلی برای کامروایی از ما بهتران تبدیل شده که مدارک و مستندات آن در صورت نیاز تقدیم میشود.
سوم؛ نبود امنیت مالی ایثارگران خصوصاً خانواده معظم آنها است. بدین معنی که تأمین مالی برای خانوادههای جانبازان خصوصا درصد بالا، که هر آن در معرض شهادت هستند وجود ندارد. خانوادهای جانباز شهید پس از شهادت جانباز به علت قطع بسیاری از خدمات و مستمریهای قبلی با مشکلات جدی مواجهند. به طور مثال جانباز با توجه به مقدار مستمری اقدام به گرفتن وامی برای تامین نیازش کرده و با شهادت جانباز خانواده جانباز میمانند و مستمری که 70 درصدش کسر شده و قسطی که باید پرداخت شود، به همه اینها اضافه کنید همسر جانبازی که در طول قریب به 40 سال کار مراقبت از جانباز را به عهده داشته و اکنون خود با آثار صدمات ناشی از پرستاری روبروست و بقول معروف اگر برای همسران جانبازان، تعیین درصد صورت گیرد، اگر درصد از کارافتادگیشان از همسران جانباز خود بیشتر نباشد،کمتر نیست.
لذا رسمیت بخشیدن به کار خدمت رسانی جانبازان و اعطای حقوق و بیمه کاری به آنها حداقل کاریست که برای امنیت روانی خانواده جانبازان و ایثارگران لازم است. تخصیص سهام شرکتها و کارخانهها و مراکز تولیدی در اختیار بنیاد به ایثارگران همانند آنچه در سالهای قبلتر به آزادگان عزیز اختصاص یافته، از دیگر راههای امنیت بخشی به ایثارگران و خانواده محترم آنها است.
چهارم؛ وضعیت کنونی ایثارگران و جانبازان به مثابه وضعیت اورژانس و قرمز است که دستاورد مدیریت فرتوت و فشل قبل است؛ لذا بخشهایی از خدمات رسانی به ایثارگران میبایست به فوریت امداد شود تا از صدمات جبران ناپذیر جلوگیری شود. یکی از این اولویتهای اورژانسی وضعیت درمان و تهیه تجهیزات پزشکی مورد نیاز است. عدم انجام تعهدات بیمهای سبب اخلال جدی در خدمات بیمارستانی و تهیه دارو شده که باتوجه به وضعیت پر خطر جانبازان درصد بالا، رسیدگی هر چه فوریتر و تخصیص منابع فوری جهت گشایش این مهم را میطلبد. مضیقه معیشتی ایثارگران هم در این وضعیت نابسامان اقتصادی همت روز افزون از جانب بنیاد را میطلبد که به تخصیص منابع و بودجه فوری در این خصوص اقدام کند.
در آخر بنابر اهمیت نکته اول یعنی اصل خدمت به قشر ایثارگر، به حضورتان عرض میکنم که فراموش نکنید جامعه هدف بنیاد شهید، عزیزترین مردم روی زمین را تشکیل میدهند، «معروفون فی السما و مجهولون فی الارض» توصیف دقیقی است از حال کنونی ایثارگران. سخن آن حکیم فرزانه را یاد آور میشوم که فرمود: «خدمت به جانبازان خدمت به نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه وآله است.» نیاز به توضیح نیست که امام راحل اهل گزافه و مبالغه نبود و به قدر و بار معنایی کلمات به خوبی واقف بود. به جای لفظ خدمت به نبی مکرم میتوانست با کلمات و توصیفاتی دیگر اهمیت موضوع را برساند. بنده به جد معتقدم منظور از کلام امام دقیقا همان است که از کلام برمیآید و جای هیچ تأویل و تفسیر دیگری نیست.
حکم خدمت به جانبازان همانند حکم خدمت به پیامبر است یعنی همانگونه که اگر کسی به پیامبر خدمت کند به خدا خدمت کرده، خدمت به جانبازان هم هم پایه آن، با ارزش است و قاعدتا عکس آن نیز صادق خواهد بود یعنی حکم خیانت به خون شهدا و جانبازان حکم خیانت به نبی مکرم اسلام و خیانت به خداست. این نه مغالطه است ونه تأویل و نه تفسیر به رای، اگر امام دلها را به حکمت و علم در گفتار پذیرفته باشیم معنی کلام واضح و آشکار است.
و این حرف بیراهی نیست؛ چه اینکه خدا تجارت با ایشان را پذیرفته و جانبازان و شهدا هم جان و سلامتی را در ازای کسب رضای او معامله کردهاند. در لحظه شهادت، خدا وکالت امور خانواده شهید را برعهده میگیرد پس زنهار که با وکیلی چون خدا به مجادله برنخیزی که بدعاقبتی در پس و پیش دار. هنگام جانبازی و لحظه نثار دست و پا و چشم و سلامتی هم خدا ضمانت امور آنها را در باقیمانده عمر برعهده گرفته، پس زنهار که خشم چنین ضامنی، عقوبتی سخت در دنیا و آخرت در پیش دارد.خدایی که به احترام چند ساعت سختی روزه دار، نفس وی را تسبیح به حساب میآورد. پس با نفسها وآههای درد آلود کسی که سختی یک عمر درد را برای رضای خدا به جان خریده، چه خواهد کرد؟
دوست عزیز؛ اگر دعای بیماری که در بیمار شدنش هیچ نقشی نداشته مستجاب است و حتی دعای پرستار و عیادت کننده بیمار را ضمانت به استجابت کرده، پس حال دعای کسی که با اختیار، سلامتی را در راه جهاد فی سبیل الله داده چه خواهد بود؟ پس بکوش که در محضر خدمت به این عزیزان مستجاب الدعوه بودن نهفته است و ایضا در نفرین و آه ایشان غضب الهی. برای اثبات اهمیت خدمت و عاقبت خیانت به این قشر والامقام در نزد پروردگار،کافیست نگاهی به عاقبت و حال کنونی کسانی بیندازید که قبل از شما بر این کرسی تکیه زده بودند و نام نیکی از خود به جا نگذاشتند...
و در آخر کوتاه سخن اینکه، دوست گرامی و فرهیخته و پیشکسوت جهاد و شهادت، این نصیحت مشفقانه را از این حقیر سراپا تقصیر بپذیر که اگر در قبول این مسئولیت، جز به نیت و دغدغه خدمت به ایثارگران پای نهادهای و باری به هر جهت در پی گذراندن زمان این مسئولیت هستی، عطای این مسند را همین الان به لقایش ببخش که خیری در آن برای کسانی که دغدغه خدمت ندارند، نیست و این مسئولیت جز برای کسانی که عاشق خدمت به نظر کردههای الهی هستند، عاقبت بخیری ندارد.
انتهای پیام/