«سفر به روایت سرفهها»؛ قصه پر رنج یک جانباز شیمیایی
گروه استانها-جانبازان شیمیایی دنیای متفاوتی دارند؛ دنیایی پر از رنج ؛ رنجهایی که نفسهای بریده و سرفههای بیپایان روایتش میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، رنجهایشان پایان ندارد. روزی هزار بار جان میدهند و درد میکشند. دردهایی که حمید حسام در «سفر به روایت سرفهها» روایتش میکند. کتابی که به سفر جانبازان شیمیایی و اعضای موزه صلح تهران به توکیو و هیروشیما در تابستان 1391 اشاره دارد.
نویسنده برای شرکت در مراسم سالگرد حمله اتمی آمریکا به هیروشیما به دعوت گروه پل از ژاپن و هماهنگی انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی ایران به هیروشیما سفر کرده است.
در این سفر اعضای این انجمن و تعدادی از جانبازان شیمیایی حسام را همراهی میکنند و کتاب ماحصل دیدهها و شنیدههای وی در ژاپن و به ویژه هیروشیماست. نویسنده در این سفر هشت روزه به تکتک لحظات ارج نهاده و کار خود را از ابتدای سفر با خاطرهنویسی آغاز کرده است.
نویسنده در مقدمه این کتاب مینویسد: «رفتن به سفر و "سیروا فی الارض" اول بارم نبود و شاید نیست، اما این سفر با سفرهای قبلیام تفاوت ماهوی داشت. چرا که باید نفس به نفس جانبازان شیمیایی میدادم و به سرزمینی میرفتم که امواج هستهای در 67 سال پیش برای اولینبار، تن تاریخ را سوزاند و من ناخواسته، مشق ناصر خسروی بر گردنم آمد و با شنیدن نام هیروشیما به عمق فاجعه پرتاب شدم و در مواجهه با سونامی آتش نه میتوانستم و نه میخواستم ناصرخسرو باشم.
باید خودم را در آن هیاهو پیدا میکردم. آن خودی که با سرفهها زندگی کرده بود و طعم گاز خردل را میشناخت. پس باید سفرنامه را رنگی دیگر میزدم؛ نه بر سیاق تقلید و تکرار، بل سفرنامهای که پژواک فریاد خاموش سرفههای جانبازان شیمیایی است».
در بخشی از کتاب میخوانیم: «خدا را شکر، میسازم یا بهتر میگویم میسوزم. دنیای درون یک جانباز شیمیایی مثل یک تکه آتش است که بیوقفه میسوزد و جلوه و نمود بیرونی آن تا حد کمی پیداست. شاید یک پزشک متخصص ریه، بهتر بفهمد که من چه میگویم:
یک ریهام صد درصد از کار اقتاده و ریه دیگرم فقط 20 درصد سالم است. چشمم نیز شش بار عمل شده است تا مجرای اشکم باز باشد. تازه شده اینکه میبینید. چشم به چشم علی جلالی میدوزم؛ از گوشههای چشمش، قطرهها جمع میشوند و دانه دانه روی گونههایش میغلتند و او پی در پی با یک دستمال سفید، آنها را میگیرد.
درک میکنم؛ میفهمم، اشکهای بیاراده برای چشمهایی که عمری زیارت عاشورا میخوانده یعنی چه. راستی وقتی کسی زیر باران شدید صورتش خیس شود و همزمان گریه کند؛ آیا میشود آب باران را از اشکها تشخیص داد؟
این سئوال را بعد از خیره شدن به سیمای مظلوم حاج علی از خودم میپرسم و جوابش را با یک جمله به خودم میدهم: "السلام علیک یا قتیل العبرات"».
انتهای پیام/744/ی