یادداشت| توافقی که شبیه برجام نیست
گروه استانها- توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین، در هفتههای اخیر بهشدت خبرساز شده است. بازار داغ شایعات، مواضع غیرمسئولانه برخی فعالان سیاسی و عدم تبیین جزئیات از سوی دولت، فضایی ایجاد کرده که نقد منطقی در آن کمتر شنیده میشود.
یادداشت ـ سید محمد بحرینیان| توافقنامه 25 ساله ایران و چین، در هفتههای اخیر بهشدت خبرساز شده است. بازار داغ شایعات، مواضع غیرمسئولانه برخی فعالان سیاسی و عدم تبیین جزئیات از سوی دولت، فضایی ایجاد کرده که نقد منطقی در آن کمتر شنیده میشود. مسئله اصلی آنجاست که توافق ایران و چین، عمدتا اقتصادی و حول محور تجارت است، اما بیش از آنکه فعالان تجاری و متخصصان اقتصاد سیاسی پیرامون آن اظهارنظر کنند، سیاسیون بر سر آن دوقطبی میسازند. دراینباره گفتنیهایی هست:
یک. چین، پرجمعیتترین کشور دنیا، یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، یکی از دو قدرت برتر اقتصادی دنیا و شریک اول تجاری 130 کشور جهان است. از همین رو، طبیعی است که یکی از انتخابهای اول هر دولتی برای تجارت خارجی، چین باشد. بااینوجود، به نظر میرسد دولت ایران از ظرفیت همکاری با چین بهقدر کافی بهره نبرده است. هرچند دولت ایران همواره نیمنگاهی به چین داشت، اما پس از شکست برجام و خروج آمریکا از آن و همچنین عدم تحرک اتحادیه اروپا درزمینهٔ سازوکار مالی جایگزین، خوشبینترین افراد به غرب نیز سر را بهطرف شرق گرداندهاند.
توافق جامع با چین، هرچند اشکالاتی دارد که در ادامه خواهد آمد، اما در شرایط فعلی تصمیمی منطقی و سیاستی راهبردی است. طبق اعلام سخنگوی وزارت خارجه، بعد از تصویب پیشنویس توافق در پکن، جزئیات بیشتری از آن در اختیار عموم قرار خواهد گرفت. باید منتظر جزئیات ماند و از اظهارات شتابزده پرهیز کرد.
دو. سند جامع همکاری با چین و توافقنامه 25 ساله با این کشور، مسئلهای تخصصی است و نمیتواند دستمایه بازیهای سطحی عالم سیاست قرار گیرد. جالب آنجاست که وقتی پیرامون این توافق در فضای مجازی جستوجو میکنیم، کمتر به اظهارنظری تخصصی و بر مبنای منافع ملی و اصول تجاری برمیخوریم، هرچه هست همان حرفهای همیشگی صادق زیباکلام، علی مطهری و عباس عبدی است که هر یک به نحوی توافق را زیر سؤال بردهاند. البته نقد بهطورکلی مفید است، اما جالب است که حتی مطهری، شرط پذیرش چنین توافقی را تعیین تکلیف دو میلیون مسلمانی دانسته که در چین تحتفشار هستند. او مشخص نکرده که چگونه سالها حامی توافق با آمریکایی بوده که دستش تا مرفق در خون مسلمانان منطقه بود و یادآور فجایعی همچون سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرانی و تقدیر از مسئول آن جنایت است. زیباکلام که از حامیان پر و پا قرص برجام بود، زمانی نوشت «ترامپ به برجام وفادار خواهد ماند». چندی بعد در مصاحبهای گفت «مردم آمریکا نمیگذارند رئیسجمهور پس از اوباما برجام را تحتالشعاع قرار دهد» و البته بعدها اعتراف کرد متن برجام را نخوانده است. او امروز هم، بدون خواندن متن توافق با چین، علیه این سند همکاری توییت میزند و حتی کار را از این سطح فراتر برده و برخی مسئولین کشور را سرسپرده چینیها و روسها میداند.
توقع بیجایی نیست که از یک چهره سیاسی بخواهیم یکبار هم که شده از گذشته خود درس بگیرد و صرفا برای دیده شدن، حول هر محور تخصصی دوقطبی نسازد و موافقت و مخالفت هیجانی به پا نکند، بهخصوص که امروز به مدد فناوریهای ارتباطی، مواضع گذشته این چهرهها پیش روی مردم است. از سوی دیگر به یادآوریم که پیشنویس این توافق در همان دولتی به تصویب رسیده که طراح برجام بوده است.سه. تنها اشکال مواضع پیشگفته این نیست که باعث ساخت دوقطبی کاذب بر سر مسائل تخصصی میشود، مسئله مهمتر این است که با رادیکال شدن فضا، نقدهای جدی و اساسی دیده نمیشود و کمتر موردتوجه قرار میگیرد. یکی از اشکالات اساسی توافق فعلی، سرمایهگذاری سنگین طرف چینی در حوزه نفت و تأکید بر استخراج است، درحالیکه سیاست کلی نظام، کاهش وابستگی بودجه به نفت و دورنمای آن، قطع کامل این وابستگی و حتی بستن چاههای نفت است. به نظر میرسد باید دو رویکرد کلی در توافق جامع با چین در نظر گرفته شود، اول آنکه با توجه به ظرفیت ایران اسلامی و پیشرفتهای بزرگ چین در عرصه فناوری، شیب گردش از اقتصاد نفتی به اقتصاد دانشبنیان تنظیم شود و ثقل توافق 25 ساله و قراردادهایی که بر اساس آن تنظیم میگردد، بهجای نفت بر تولید و دانش قرار گیرد و دوم، استخراج نفت و گاز، جز در میادین مشترک که عملا عرصه رقابت است، کاملا محدود گردد.
چهار. صرفنظر از جزئیات همکاری 25 ساله با چین، چنین توافقی ازنظر مبنایی با برجام متفاوت است. در برجام، علاوه بر مشکلات جدی در اجرا یک خلأ اساسی در مبنا وجود داشت، بهاینترتیب که طرف مقابل، نشستن دولت ایران پای میز مذاکره را مرهون فشارهای اقتصادی و تحریمهای خود میدانست و به همین دلیل، حاضر نبود از این اهرم ظالمانه که آن را ابزار موفقیت خود میدانست دست بکشد. مذاکرات برجام و تمام موارد مشابه آن، بر روی شکافی به نتیجه میرسید که برونداد فشار خارجی و نمایش داخلی ضعیف در اقتصاد کشور بود و دقیقا به همین سبب است که حتی در دوره دولت دموکرات آمریکا که خود برجام را امضا کرده بود، گاهوبی گاه تحریمهای جدیدی وضع میشد یا از همان تحریمهای پیشین، تفسیر جدیدی به مرحله اجرا درمیآمد.
در توافق جامع همکاری با چین، مسئله این نیست که یکسوی ماجرا غنیسازی خود را محدود کند و سوی دیگر، تحریمها را لغو کند، بلکه قرار است دو کشور به هم خدمات متقابلی ارائه کنند که بر مبنای منافع مشترک دو کشور، توان اقتصادی و تولیدی چین، موقعیت برتر ژئوپلیتیکی ایران و احیای جاده تجاری ابریشم است. همانقدر که مذاکره از موضع ضعف و برای کاستن از فشار محکومبه شکست است، مذاکره بر اساس خدمات متقابل تجاری و ایجاد آورده جدی برای دو طرف، میتواند فرصت محسوب شود و مفید باشد.
انتهای پیام/ش