امام جواد(ع) و آماده‌سازی شیعیان برای عصر غیبت/ روش ابن‌الرضا(ع) در برخورد با اهل‌غلوّ

رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل‌بیت(ع) معتقد است مدیریتِ برگرفته از علوم وحیانیِ امام جواد علیه السلام و سایر ائمه علیهم ‎السلام برای عبور از فتنه‎ها کاملاً مشهود است تا آنجا که تمام اینها زمینه‌ای برای تقویت جامعه شیعه در عصر غیبت شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نوع نگرش ما به تاریخ زندگانی و شخصیت اهل‌بیت علیهم السلام در نهایت باید منجر به نمایش جلوه‌ای از مدیریت وحیانی این انوار مقدس برای عبور از چالش‌های پیشِ‌رو و رساندن مردم به‌ویژه جامعه شیعه به سرانجامی مطلوب شود. متأسفانه گاهی حاصل مطالعات مورخان و اندیشمندان ما به‌گونه‌ای است که پیروز میدان نبرد همان معاندان و ناصبان عترت تلقی می‌شوند و این ازآن‌روست که عمده این مطالعات بازگو کردن آن چیزی است که مورخان در تاریخ ثبت کرده‌اند،

به‌عنوان مثال حال اندوخته‌های مطالعاتی ما در زمینه عاشورا، جلوه‌گریِ قدرت یزید و یزیدیان و انفعال جبهه حق است و آن هنگام که از امام رضا علیه السلام می‌شنویم، نتیجه‌ای جز تسلیم شدن امام بر امر حاکمان عباسی و پذیرش خواسته‌های آنها نیست، در حالی که باید گفت با نگاه صرف سیاسی و بدون در نظر گرفتن اندیشه قرآنی و تمدنی و مدیریت آینده‌نگرانه و یا بهتر است بگوییم آینده‌سازانه حضرات معصوم علیهم السلام نمی‌توانیم به نتیجه مطلوب برسیم؛ نگاهی که حاصل آن منجر شود به تسلط و مدیریت امام بر عالم و تقدیر تمام امور ریز و درشت در شب قدر به‌اذن الله، با این نگاه درمی‌یابیم که اهل‌بیت علیهم السلام نه‌تنها در موضع انفعال قرار ندارند بلکه دشمنان و تمام خلایق را برای امر عظیمی که خداوند در بستر نظام خلقت قرار داده است، سوق می‌دهند و یا هدایت می‌کنند. با این نگرش، ائمه در یک نگاه، راهبران بشر برای رساندن به مقصد و مقصود الهی، انواری مقدس برای روشنایی مسیر این مقصد، چراغ راهی برای عبور از فتنه‌های سخت و تاریک و بهترین وسیله برای تمسک یافتن به ریسمان محکم الهی هستند.

امام جواد علیه السلام از جمله ائمه‌ای هستند که با علم لدنّی و علوم وحیانی خویش جامعه را از التهابات عبور داده به سرمنزل مقصود رساندند؛ هرچند در ظاهر برتریِ دشمنان دیده شود.

حجت‌الاسلام حمیدرضا مطهری، رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل‌بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت‌وگو با تسنیم معتقد است نگاه آینده‌گرایانه ائمه علیهم ‎السلام جالب توجه است. بخش عمده تلاش‌های این انوار مقدس الهی در راستای آماده‌سازی مردم برای مواجهه با عصر غیبت بود، در واقع این‌گونه بود که تهدیدها تبدیل به فرصت شد.

وی در این باره می‌افزاید: می‌توان گفت مدیریتِ برگرفته از علوم وحیانیِ امام جواد علیه السلام و سایر ائمه علیهم ‎السلام برای عبور از فتنه‎ها کاملاً مشهود است تا آنجا که تمام اینها زمینه‌ای برای تقویت جامعه شیعه در عصر غیبت شد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* به‌صورت کلی وضعیت سیاسی و فرهنگی عصر امام جواد علیه السلام به‌چه‌شکلی بود و امام چگونه به مدیریت این فضا پرداختند؟

برای بررسی وضعیت فرهنگی سیاسی عصر امام جواد علیه السلام چاره‌ای نداریم جز اینکه به وضعیت سیاسی این دوره هم نگاهی داشته باشیم، در واقع وضعیت سیاسی این دوره تحت تأثیر وضعیت فرهنگی است، به این صورت که در دوره امام جواد علیه السلام شاهد گسترش افکار و اندیشه‌های مختلف انحرافی میان مسلمانان هستیم و بسیاری از این افکار و اندیشه‌های انحرافی، تحت تأثیر خلافت عباسی و توسط آنها شکل می‎گیرد.

فتنه عباسیان درباره قرآن

در این باره لازم است مقداری به عقب بازگردیم. آغاز امامت امام جواد علیه السلام همزمان با خلافت مأمون عباسی است. او یکی از خلفای زیرک خاندان عباسی است که خودش را به‌عنوان استاد علم و دانش هم معرفی می‌کرد. این فرد پرورش‌یافته مکتب اعتزال است، مکتبی که اوایل قرن دوم از بصره شروع و به‌تدریج به کوفه منتقل شد و پس از کوفه به بغداد به‌عنوان مرکز خلافت عباسیان انتقال یافت؛ از جمله مسائلی که به این شهر انتقال یافت، مکتب اعتزال بود که خود را مکتبی عقل‌گرا معرفی کرد. این عقل‌گرایی بود که بین گروه‌های اهل‌سنت پرورش یافت. یکی از مهم‌ترین انحرافاتی که اعتزال در جامعه اسلامی رقم زد، «محنة القرآن» یا «خلق قرآن» نام داشت.

تقابل امام جواد(ع) با جریان خلق قرآن و قدیم‌بودن آن

* «خلق قرآن» به‌چه‌معناست و چطور شکل گرفت؟

ماجرا از این قرار بود که در جامعه اسلامی دو جریان قوی از اهل‌سنت پا گرفت که شامل اهل‌حدیث و معتزلیان بودند. از آنجا که مأمون پرورش‌یافته این مکتب بود، به‌نفع خود از این جریان استفاده کرد و آن را با قدرت و حاکمیت پیوند زد. او تلاش کرد توسط قدرت و حاکمیت، اندیشه‌های باطل و خطرناک خود را بقبولاند. یکی از آنها مخلوق‌بودن قرآن است؛ تا حدی که دادگاه تفتیش عقاید تشکیل دادند و کسانی که بر این امر باور نداشتند، مورد شکنجه قرار می‌گرفتند. جریان حدیث مخالف این جریان بود و معتقد به قدیم‌بودن قرآن بود. ائمه به‌صورت کلی شیعیان را در ورود به این مباحث برحذر می‌داشتند و می‌فرمودند قرآن کلام خداست و همین کافی است و اشاره داشتند سؤال‌کننده و پاسخ‌دهنده هر دو به گمراهی می‌افتند.

داستان خلق قرآن که در سال 218 ه.ق. یعنی دو سال آخر زندگانی امام جواد علیه السلام شکل گرفت، یعنی خالق و مخلوق بودن قرآن؛ به این معنا که آیا قرآن که کلام الهی است، خلق شده یا نه. گروه معتزله طرفدار مخلوق و حادث بودن قرآن و گروه اشاعره جانبداری از قدیم و خالق بودن قرآن می‌کردند. در اصطلاح «قِدم زمانی، عبارت از بودن شیء است به‌نحوی که اولی برای زمان وجود آن نباشد.» در مقابل آن حادث است که به این معنا که حدوث زمانی عبارت از «حصول شیء است بعد از آنکه نبوده است.» معتزله قائل به مخلوقیت قرآن شدند.

امام جواد علیه السلام در این جوّ خفقان، در برابر گروه‌های مختلفی که وجود داشت، با اهتمام به علم لدنّی خویش و نیز بر اساس قرآن و سیره نبوی(ص) به مسائل پاسخ می‌گفتند، می‌فرمودند "قرآن کلام خداست، نه می‌توانیم بگوییم مخلوق است و نه می‌توانیم بگوییم خالق است."

روش امام جواد(ع) در برخورد با اهل‌غلوّ

* یکی از جریانات افراطی و خطرناکی که در دوران امامت امام جواد علیه السلام دیده می‌شود، جریان اهل‌غلوّ است که اهل‌بیت علیهمالسلام را تا حد عبودیت بالا می‌بردند، امام علیه السلام چه برخوردی با این گروه‌ها داشت؟

این جریان از همان صدر اسلام شکل گرفته بود. در صورت کلی ائمه علیهم ‎السلام تأکید بر این داشتند که "ما را در حد خدا بالا نبرید، اما در فضائل‌مان هرچه دوست دارید بگویید". اما متأسفانه رهبران این جریانات مردم را به انحراف می‌کشاندند و اهل‌بیت علیهم ‎السلام را تا حد اولوهیت بالا می‌بردند.

امام جواد به مقابله با افراد غالی این دوره و مقابله با خط فکری ابوالخطاب به‌عنوان رهبر این جریان، پرداخت. شیوه‌های مختلف امام جواد در برخورد با غالیان را می‌توان چنین برشمرد، مثلاً بر اساس روایتی از علی‌بن مهزیار، امام جواد فرمود؛ "خدا ابوالخطاب و یارانش و کسانی را که شک در لعنت او دارند و کسانی را که توقف در لعنت او دارند و شک در ادعایش دارند، لعنت کند". بدون شک، این برخورد شدید امام جواد با غالیان، برای معرفی آنان و افشای افکار باطلشان بوده است.

امام جواد که از اختلافات شیعیان درباره تفویض آگاه شده بود، به واگذاری امر دین به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اشاره کرد و فرمود: «آنها هرآنچه را بخواهند می‌توانند حلال یا حرام اعلام کنند و (البته ) آنها چیزی را نمی‌خواهند مگر آنکه خدا آن را بخواهد.» آن حضرت، تفویض تدبیر امور دینی و به‌تعبیر دیگر تفویض احکام را عقیده‌ای درست دانست، هرچند همین امر را نیز به مشیت الهی منتسب کرد؛ به این معنا که آنان از پیش خودشان چیزی را حلال یا حرام اعلام نمی‌کنند بلکه هرآنچه را خدا بخواهد، به‌عنوان حلال یا حرام اعلام می‌کنند.

بیشتر بخوانید

 

 

* ما در تاریخ اهل بیت علیه السلام با مقوله‌ای به‌نام «سازمان وکالت» برمی‌خوریم که طی آن ائمه افرادی را به‌عنوان وکیل خود برای ارتباط با شیعیان تعیین می‌کردند؛ این سازمان در عصر امام جواد علیه السلام به‌چه‌نحوی اداره می‌شد؟

آغاز این سازوکار را عصر امام صادق علیه السلام یا امام کاظم علیه السلام گفته‌اند، اما بر اساس شواهدی معتقدم از عصر امام صادق علیه السلام شکل گرفت. ماجرا از این قرار بود که شیعیان به‌دلیل آنکه قدرت دست عباسیان بود در اقلیت بودند و در سرزمین‌های مختلف پراکنده بودند و طبیعتاً ارتباط آنان با امام در مدینه میسر نبود، از طرفی نیازهایی چه در زمینه فقهی، علمی و چه معنوی داشتند. این مسائل سبب شد جریانی شکل بگیرد به‌نام سازمان وکالت.

واقفیه سبب تضعیف سازمان وکالت شدند

در زمان امام کاظم علیه السلام به‌دلیل محدود بودن ارتباط ایشان، مقداری احساس نیازمندی به این سازمان بیشتر شد و از این جهت گسترش یافت. پس از شهادت ایشان برخی از افراد این سازمان، دچار انحراف شدند و از تحویل دادن اموال به جانشین ایشان یعنی امام رضا علیه السلام خودداری کردند؛ آنها با وجود آنکه شهادت امام کاظم علیه السلام را پذیرفتند، مدعی شدند ایشان در غیبت است، بازمی‌گردد و جهان را نجات می‌دهد؛ عده‌ای از آنها اعتقاد داشتند ایشان آخرین امام است؛ لذا هر دو جریان در امامت امام هفتم متوقف و واقفیه نامیده شدند.  قسمتی از دوران امامت امام رضا به مبارزه با این جریان اختصاص یافت. این انحراف سبب تضعیف سازمان وکالت شد، همچنان که واقفیه به‌بهانه اینکه امام رضا فرزندی ندارد، به ایشان کنایه می‌زدند و آن را دلیلی بر توقف امامت در امام هفتم می‌دانستند؛ اما با خواست خدا ایشان فرزندی آورد که منصب امامت پس از خویش را به‌عهده گرفت.

 در دوران امام جواد علیه السلام علاوه بر واقفیه، جریانات متعدد دیگری در زمینه مدعیان دروغین امامت و مهدویت به‌سردمداری عباسیان حضور داشتند؛ در صورت کلی ایشان جهت روشنگری شیعیان، به‌صراحت خود را امام و ولی خدا و قائم عجّل ‌اللّه تعالی فرجه را از نسل سوم خویش معرفی می‌کردند.

آیه‌ای که امام جواد در ردّ جریان واقفیه مطرح کرد

همچنین وقتی از امام جواد علیه السلام درباره خواندن نماز پشت‌سر امام جماعت واقفی‌مذهبان سؤال می‌شد، آن حضرت در پاسخ، شیعیان خود را از این کار نهی می‌کردند، هم‌چنین زیدیه و واقفیه را در ردیف ناصبی‌ها، یعنی دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام قرار می‌دادند و یا آنها را از مصادیق آیات دوم و سوم سوره غاشیه معرفی می‌کردند: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ»، «عامِلَةٌ ناصِبَة» در آن روز، چهره‏‌هایى زبونند که تلاش کرده و رنج [بیهوده‏] برده‏‌اند. آن حضرت فرمودند «نَزَلَتْ فِی النُّصَّابِ وَ الزَّیْدِیَّةُ وَ الْوَاقِفَةُ مِنَ‏ النُّصَّابِ.» یعنی این آیه درباره ناصبان و زیدیه است و واقفیه از ناصبان هستند.

* بنابراین جریان واقفیه و یا کلاً جریانات انحرافی سمت‌وسوی دشمنی‌شان برای توقف جریان امامت بود.

بله؛ آنها به‌هربهانه‌ای برای توقف خط امامت استفاده می‌کردند، در حالی که خداوند مدام توطئه آنها را خنثی می‌کرد، همچنان که در دوران امام جواد علیه السلام با بحران و یا بهتر است بگوییم با دستاویز دیگری برای دشمنان جهت تقابل با جریان امامت مواجهیم؛ به این صورت که اولین باری بود که فردی در کودکی به امامت می‌رسید؛ از این جهت به‌راحتی نپذیرفتند، حتی برخی شیعیان با چالش مواجه شدند، در حالی که خبر آن را بارها از ائمه گذشته شنیده بودند.

آنها با تشکیل جلساتی سعی در محک‌زدن علم امام داشتند تا امامتشان اثبات شود؛ کنار این موضوع، عباسیان بر آتش این فتنه‌ها می‌افروختند تا اینکه باز هم علوم وحی و اسرار عالم این بار از زبان کودکی به‌ظاهر پنج‌ساله بر عالم جریان یافت، بنابراین امامت ایشان را پذیرفتند.

این مسئله سبب شد شیعیان امامت امام هادی را به‌راحتی بپذیرند چه اینکه ایشان در سن هشت‌سالگی به امامت رسیدند و همچنین خود این مسئله مقدمه و زمینه‌‎ای برای پذیرش امامت امام عصر عجّل ‌اللّه تعالی فرجه در دوران غیبت شد؛ یعنی جامعه در عصر امامت امام مهدی علاوه بر اینکه امام را کودکی چندساله یافت، حالا باید غیبت ایشان را هم بپذیرد.

* پس با وجود این، ائمه علیهم السلام تهدیداتی را که دشمن جهت توقف جریان امامت از آن استفاده می‌کردند، تبدیل به فرصتی برای ارائه علوم وحیانی خویش و جذب مردم به مکتب وحی می‌کردند.

نکته‌ای که جالب توجه است، نگاه آینده‌گرایانه ائمه علیهم السلام است. بخش عمده تلاش‌های این انوار مقدس الهی در راستای آماده‌سازی مردم برای مواجهه با عصر غیبت بود، در واقع این‌گونه بود که تهدیدها تبدیل به فرصت شد.

در جمع‌بندیِ آنچه درباره تقویت سازمان وکالت در عصر امام صادق علیه السلام تا غیبت امام عصر عجّل ‌اللّه تعالی فرجه رخ داد با آنچه در ماجرای فتنه واقفیه و سایر جریانات انحرافی برای به چالش کشیدن جریان امامت به‌بهانه‌هایی همچون عدم فرزندآوری امام رضا علیه السلام و عدم پذیرش یک کودک به‌عنوان امام صورت گرفت، می‌توان گفت مدیریتِ برگرفته از علوم وحیانیِ امام جواد علیه السلام و سایر ائمه علیهم ‎السلام برای عبور از این فتنه‎ها کاملاً مشهود است تا آنجا که تمام اینها زمینه‌ای برای تقویت جامعه شیعه در عصر غیبت شد.

بیشتر بخوانید

 

 

 

همچنان که سازمان وکالت پس از شهادت امام حسن عسکری سبب حفظ تشکل جامعه شیعه شد و در عین حال به‌راحتی با امامت امام عصر که در آن زمان به‌ظاهر کودکی بیش نبودند، کنار آمد؛ چرا که قبلاً این آزمونها را در عصر امام جواد علیه السلام سپری کرده بود، هرچند امام دوازدهم را هم محک زدند، منتها شدتش به‌اندازه قبل نبود.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط