چرا "دخترم نرگس" سریالهای تهرانی را پشت سر گذاشت؟/ داستانگویی روان و معماهای بجا
ملودرامی خانوادگی و اجتماعی که این نکته را به دستاندرکاران سریالسازی تلویزیون گوشزد کرد که میتوان به ساخت سریال در شهرستانها اعتماد کرد؛ همان اتفاقی که "دخترم نرگس" رقم زد و به دلیل داستانگویی روان توانست در ارومیه، تهرانیها را پشت سر بگذارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "دخترم نرگس" به روزهای پایانی پخش رسیده و توانسته در برهوتِ سریالهای خوب، داستانگویی روانش را به رخ بکشد. سریالی از مجموعه تولیدات امور استانهای صداوسیما که باقر حبیبپیران همان کارگردان "باجناقها" در ارومیه ساخته است. شاید از جمله ویژگیهای این سریال بتوان به ترکیب بازیگران بومی و پایتخت اشاره کرد که در کنار یکدیگر به نقشآفرینی پرداختهاند؛ توجه به افزایش تولیدات نمایشی و میزان کیفیت در سطح استانها، نوید اتفاقات خوب در آینده سریالسازی تلویزیون را میدهد اگر به قولِ عوامل و بازیگران "دخترم نرگس" حمایت کنند.
"دخترم نرگس" در بستر پلیسی و درامی اجتماعی، گرهها و فراز و فرودهای غیرقابل پیشبینی را روایت کرد. در آن به موضوعاتی از جمله همزیستی اقوام و ادیان، قاچاق کالا و ارز و تولید ملی پرداخت. نرگس (مریم خدارحمی) دانشجوی ممتاز دانشگاه ارومیه است و مراحل انتهایی پایاننامه خود را سپری میکند. او فرزند سوم خانواده صادقی است. نرگس همواره گرهگشای مشکلات اعضای خانواده، به ویژه برادر بزرگترش نادر است اما در روند عادی زندگیشان اتفاقاتی میافتد و اسراری فاش میشود که احوال نرگس و خانواده را دگرگون میسازد... .
با نگاهی به شهر ارومیه میتوان به این نکته رسید که آذربایجان غربی مهد ادیان است و ساکنان استان نیز ارتباط بسیار خوبی با هموطنان ارمنی، مسیحی و آشوریان دارند. بحث همزیستی و وحدت اقوام و ادیان نیز مسئلهای است که در سریال ما مورد توجه قرار میگیرد؛ ضمن اینکه به بحث قاچاق کالا و ارز نیز گریزی زده میشود و به مبارزه با این مقوله میپردازیم. از سوی دیگر به بحث رونق تولید و حتی موضوع دریاچه ارومیه هم پرداخته میشود و فکر میکنم به دلیل این چندگانه بودن قصهها مخاطب با مجموعهای جذاب رو به رو خواهد بود.
وقتی بیننده از لحاظ بصری با تنوع لوکیشن، تصویر و اماکن جدید رو به رو میشود جذب سریال خواهد شد و این موضوع کمک بیشتری در جذب او برای تماشای سریال میکند. البته به غیر از لوکیشن، سایرشاخصههای بومی و محلی ما مانند لباس محلی و یا حتی زبان و لهجه در کار کمتر و فقط ترانه پایانی سریال به زبان محلی آذری است.
شاید یکی از وجوه متمایز سریال در جهتِ داستانگویی روان، انسجام میان داستانهای فرعی سریال است. همه آنها موازی با هم در طول سریال پیش میروند به طوری که همزمان با روایت اصلی داستان این قصهها را میبینیم. امتیاز دیگر سریال توجه به لوکیشنهای سریال است. بعضاً دیده شده برخی از سریالهای تولیدی تلویزیون که در شهرهای مختلف جلوی دوربین میروند کمتر به مکانهای بکر توجه کردهاند. "دخترم نرگس" بیشتر لوکیشنهایش را در ارومیه و حومه انتخاب کرد؛ این کلیشه را شکست که در استان هم از آپارتمان بیشتر استفاده کنند. مخاطبان در جریان پخش این سریال، تفاوت به لحاظ بصری را احساس کردند.
در بحث انتخاب و ملاک چینش بازیگران، حدود 400 بازیگر اصلی و فرعی انتخاب شدند، از این تعداد بازیگرانی همچون محمود پاکنیت، رحیم نوروزی، مریم خدارحمی، حسین سحرخیز و چند تن دیگر که عمدتاً این بازیگران هم شهرستانیاند جلوی دوربین "پیران" رفتند. خوشبختانه بعد از "نون.خ" که به گونهای مسیرِ استفاده از استعدادهای بومی و محلی را باز کرد، این اتفاق در "دخترم نرگس" هم با استفاده از ظرفیتهای بازیگری استان آذربایجانغربی تکرار شد. این موضوع کمک بیشتری به جذب مخاطب تلویزیون میکند؛ آنقدر آپارتماننشینی و بازیگران تکراری میبیند خسته میشود. تلویزیون باید به این سمت برود که فارغ از توجه به سوژههای مناسب از استعدادهای بومی و محلی، آداب و رسوم و حتی لباسها و گویشها بیشتر بهره ببرد.
وقتی سریالی مثل "نون.خ" با تیتراژ و ترانه بومی روی آنتن رفت بسیاری تازه آن موقع متوجه شدند استان کرمانشاه چه فضاهای بکر و دیدنی دارد. این اتفاق با تیتراژ محلی سریال "دخترم نرگس" هم افتاد که بسیاری علاقهمند شدند بعد از آرام شدن کرونا سری به این استان و مناطقش بزنند. چشماندازهای جدید و نشان دادن شاخصههای فرهنگ بومی و محلی ما نیازمند حمایت تلویزیون از شهرستانهاست؛ تا کی باید ببینیم عدهای همیشه جلوی دوربین باشند و سوژههای تکراری و لوکیشنهای خیابانی عمدتاً در پایتخت را نشان دهند. تلویزیون به رنگارنگی از سوژه و لوکیشن و آداب و رسوم و فرهنگ نیاز دارد. همانطور که سریالهای اخیر شهرستانی همچون "نون.خ" و "دخترم نرگس" نشان دادند، مدیران و دستاندرکاران امر میتوانند بیشتر به این حوزه اعتماد کنند تا اتفاقات خوبی در این عرصه بیفتد.
در بحث خانواده هم "دخترم نرگس" امتیازاتی دارد؛ در سریال میبینیم نرگس زندگی پرفراز و نشیبی دارد و چالشهای زیادی سرراهش قرار میگیرد. تقریباً از قسمت چهاردهم به بعد، "نرگس" محور قصه سریال قرار میگیرد و در همین فضا چالشهای اصلی زندگیاش برای او پیش میآید. به دلیل همین چالشها و اتفاقهای جالب بیننده بیشتر سریال شبکه یک را به عنوان مجموعه تلویزیونی مورد پسندش انتخاب کرد. عمدتاً جای معرفی خانواده درست و زندگیهای گرم در تلویزیون خالی است. فضای سیاهنمایی و تلخ توسط برخی از سریالها نمایش داده شده و حالا باید بخش امیدآفرینیاش بیشتر جلوهگری کند.
ادامه روند ساخت سریالهای تلویزیونی در شهرستانها البته با استفاده از بازیگران بومی و محلی، قطعاً انحصار سریالسازی را میشکند. انحصاری که در دستِ برخی افتاده چه تهیهکننده و چه انتخاب بازیگر و عوامل دیگری که دست به دست هم میدهند همین روند موجود را شاهد باشیم. "دخترم نرگس" حتماً سریال کاملاً استاندارد و عالی نیست اما در برهوتِ نادرستیهایی که در بحث سریالسازی اتفاق میافتد یکی از بهترینهاست. چون فیلمنامه دارد، بازیگران درست انتخاب شدهاند و به همزیستی مسالمتآمیز در خانواده و اقوام ایران تأکید دارد. به کسی یا چیزی هم توهین نکرده و حرفهای مهمی را در از زبان بازیگران با استعداد بومی و سرشناس و قدیمی میزند. متأسفانه این واقعیت وجود دارد که سریالسازی دست عده معدودی افتاده و به نوعی انحصار شده است.
از طرفی امکانات برای سریالهایی که در شهرستان در نظر گرفته میشوند، محدود است؛ این محدودیت شامل بحث بودجه هم میشود و این مسئله به گروه سازنده فشارهایی را وارد میکند. به نوعی تبعیض قائلشدن درباره بودجه تهران و شهرستان عادلانه نیست و سختیها و فشردگی کار را در شهرستان مضاعف میکند. اگر مدیران حمایت نکنند و به میدان نیایند، شاید شاهد این باشیم که بسیاری از کارگردانان علاقهمند و دغدغهمند از ساخت کار در شهرستانها و نشان دادن فرهنگها و چشماندازهای جدید فراری شوند. از طرف دیگر باید بستر برای فعالیت استعدادهایی که در شهرستاناند اما امکان حضور و فعالیت در پایتخت را ندارند فراهم شود تا این افراد میدان بیشتری برای انجام فعالیت داشته باشند.
تماشاگر آنقدر که لوکیشنهای تکراری در تهران دیده خسته شده و همین نکته برای مخاطب تنوع ایجاد میکند و تماشاگر با تصاویر، فضاهای زیباتر مخصوصاً در شهرستانهایی که دارای آثار باستانیاند رو به رو میشود. نکته دیگری که میتوان به عنوان حُسن به آن اشاره کرد این است که وقتی فیلم یا سریالی در استانی به غیر از تهران ساخته میشود طبیعتاً از عوامل آن شهرستان استفاده میکند، نیروهای بسیار بااستعدادی که زمینه بروز و شکوفایی تواناییهای آنها به دلیل محدودیتهایی که در شهرستان وجود دارد فراهم نیست اما با ساخت آثار جدی در شهرستان این بستر در کنار اشتغالزایی که برای آنها به وجود میآید فراهم میشود.
"دخترم نرگس" ملودرام خانوادگی، اجتماعی و گونه معمایی برای بازگویی داستانهایش انتخاب کرده است. البته چنانچه این روزها تلویزیون یک یا دو سریال قوی در حال پخش داشت بدون شک "دخترم نرگس" نمیتوانست اینطور جلوهگری کند. در جایگاه خودش سریال خوب و ارزندهای است اما استاندارد و با کیفیت به تمام معنا هم نیست! با این احوال این سریال نسبت به دیگر سریالهای در حال پخش به دلیل داستانگویی روان و استفاده از بازیگران و چهرههای شناخته شده و بومی و محلی، توانسته مخاطبین بیشتری را جذب کند و توفیقهایش نشان دهنده آن است که بسیاری از هنرمندان مستعد و کاربلد را میتوان در شهرستانها سراغ گرفت و چناچه آنها مورد حمایت قرار بگیرند و مسیر انحصارگرایی در تهران شکسته شود ما میتوانیم شاهد سریالهای بهتری همچون "دخترم نرگس" در تلویزیون باشیم.
نگاهی به نشست خبری امروزِ "دخترم نرگس" در صداوسیما که عمده حرف بازیگران و عوامل سریال حمایت از ساخت سریالها در شهرستانها و استفاده از ظرفیتهای بومی و محلی بود. مشروح آن را در ادامه میبینید:
نشست رسانهای سریال "دخترم نرگس" با حضور باقر پیران کارگردان این سریال و همچنین بازیگرانی همچون محمود پاکنیت، رحیم نوروزی، مریم خدارحمی، مریم بارسنجی و جمال ذوالقدر در ساختمان اداری صداوسیما برگزار شد. سلیمانپور یکی از تهیهکنندگان سریال، صحبتهایش را با گزارشی از سریال شروع کرد. او گفت: سریال در 27 قسمت و به سفارش مرکز سیمای استانهای صداوسیما تولید شد. در 6 ماهه دوم سال 1397 نگارش شروع شد و در 25 مهر 1398 ضبط و تولید سریال به پایان رسید. بعد از آن کار موسیقی و… ادامه پیدا کرد. سریال در لوکیشنی خارج از پایتخت و در آذربایجان غربی تولید شده است. سوژه اصلی این سریال منبعث از فرهنگ و پتانسیلهای فرهنگی استان بود.
محمود پاکنیت نیز در این نشست تصریح کرد: من خودم بچه شهرستانم و خوشحالم شهرستانی توانست ظرفیتهای خود را نشان دهد. ما همه چیز را در تهران متمرکز کردهایم و نمیدانیم کسانی هستند که در شهرستانها میتوانند مفید باشند و فقط تهران نیست که مشغول کار است. این کار حدود 400 بازیگر داشت و من ممنونم از مسئولان صداوسیما که شهرستانها را تحت حمایت خود گرفتهاند. باید حمایتها چند برابری شود. ما مشکلات مالی در کار زیاد داشتیم و تهیهکنندهها با مشقت و سختی لوکیشن میگرفتند. ما همانقدر که در تهران حمایت میکنیم، باید از شهرستانها هم حمایت کنیم. ولی چون در شهرهایشان فضای کار نیست به پایتخت روی میآورند.
رحیم نوروزی دیگر بازیگر سریال نیز عنوان کرد: من هم بچه شهرستانم و در چند سال گذشته همه کارهایی که انجام دادهام در شهرستان بوده است. این ارتباط را همواره با گروههای شهرستانی حفظ کردهام. از آنجایی که ایرانگردی را هم دوست دارم هر کاری از شهرستان پیشنهاد شود استقبال میکنم. ما پنج ماه در شهر ارومیه بودیم و امیدوارم باز هم چنین اتفاقاتی رخ دهد.
مریم خدا رحمی دیگر بازیگر این سریال هم عنوان کرد: باعث خوشحالی است که این سریال درصد بیننده بالایی داشته است. اگر بودجه بهتری اختصاص داده میشد خیلی فراتر از این استقبال را هم میدیدیم. چون کار قابلیت بیشتری دارد. فشار مالی از روی گروهها برداشته شود و زمان بیشتری داشته باشند تا کارها در پنج ماه تصویربرداری نشود و به طور مثال در یک سال تولید شود.
انتهای پیام/