«کتاب مخفی» منتشر شد/ نویسندهای که منافقان به دنبال کشتن او بودند
«کتاب مخفی» داستان یک کتاب است، کتابی مخفی درباره ناگفتههای صدر اسلام. کتابی که در آن مردی به نام «ماهان» که تاریخنویس ایرانی است، نام منافقان و دشمنان رسول خدا و امیرالمومنین(ع) را در کتاب تاریخش میآورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات جمکران رمان جدید خود با نام «کتاب مخفی» را بهتازگی و به مناسبت عید غدیر خم منتشر کرده است. این کتاب با موضوع چالشی خلافت پس از پیامبر اسلام(ص) و دسیسههای سالهای پایانی علیه ایشان است.
مجید پورولی کلشتری برای به تصویرکشیدن فضای دشمنیهای پنهانی بعد از غدیر و نقشههای هولناک منافقان برای اسلام بعد از پیامبر اثری جذاب و پرکشش را به رشته تحریر در آورده است. اطلاع از واقعه نقشه شوم ترور پیامبر(ص) و تصمیم برای سانسور شدید غدیر خم، حوادثی است که «ماهان» قهرمان ایرانی داستان با آن روبرو میشود. «کتاب مخفی» در قطع رقعی و در 108 صفحه چاپ شده است.
نویسنده این کتاب در گفتوگویی به معرفی این کتاب پرداخته و ابعاد مختلف آن را تشریح کرده است. این گفتوگو را در زیر میخوانید:
درباره طرح کلّی داستان بگویید.
داستان «کتاب مخفی» داستان یک کتاب است، کتابی مخفی درباره ناگفتههای صدر اسلام. کتابی که در آن مردی به نام «ماهان» که تاریخنویس ایرانی است، نام منافقان و دشمنان رسول خدا و امیرالمومنین(ع) را در کتاب تاریخش میآورد. این کتاب قرار است برسد به ایران زمین، تا خبر غدیر و اخبار فضائل امیرالمومنین به مردم ایران برساند. به طور اتفاقی منافقان از وجود این کتاب مطلع میشوند و درصددند با یافتن کتاب نویسنده آن را بکشند.
موضوع «رساندن کتاب به ایران» پیامی مخفی هم باید داشته باشد. این طور نیست؟
بله. رساندن پیام غدیر تکلیف همه ما است. در همان روز هم حضرت رسول(ص) به مردم فرمودند هر کس که صدای مرا شنید و پیام مرا دریافت کرد، آن را برساند به کسی که نبوده و نشنیده. این تکلیف الان متوجه ما است. یعنی همانطور که نماز و روزه تکلیف ما است، یکی از تکالیف ما آموزش فرهنگ غدیر به مخاطب کم اطلاع است. مخاطبی که فقط در حد چند جمله درباره غدیر خم شنیده است و هنوز از زوایای پنهان آن باخبر نیست.
چقدر از این تکلیف متوجه نویسنده و ادبیات داستانی امروز است؟!
خب من فکر کنم نویسنده شیعی امروز تکلیفی مهمتر از تبیین امامت در جامعه نداشته باشد. داستانهای پلیسی و عاشقانه و اجتماعی و تخیّلی همه نیاز روح نوجوان و جواناند امّا ما موضوعی مهمتر از «تبیین امامت» نداریم. در روزگاری که شیطان با تمام سربازانش با تمام رسانههایش درصدد نابودی دین خداست، در این روزگار نویسنده معتقد به امامت باید «مبانی امامت» را در قلب و فکر مخاطب تبیین کند و باید به مخاطب این پیام بسیار مهم را برساند که مهمترین ستون دین خدا امامت است. اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. یعنی دین از او پذیرفته نیست. پس چه چیزی مهمتر از ولایت امام معصوم است؟! نماز هم اگر ستون خداست، آن نماز وابسته است به پذیرش امامت. یعنی شرط قبولیاش اعتقاد به امام معصوم است. حالا من بهعنوان نویسنده باید این موضوع مهم را برای مخاطب تبیین کنم.
گویا وظیفه کتاب موازی است با وظیفه عالمان دین و قسمتی از کار تبلیغی در دین که به دوش نویسنده و کتاب و نشر است.
بله. کتاب به خودی خود منبر است، تریبون و رسانه است. عالمان وظیفه خودشان را دارند و نویسنده و انتشارات وظیفه خودش را دارد. سؤال اینجاست که آن عده از جوانان و مخاطبان که از عالمان دورند یا نتوانستهاند با علماء ارتباط برقرار کنند و از فضای روایات دور و با آن بیگانه شدهاند، آنها چه بر سرشان میآید؟! اینجاست که اهمیّت کتاب مشخص میشود. آنها که حدیثخوان نیستند، میتوانند با خواندن کتاب در قالب داستان و یا شعر برخی معارف را پیدا کنند. متأسفانه بسیاری از علمای ما با وجود آن که با سواد و اهل روایات هستند، امّا بیان و کلام ایشان متناسب با دنیای فکری و کلامی و شنیداری نوجوان و جوانان نیست. اینجا نویسنده و مؤلفی که ادبیات مخاطب نوجوان و جوان را بشناسد، اهمیتش مشخص میشود.
همه نویسندهها میتوانند وارد این حوزه و خلق آثاری با موضوعات اعتقادی شوند؟!
راه بر کسی بسته نیست، امّا در خلق یک اثر اعتقادی، غیر از مسائل فنّی در حوزه نگارش و مهارت داستاننویسی ، ما با مسئلهای مهمتر مواجهیم و آن تبیین اعتقادات در داستان است. نویسنده باید آگاه به روایات شیعه باشد. داستان اعتقادی راه رفتن بر لبه تیغ است. اگر اشتباه تبیین شود مخاطب منحرف میشود و راه را گم میکند و مسئولیّت اخروی آن متوجّه نویسنده است. پس مخاطب باید اهل مطالعه و تحقیق در روایات باشد. باید خودش مبانی را بشناسد و به آن معترف و معتقد باشد.
اینگونه کتابها در کنار اینکه میتواند تبلیغ فرهنگ غدیر باشد، آیا منافاتی با وحدت اسلامی ندارد؟!
بسیار سؤال خوب و مهّمی است چون وحدت اسلامی بسیار نکته مهمّی است. ببینید من تعریفی از وحدت اسلامی دارم. شما هم برای خودتان تعریف دیگری از وحدت اسلامی دارید. شخص سوم نیز ممکن است تعریفی جدا از تعاریف ما داشته باشد. ما برای اینکه وحدت اسلامی را بفهمیم و برای اینکه حد و حدودش را پیدا کنیم، باید رجوع کنیم به فصل الخطاب. در روایات شیعه و ادعیه ما آمده است که فصل الخطاب امام معصوم است. یعنی راوایات شیعه به ما میگوید که تعریف وحدت اسلامی چیست. امام معصوم درباره زندگی مسالمتآمیز و مجاورت دوستانه با اهل سنّت به ما دستور داده است. این یعنی وحدت اسلامی. فقط یک نفر میتواند به ما امر کند که در حوزه دین و زندگی چگونه رفتار کنیم که خداپسندانه باشد و آن امام معصوم است. شیعه معتقد است که بایدها و نبایدها را امام معصوم بیان میکند نه شخص دیگر.
وحدت اسلامی را هم اهل بیت معنا کردهاند. اصلاً در غدیر دست امیرالمؤمنین بالا رفت تا وحدت اسلامی شکل بگیرد. وحدتی بر مبنای امامت. وحدتی بر مبنای ولایت معصوم. وحدتی بر مبنای سپیدی و نور. ما قائل به این گفتمان از وحدت اسلامی هستیم. یعنی گفتمان اهل بیت. گفتمان رسول خدا. رسول خدا در غدیر هدفش تفرقه بود یا وحدت؟! او جمعشدن حول محور امامت امیرالمؤمنین و ولایت و امامت دوازده امام را نقطه پرگار وحدت معرفی کرد. من قائل به این تعریفم، باید با اهل سنّت زندگی دوستانه مسالمت آمیز داشت. باید برادرانه و دوستانه آنها را دعوت به نور و سپیدی کرد. دعوت به امامان هدایتگر کرد. در کنار این زندگی مسالمت آمیز وظیفه داریم مدافع عقاید حقه شیعه باشیم و باید صدای مظلومیّت اهل بیت را به گوش مخاطبان خود برسانیم. صدای مظلوم که بلند شود، یافتن ظالم کار چندان دشواری نیست. اینها رسالت کتاب من است و من سرباز این تفکر هستم که جوانان و نوجوانان و مخاطب کم اطلاع جامعه ما باید بداند که چه بر سر آلالله آوردهاند و دین خدا با چه دشواریهایی به دست ما رسیده است.
انتهای پیام/