سیاست «هرج و مرج سازنده» آمریکا در منطقه و بازیچههای عربی آن
سیاست«هرج و مرج سازنده» مهمترین استراتژی آمریکاست که به عنوان جایگزینی برای جنگهای ناکام خود در منطقه پیش گرفته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم،با گسترش بحرانها،برخی از کشورهای عربی مانند لیبی،سوریه و یمن با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی پتانسیل پذیرش درگیریهای نظامی را دارند که پیوسته در آتش شرارت و توطئههای دشمنان میسوزند؛ درحالیکه فتنههای متجاوزان ادامه دارد.
تمام آشوبها در کشورهای عربی نمایانگر سیاست «هرج و مرج سازنده» آمریکا در این منطقه است که آن را به عنوان یک استراتژیک بلند مدت به کار میگیرد و در هر زمان بخواهد در کشورهای عربی اجرا میکند؛حتی اگر ملت و جوامع عرب پذیرای آن نباشند.
ما نمیتوانیم ماهیت وقایع را در عرصه مناطق عربی همانند تظاهرات عراق و لبنان و بحرانهای اقتصادی در این منطقه و همچنین تجاوزات عربستان و آمریکا در یمن دریابیم. تنها چیزی که میتوان متوجه آن شد این است که آمریکا از طریق هرج و مرج سازنده به دنبال تسلیم و شکست برخی کشورهای منطقه است؛چراکه منافع آمریکا و غرب را در بردارد و برای کشورهای عربی مخرب ویرانگر است.
تمام اتفاقات و فتنههایی که در کشورهای عربی اتفاق میافتد ناشی از سیاست هرج و مرج سازنده آمریکا است و این استراتژی توسط نخبگان دانشگاهی و سیاستمداران آمریکا برای نابودی کشورهای منطقه اتخاذ شده است.
«کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا هنگام سخنرانی در کنفرانس ویدیویی آیپک که توسط سازمان لابیگری صهیونیستی در نوامبر 2005 برگزارشد ،اصطلاح هرج و مرج سازنده را ابداع کرد.
هرج و مرج سازنده به عنوان نظریه نومحافظه کاران در برخورد با جهان به ویژه جهان عرب و اسلامی در نظر گرفته شده؛چراکه آمریکا به دنبال حاکمیت بر مناطق مختلف کشورهای عربی است. هرج و مرج سازنده نشان میدهد که ایدئولوژیهای اصلی به طور کامل نمی تواند خواستههای آمریکا را عملی کند.
بدین ترتیب جوامع مورد هدف آمریکا باید برای دستیابی به ثبات و پیروزی،مسیرهای بسیاری را طی کنند و بتوانند بحرانها را با ابزارهای مختلف مدیریت کنند.
اصطلاح هرج و مرج سازنده، ریشه در ادبیات فراماسونری باستان دارد؛همانگونه که در بیشتر منابع ذکر شده و در همین راستا «دان بران» محقق آمریکایی تصریح کرد که هرج و مرج سازنده مبتنی بر یک ایدئولوژیک آمریکایی است که از دو مکتب اصلی سرچشمه گرفته که اولین مکتب فرانسیس فوکویاما در کتاب تحت عنوان «پایان تاریخ» ابداع شد که این کتاب جهان را به یک دنیای تاریخی مملوء از آشفتگی ونزاع تقسیم میکند.
مکتب دوم توسط «سامائول هانتینگتون» متخصص علوم سیاسی در کتاب تحت عنوان «برخورد تمدن ها» ذکر شده که در این کتاب به درگیریها و اختلافات در جهان متمدن میپردازد.مطابق این تئوری پس از پایان جنگ سرد،فرهنگ و هویت مذهبی سرچشمه همه درگیریها خواهد بود. این کتاب واکنشی به کتاب پایان تاریخ فوکویاما بود.
«مایکل لدین» ، عضو برجسته مؤسسه Enterprise America ، نخستین کسی است که مفهوم هرج و مرج سازندهرا در معنای سیاسی فعلی خود تدوین کرده که وی این اصطلاح را در پروژه خود تحت عنوان «تغییر کامل در خاورمیانه» در سال 2003بیان کرد. این اصطلاح براساس نظامی از اصلاحات جامع سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی برای همه کشورهای منطقه ، طبق یک استراتژی جدید بود.
نظریه هرج و مرج سازنده توسط پروفسور «توماس بارنیت» استاد دانشگاه جنگ آمریکا تدوین شد که وی جهان را به «قلب» یا «مرکز »جهان (آمریکا و همپیمانانش) و کشورهای بحرانزده ،کشورهایی که با فقر و قتلعام و بیماری ها دست و پنجه نرم میکنند، تقسیم بندی کرد و این مناطق را به منزله مزرعههایی برای تفریح تروریستها دانست.
در نتیجه باید آمریکا و همپیمانانش از بحرانها و چالشهای کشورهای بحران زده جلوگیری کنند. بارنت معتقد است که هرج و مرج سازنده به کار گرفته میشود تا آمریکا برای حل مشکلات بحرانها مداخله مستقیم داشته باشد.در حالیکه امروزه میبینیم با برهم زدن اوضاع منطقه به دنبال منافع خود میباشد.
نوشته های «الیوت کوهن» تحلیلگر علوم سیاسی و مشاوره سابق وزارت دفاع آمریکا نمایانگر یکی از منابع مهم نظریه هرج و مرج سازنده به ویژه در کتاب
«فرماندهی عالی ، ارتش ، دولتمردان و رهبری در زمان جنگ» است که مبارزه علیه تروریسم را همان جنگ جهانی چهارم میداند.
سیاست هرج و مرج سازنده مبتنی بر چندین ستون اصلی از جمله ایجاد اختلافات نژادی ، فرقه ای ،مذهبی و درگیریهای قبیلهای است. همانطور که در عراق پس از اشغالگری آمریکا در سال 2003 و در سودان رخ داد. همچنین اختلافاتی با مداخله و توطئه آمریکا در سومالی سال 1991 به وجود آمد و در یمن ،لیبی و سوریه نیز از سال 2011تا امروز این درگیریها و اختلافات ادامه دارد.
یکی از اهداف آشکار هرج و مرج سازنده،محاصره اقتصادی و ضربه زدن به ارزش ارزهای ملی یک کشور در برابر دلار به روشهای مختلف است که این سیاست شوم منجر به فروپاشی موسسات بانکی و افزایش تورم میشود. بنابراین با افزایش تورم و مشکلات اقتصادی در داخل کشورها تظاهراتی علیه دولت آن کشور صورت میگیرد و دشمن از این موقعیت برای ایجاد فتنههای بیشتر استفاده میکند.همانطور که در پی تورم اقتصادی اعتراضاتی در عراق و لبنان اتفاق افتاد. همه این توطئهها و آشوبها با یک جنگ رسانهای و جنگ نرم همراه است که در این اقدام رسانههای اجتماعی در طولانی مدت مورد استفاده قرار میگیرند.
هدف آمریکا و کشورهای غربی از هرج و مرج سازنده ایجاد جنگهای متعادل است که منجر به شکست یا تسلیم نشود به گونهای که با نزاع اقتصادی دولتهای منطقه ای که از آمریکا حمایت نمیکنند را شکست دهد،همانطور که در یمن،سوریه و لیبی به دنبال آن است. بنابراین آمریکا با سیاست هرج و مرج سازنده و نزاع اقتصادی در خیابانها و میان ملت منطقه توطئه ایجاد میکند؛چرا که آمریکا از دولت آن کشور به دلیل عدم اطاعت و عدم پذیرش حاکمیت واشنگتن رضایت ندارد.
هرج و مرج سازنده برای سیاست آمریکا همانند تکان دادن شیری است تا در نهایت کره سیاسی خود را از آن بگیرد.
منبع: المیادین
انتهای پیام/