معجزات، دلیلی بر صدق دعوت انبیاء(ع)

معجزات قابل توجیه نیستند، چون همه معجزات اموری خارق‌العاده اند و قوانین عالم ماده را نقض کرده و از آن پیروی نمی‌کنند و خود دارای قانونی جداگانه اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبهه: انحطاط در جهان، زاده تعلیمات پیامبران است؛ عقل نمی‌پذیرد که مریم باکره، عیسی را به واسطه روح القدس حامله شود و یا این‌که پیامبر اسلام به آسمان رفته و با خداوند دیدار کند. سعادت بشری هنگامی روی خواهد داد که عقل انسان از حبس ابدی رهایی یابد.

پاسخ: در واقع گوینده این سخن تلاش می‌کند به مخاطبان خود القا کند معجزاتی که برای انبیای الهی بیان شده، اموری غیر عقلی هستند و عقل انسان با اندک تأملی به غیر واقعی بودن آنها پی می‌برد و امکان ندارد در دنیا واقع شده باشند، و با این‌کار ریشه نبوت را زده و در نهایت دین را تخیّلی دانسته و به مخاطب خود می‌گوید هیچ دینی صادق نخواهد بود.

در پاسخ به این شبهه می‌گوییم:
نکته اول: بین اموری که عقل در برابر آن سکوت می‌کند و می‌گوید امکان دارد باشد و امکان دارد نباشد، با اموری که با عقل در تضاد هستند، بسیار فرق است، اولی، ممکن است و اگر عاملی داشته باشد، در دنیا به وجود می‌آید، اما دومی امکان‌پذیر نیست و اگر عاملی با قدرت تام هم داشته باشد در خارج محقق نمی‌شود، چون خودش تضاد درونی دارد، این‌گونه امور را در فلسفه «ممتنع الوجود» می‌گویند، یعنی اموری که صرفاً ذهنی هستند و هرگز در خارج محقق نمی‌شوند، چون تضاد درونی دارند.

به طور مثال نمی‌توان پذیرفت یک انسان، هم انسان باشد و هم اسب، یک سیب، هم سیب باشد و هم پرتقال، یا اینکه یک سیب هم یک سیب باشد و هم سه سیب؛ انسان در آن واحد هم سفید باشد و هم سیاه و... این امور چون برگشتش به قضیه «اجتماع نقیضین» است، هرگز در خارج ذهن انسان به وجود نمی‌آیند چون مشکل درونی دارند.

اما اموری مانند اژدهای هفت سر، کوه بزرگی از طلا، دریایی از جیوه، دریای بزرگی از عسل و... اموری هستند که عقل در مقابل آنها سکوت می‌کند؛ چون تناقض درونی ندارند لذا ممکن است وجود داشته باشند و ممکن است وجود نداشته باشند.

مثال‌هایی که شبهه کننده بیان می‌کند از مواردی است که عقل در مقابل آنها سکوت می‌کند اما طوری وانمود کرده که انگار از اموری است که تضاد درونی دارند و عقل‌گریز هستند. باردار شدن دختر باکره اگر چه بعید است اما امکان‌پذیر است؛ چون این امکان وجود دارد که خداوند در رحم او نطفه را خلق کند، پس تناقض درونی ندارد، یا بالا رفتن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اگر با وسیله‌ای باشد که خدا خلق کرده و در اختیار حضرت گذاشته باشد، چه مشکلی دارد؟ چه تضاد درونی پیدا می‌کند؟

نکته دوم: در رابطه با حضرت مریم، معتقدیم خداوند متعال با قدرت بی‌نهایت خود، نطفه را در رحم او خلق کرد و این بشارت را به وسیله فرشته بزرگ خود روح‌القدس به مریم داد. این مطلب هیچ تناقضی ندارد، همان خدایی که حضرت آدم را بدون هیچ پدر و مادری خلق کرد، بدون شک می‌تواند نطفه‌ای را بدون پدر در رحم یک زن قرار دهد و او را بدون رابطه زناشویی باردار کند.

نکته سوم: این اشکالات با نگاه مادی‌گرایی بوده و اینکه تنها ماده و قوانین حاکم بر جهان مادی وجود دارد؛ معمولاً گوینده این‌گونه سخنان، اعتقادی به ماوراء، خداوند متعال، ملائکه و نیروی غیبی ندارند، لذا بر مبنای خود به معجزات و دین و دیانت اشکال کرده و با مبنای خود تفسیر می‌کنند.

بله با این مبنا، معجزات قابل توجیه نیستند، چون همه معجزات اموری خارق‌العاده هستند و قوانین عالم ماده را نقض کرده و از آن پیروی نمی‌کنند و خود دارای قانونی جداگانه هستند. اگر بگوییم مثلاً حضرت مریم سلام‌الله‌علیها بدون هیچ دلیلی باردار شد، مطمئناً هیچ عقل سلیمی این را نمی‌پذیرد، لذا تمام معجزات مانند اینکه حضرت عیسی علیه‌السلام گِل را به پرنده تبدیل می‌کرد، یا مرده را زنده می‌کرد، یا پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله معراج رفت، یا با حیوانات سخن گفت و... - چون این موارد با قوانین ماده و عادی دنیا سازگاری ندارند- قابل توجیه نیستند. معتقدیم معجزات هم دارای علت هستند و هم قانون اما قوانینی هم‌سنخ خود و از عالم ماوراء، لذا معجزات هرگز بدون علت نیست، اما علت آن در دنیا وجود ندارد و تابع قانون دیگری است.

نکته چهارم: معجزات، دلیلی بر صداقت پیامبران الهی هستند، به عبارت دیگر تنها راه فهمیدن اینکه این فرد از جانب خداوند متعال آمده، همین است، او باید کاری کند که خارق‌العاده بوده و انسان از انجامش عاجز باشد تا دیگران متوجه شوند او از جانب خدا آمده و این کاری که انجام داد، به اذن و اراده الهی بود و نشان‌دهنده رابطه این شخص با خداوند متعال؛ لذا وقتی حضرت مریم سلام‌الله‌علیها با نوزادی در بغل به سمت مردم آمد و همه او را متهم به فحشا کردند، حضرت عیسی به سخن آمد و از میان گهواره فرمود: «إِنِّی عَبْدُ اللَه آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِيًّا [مریم/30] بی تردید من بنده خدایم، به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است» این سخن گفتن عادی نبود، بچه تازه متولد شده که نمی‌تواند سخن بگوید، آن هم سخنان حکیمانه و عالمانه، لذا دلیلی بر نبوت او و پاک‌دامنی حضرت مریم بود.

پس خود عقل می‌گوید معجزه باید خارق‌العاده باشد، تا نشانه ارتباط این شخص با خدا باشد؛ لذا می‌بینیم هر پیامبری که مبعوث شده، مردم از او معجزه درخواست کردند. نبی گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز از این قاعده مستثنی نبود و مردم مکه بارها از ایشان معجزه طلب کردند و در موارد بسیاری نیز معجزه نشان داد و به همین خاطر بود که مردم به او ایمان آوردند، نقل شده مردم از او خواستند ماه را نصف کنند، درخت تنومند و قدیمی را از ریشه در آورده و حرکت دهد و... .[1]

در نتیجه: اگر با نگاه مادی‌گرایی و نفی هر چیزی که حس نمی‌شود، بخواهیم به عالم نگاه کنیم، معجزات قابل توجیه نیستند و اموری غیر واقعی جلوه می‌کنند، اما اگر وجود خداوند متعال و قدرت بی‌نهایت او و ماوراء را بپذیریم، معجزات از اموری به حساب خواهند آمد که با قدرت خدا انجام شده و قابل توجیه اند و نشانه صدق دعوت انبیای الهی.

* حجت‌الاسلام محمد فرضی پوریان استاد حوزه علمیه
________________________
[1]. برای مطالعه بیشتر به این مطلب مراجعه کنید: https://btid.org/fa/news/55565

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط