به مناسبت روز خبرنگار| بحران خبرنگاری در دنیای معاصر و راهگشایی "سواد رسانه ای"
آیندهپژوهی در جهان معاصر هیچوقت کار آسانی نبوده و حالا با وجود تغییرات حاصل از شیوع ویروس کرونا پیچیدهتر از گذشته هم شده است؛ شاید پیش از این برای موضوعات مختلف میشد افق و هدفی غایی تعیین کرد اما امروز نه؛ خبرنگاری هم از این قائده مستثنی نیست.
گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ امیرحسین مکاریانی: آیندهپژوهی بر گزارههایی چون «ممکن» و «محتمل» استوار است، منابع و الگوهایی را جستجو میکند تا به شمایلی از آیندهی بالقوه دست پیدا کند، سپس برای این آینده بالقوه برنامهریزی میکند.
اما جهان اجازه این برنامه ریزیهای بلندمدت را نمیدهد. پیش از گسترش رسانهها و نزدیک شدن حلقه های ارتباطی مردم، شاید پیش بینی روندها راحتتر بود، اما امروز که گویا با گسترش رسانه ها، «اثر پروانه ای» بر شرایط اجتماعی و فکری جهان بیشتر شده، تعداد مجهولهای معادله جهان هم گسترش پیدا کرده و مانع از تئوری سازی برای هر آینده محتملی میشود.
بحرانهای اخیر جهانی هم به پیچیدگیهای آیندهپژوهی اضافه کرده است و شاید بتوان گفت بحران ویروس کرونا بخش عمدهای از معادلات آیندهپژوهانه را بر هم زده است البته اگر بپذیریم خود این بحران بخشی از یک تئوری آینده پژوهانه نبوده است. شرایط خبرنگاری هم مستثنی از این قواعد نبوده و سالهاست که بحران، برای خبرنگاران واژه آشنایی است و دیگر بخشی از ماهیت شغلی آنها شده است اما خبرنگاری در بحران ویژگیهای متفاوتی دارد و اصلاً دنیای دیگری است.
تغییر شرایط خبرنگاری در بحران
زمانی نهچندان دور خبرنگار و رسانه، متکلم وحده یک رویداد یا بحران بودند؛ افکار عمومی دیتاهای خود را تنها از دریچه رسانه های رسمی دریافت می کرد و همین موضوع کنترل بحران و خبرنگاری در بحران را راحتتر کرده بود چون در این شرایط خبرنگار تنها یک وظیفه داشت و آن هم گزارش بحران و مدیریت آن بود اما خبرنگاری بحران در جهان معاصر بسیار تغییر کرده و علاوه بر مسئولیتهای ذکر شده خبرنگاران باید به بحرانسازیهای واهی که از شایعات و اطلاعات نادرست تغذیه میکنند هم رسیدگی کنند.
به عنوان مثال در بحران کرونا، به خصوص در روزهای اولیه شیوع ویروس، بخش زیادی از انرژی رسانهها صرف بررسی مطالب شبه علمی میشد که از مجاری فضای مجازی انعکاس پیدا میکرد و باید به مطالب غیر علمی که گاهی با تئوریسازیهای واقعنمایانه همراه می شد پاسخ میدادند. آنچه در این بحران بیشتر از سایر موضوعات خبرنگاران حاضر در بحران را آزار میداد، دامن زدن به بحرانسازیهای نادرستی بود که از رسانههای معاند ریشه می گرفت و فرآیند اقناع را سختتر می کرد چرا که در دنیای رسانه ای امروز بحران دیگری تحت عنوان بحران اعتبار رخنمایی میکند.
رخنمایی بحران اعتبار در فضای رسانهای معاصر
اعتبار افراد و رسانه ها که این روزها در رسانههای رقیب به شدت مورد هدف قرار گرفته است. بیاعتبار کردن آدمها و منابع خبری خود می تواند به عنوان یک بحران بزرگ در عرصه خبری تلقی شود.
فرآیند بیاعتبار کردن رسانههای رسمی و منابع خبری فرآیندی بوده که گاه با برنامهریزیهای طولانی مدت و مستمر به دست آمده و گاه با عملکرد نامناسب همین منابع خبری.
تعهد رسانه به حقیقت، اگر خدشهدار شود به مرور اعتباری که سالها برای آن زحمت کشیده را از دست می دهد و این خدشه گاهی نتیجه اعتماد به منابع ناآگاه و گاه نتیجه اعتماد بی مورد به اهدافی است که ارزش دوری از حقیقت را ندارند. بازی با اعتبار رسانه در شرایطی که با بحران اصالت خبرنگاری در فضای مجازی مواجهیم بازی پرریسکی به نظر میرسد.
شرایط اطلاعرسانی و خبرنگاری دیگر مانند قبل مونولوگ گونه نیست، رسانههای مشارکتی پا به عرصه وجود گذاشتهاند و تعاملِ پویای مخاطب و رسانه از بدیهیای جهان ارتباطی معاصر محسوب می شود.
حالا در کنار خبرنگاری در بحران گزاره دیگری باید مورد بررسی قرار گیرد و آن «بحران خبرنگاری در دنیای معاصر» است. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی امکانی را در اختیار هر فرد گذاشتهاند که به تنهایی میتواند یک رسانه باشد. اینجاست که دیگر مجرای انتشار یک مطلب اهمیتی ندارد و اصالت مطلب است که به تأثیرگذاری آن منجر می شود.
اینجاست که اگر یک فرد به واسطه شهرتش در دنیای هنر، مخاطبان زیادی داشته باشد به خود اجازه می دهد درباره مسائل اقتصادی هم اظهارنظر کند! هر چند به غلط و بحران آنجایی شروع میشود که با حجم انبوهی از اظهارنظرهای غیرتخصصی آنهم درباره موضوعات کاملاً تخصصی مواجه میشویم.
چگونه میتوان با این حجم انبوه از اطلاعات و تحلیلهای غلط روبه رو شد، تنها راه، افزایش "سواد رسانه ای" در جامعه است که به عنوان یک وظیفه مهم و حیاتی مسئولان حوزه رسانه، اصحاب رسانه و البته بخشهای مختلف دولت و حاکمیت باید در دستور کار قرار گیرد.
انتهای پیام/