زن فقیری که گاو مرده خود را با معجزه امام کاظم (ع) زنده یافت
زن فقیر خطاب به امام کاظم (ع) گفت: اى بنده خدا، من فرزندانى یتیم دارم و گاوى داشتیم که زندگى من و کودکانم از آن میگذشت، اکنون آن گاو مرده و من و فرزندانم از همهچیز دست کوتاه و بیچاره ماندهایم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، اهلبیت علیهمالسلام به سبب جایگاهی که در مقام هدایت، رشد و کمال خلایق و نیز به سبب مقامی که در هدایت آنها به سوی بهترین خیرات و ثمرات الهی بر عهده دارند، خداوند ایشان را مجهز به ابزارهای معنوی، علم لدنی و نیز صاحب فضایل و کرامات فراوانی قرار داد؛ یکی از این ابزارها، ابزار معجزات و کرامات است. این معجزات به قدری فراوان بود که علمای بزرگوار اسلام به جمعآوری آنها پرداختند که از جمله ایشان سید هاشم بحرانی صاحب تفسیر مشهور «البرهان» و از عالمان قرن یازدهم هجری که کتابی با عنوان «مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر» درباره معجزات ائمه دوازدهگانه نوشت و یا شیخ حرّ عاملی که کتابی با عنوان «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» را نگاشت.
اما یکی از ثمرات مطالعه معجزات اهل بیت پیامبر (ص)، آشنایی با فضائل آسمانی و غیبی این انوار مقدس است که به طور حتم در اصلاح باورها و ایمانیات نسبت به خداوند متعال تأثیرگذار خواهد بود. همچنین مطالعه این کرامات، انسان مؤمن را از محدوده تاریخ زندگانی عترت و یا نگرش تاریخی به زندگانی این بزرگواران جدا کرده و او را به سوی کمالات معنوی این انوار مقدس سوق میدهد و زمینههای تقویت اعتماد انسان به خداوند متعال را فراهم میآورد.
به عنوان نمونه عبداللّه بن مغیره میگوید: موسى بن جعفر علیهالسلام در منا با زنی مواجه شد که گریه میکرد و فرزندانش هم گردش میگریستند؛ زیرا گاو آنها مرده بود. حضرت نزدیک آن زن رفت و فرمود: چرا گریه میکنى اى کنیز خدا؟ زن گفت: اى بنده خدا، من فرزندانى یتیم دارم و گاوى داشتیم که زندگى من و کودکانم از آن میگذشت، اکنون آن گاو مرده و من و فرزندانم از همهچیز دست کوتاه و بیچاره ماندهایم.
امام فرمود: ای کنیز خدا، میخواهى آن را براى تو زنده کنم؟ به او الهام شد که بگوید بله اى بنده خدا. حضرت به کنارى رفت و دو رکعت نماز خواند و اندکى دست بلند کرد و لبهایش را تکان داد. سپس برخاست و گاو را صدایى زد و نفهمیدم با سر عصا یا پنجهی پایش بود که به آن گاو زد؛ ناگهان گاو برخاست و راست ایستاد. زمانی که زن نگاهش به گاو افتاد فریادى کشید و گفت: به پروردگار کعبه این مرد عیسى ابن مریم است. حضرت میان مردم رفت و از آنجا عبور کرد. (مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج6، ص288)؛ (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 484)
متن عربی:
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: مَرَّ الْعَبْدُ الصَّالِحُ ُ بِامْرَأَةٍ بِمِنًى وَ هِیَ تَبْکِی وَ صِبْیَانُهَا حَوْلَهَا یَبْکُونَ وَ قَدْ مَاتَتْ لَهَا بَقَرَةٌ فَدَنَا مِنْهَا ثُمَّ قَالَ لَهَا مَا یُبْکِیکِ یَا أَمَةَ اللَّهِ قَالَتْ یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ لَنَا صِبْیَاناً یَتَامَى وَ کَانَتْ لِی بَقَرَةٌ مَعِیشَتِی وَ مَعِیشَةُ صِبْیَانِی کَانَ مِنْهَا وَ قَدْ مَاتَتْ وَ بَقِیتُ مُنْقَطَعاً بِی وَ بِوُلْدِی لَا حِیلَةَ لَنَا فَقَالَ یَا أَمَةَ اللَّهِ هَلْ لَکِ أَنْ أُحْیِیَهَا لَکِ فَأُلْهِمَتْ أَنْ قَالَتْ نَعَمْ یَا عَبْدَ اللَّهِ فَتَنَحَّى وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ هُنَیْئَةً وَ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ قَامَ فَصَوَّتَ بِالْبَقَرَةِ فَنَخَسَهَا نَخْسَةً أَوْ ضَرَبَهَا بِرِجْلِهِ فَاسْتَوَتْ عَلَى الْأَرْضِ قَائِمَةً فَلَمَّا نَظَرْتِ الْمَرْأَةُ إِلَى الْبَقَرَةِ صَاحَتْ وَ قَالَتْ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ فَخَالَطَ النَّاسَ وَ صَارَ بَیْنَهُمْ وَ مَضَى ع.
انتهایپیام/