با این ستارهها| شهید مهدی مظاهری در "کربلای ۵" حماسه آفرید
گروه استانها- شهید مهدی مظاهری ضمن اینکه یک طراح نظامی کارکشتهای بود، خیلی امین و متدین بود و سعی میکرد با آتشِ کمتر، ضربات بیشتری را بر دشمن وارد کند؛ او در عملیات کربلای۵ با هدایت آتش پرحجم و مؤثر علیه قوای ارتش بعثی عراق حماسه آفرید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان ، آرامستان تاریخی تخت فولاد محل دفن بسیاری از علما و دانشمندان ایرانی است، در نزدیکی آرامستان تخت فولاد گلستان شهدا قرار دارد. این گلستان آرامگاه شهدای والامقامی همچون شهیدان حسین خرازی، احمد کاظمی، محمود شهبازی، اکبر آقابابایی، غلامرضا یزدانی، عبدالله میثمی، عطاءالله اشرفی اصفهانی و بسیاری دیگر از شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم و مدافع وطن است. این آرامگاه در 8 بهمن 1328 و با دفن سید ابوالحسن شمسآبادی شکل گرفت.
خبرگزاری تسنیم در سلسله گزارشهایی با عنوان «با ستارهها» به معرفی شهدای مدفون در گلستان شهدا میپردازد، در این گزارش شهید مهدی مظاهری از شهدای دفاع مقدس را معرفی خواهیم کرد.
مهدی مظاهری فرزند محمود در تاریخ 16 آبان 1340 شمسی در محله کوهانستان در خیابان آتشگاه به دنیا آمد. دوران کودکی را در خانوادهای متدین گذراند. دوره ابتدایی و راهنمایی را در محله خود و دوره تحصیلات متوسطه را با موفقیت در هنرستان فنی شاه عباس در خیابان فروغی در سال 1360 شمسی به پایان برد. وی از کودکی شاداب و اهل تلاش و کوشش بود و در حین تحصیل تابستانها سرکار میرفت. مهدی به ورزش علاقه داشت و در تیم فوتبال مدرسه کاپیتان بود و در کوهنوردی گروهی همراه با جوانان محله کوهانستان و گورتان مشتاقانه شرکت میکرد.
با شروع انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها حضوری موثر داشت و در جلسات مذهبی و دینی شرکت میکرد. با روحانیون و انقلابیون مذهبی ارتباط داشت و در پخش اعلامیههای افشاگرانه علیه رژیم پهلوی فعالیت میکرد. مهدی با عشق و علاقه فراوان به دفاع و حمایت از انقلاب اسلامی میپرداخت و با شروع حوادث انقلاب اسلامی خود را وقف فعالیتهای انقلابی کرد.
مجاهدی خستگیناپذیر برای دفاع از انقلاب اسلامی
پس از اخذ دیپلم هنرستان به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان درآمد و به دوره آموزشی پادگان 15 خرداد اعزام شد. تیزهوشی و شجاعت وی سبب شد تا سریعاً مراحل رشد را پشت سرگذارد و یکی از مربیان آموزشی شود. مهدی که مجاهدی خستگی ناپذیر بود برای دفاع از انقلاب اسلامی مدتی به کردستان رفت و پیش از عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان به جبهههای جنگ تحمیلی به جنوب رفت و در واحد ادوات تیپ امام حسین (ع) مشغول به کار شد.
وی سپس به واحد توپخانه 105میلیمتری منتقل شد. از آن پس همواره تا هنگام شهادت در عملیات گوناگون در جبهههای جنگ تحمیلی در یگان توپخانه حضور داشت. مهدی به دلیل زیرکی و توانائیهای جسمی از ابتدا در واحد توپخانه خوش درخشید و مسئولیت تطبیق آتش گردان توپخانه 130میلیمتری را برعهده داشت.
واحد توپخانه تیپ امام حسین (ع) پس از به غنیمت گرفتن تعدادی از توپهای 130میلی متری در عملیات طریقالقدس به وسیله سردار جانباز سید حبیب اعتصامی تشکیل شد و برای نخستین بار در ضد حملههای ارتش بعثی عراق به منطقة چزابه استفاده شد. در عملیات فتحالمبین در آغاز سال 1361 شمسی دهها توپ 130میلیمتری نوین به غنیمت گرفته شد و یگان توپخانه لشکر به دو گردان توپخانه تجهیز شد.
موفقیت در عملیاتهای دفاع مقدس
تلاش فراوان و استعداد عالی مهدی سبب شد تا در عملیات رمضان به معاونت فرمانده آتشبار 130میلی متری منصوب شود. مهدی در عملیات والفجر2، فرمانده گردان توپخانه 130میلیمتری بود. وی بر اثر لیاقت و شایستگی در عملیات خیبر، بدر، والفجر8 از فرماندهان مؤثر یگان توپخانه لشکر شد و در عملیات والفجر8 در فاو به معاونت رضا سلیمانی فرماندهی توپخانه لشکر امام حسین (ع) منصوب شد در همین عملیات مهدی با هدایت آتش مؤثر توپخانه از رزمندگان اسلام در شبه جزیره فاو پشتیبانی کرد. سرانجام وی با انتقال سردار سلیمانی از توپخانه لشکر در عملیات کربلای4 و5 به فرماندهی این یگان انتخاب شد. وی در عملیات کربلای5 با هدایت آتش پرحجم و مؤثر علیه قوای ارتش بعثی عراق حماسه آفرید.
مهدی پیش از عملیات کربلای5 چند روزی برای دیدار خانواده خود به مرخصی رفت و پس از بازگشت خود را به جبهه شلمچه رساند و به آقای سید اصغر اعتصامی مشاور آتش فرماندهی لشکر بیسیم زد و میگفت: «بیا عقب، سید اصغر فکر میکرد که وی کار مهمی دارد و به عقب رفت و هنگامی که مهدی را ملاقات کرد، وی گفت: هر چه خیر و خوبی است برای خود میخواهی. پس ما چی و سید را مجبور کرد، جایش را با او عوض کند» و خود به منطقه عملیات رفت.
شهید خرازی فرماندهی لشکر امام حسین (ع) درباره وی گفت: «مهدی در ضمن اینکه یک طراح نظامی کارکشتهای بود، خیلی امین و متدین بود و سعی میکرد که با آتش کمتر، ضربات بیشتری را بر دشمن وارد کند».
مهدی پس از 5 سال حضور خستگیناپذیر و حماسه آفرین در جبهههای جنگ سرانجام در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به ناحیه کمر و سر، در 15 بهمن 1365 شمسی به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلستان شهدای اصفهان، قطعه کربلای5، ردیف5، شماره21 به خاک سپرده شد.
سیره شهید؛ علاقه به ائمه معصومین و نماز اول وقت
وی اهل نماز شب و عبادت خالصانه بود و در خلوت شبها به عبادت و گریه در پیشگاه معبود خود میپرداخت. شجاعت، صلابت، شادابی و نشاط بیمانندی که داشت از او یک فرمانده شهادت طلب و حماسهآفرین ساخته بود. وی به رعایت تقوا و نزاکت و ادب و خوشرویی و پذیرش سختیها در میان رزمندگان مشهور بود و نماز را با خضوع و خشوع تمام میخواند، به همین سبب رزمندگان به او اقتدا میکردند و او را امام جماعت قرار میدادند.
مهدی به نماز اول وقت و جماعت اهمیت بسیار میداد. روزی که سخت مشغول انجام امور یگان توپخانه بود، ناگهان عصر لحظهای خورشید را نگاه کرد و بیدرنگ و شتابان و بیقرار به سویی رفت و نمازش را خواند. پس از نماز با شرمندگی گریه و به تندی باران بهاری گریه میکرد و از خداوند برای لحظهای درنگ پوزش میخواست. مهدی از نوجوانی تلاش میکرد که از گناه و خطا دوری کند و هنگامی که سهوی انجام میداد، خود را جریمه میکرد.
مثلاً یک شب فراموش کرده بود که مسواک بزند. صبح روز بعد خود را جریمه کرد و مقداری پول به صندوق صدقات ریخت. مهدی از دوره نوجوانی همیشه قلم و کاغذ همراه داشت و در سخنرانیها و جلسات مذهبی روایات معصومین و نکات آموزنده را یادداشت میکرد. وی به دعای کمیل علاقه فراوان داشت و مقید به انجام امر به معروف و نهی از منکر بود و در انتظار شهادت بود.
هنگامی که به مرخصی میآمد، فضای خانه عوض میشد و نشاط و شادابی وجود همه را فرا میگرفت. به پدر و مادر و همسر و فرزندان خود عشق میورزید و علاقة فراوان داشت سرهنگ جانباز مسعود عباسی همرزم شهید میگوید: مدتی که به مرخصی نمیرفت، نگران خانوادهاش میشد. یکبار 50 روزی بود که به مرخصی نرفته بود.
وی برای احوالپرسی از خانوادهاش تلفن به اصفهان زد. پس از این گفتگو نیروی هزار برابر گرفته بود. مهدی با شادی تمام گفت: «وقتی میخواستم از همسرم عذرخواهی کنم که مدت زیادی است به مرخصی نرفتهام، همسرم پیش دستی کرد و گفت: آقا مهدی خسته نباشید، شما آنجا مقاومت کنید، ما هم اینجا با صبرمان در مقابل دشمن میایستیم». با خود گفتم بیجهت نیست که میگویند: علت پیروزی مردان موفق، همسرانشان هستند». مهدی در سال 1360 شمسی ازدواج کرد و ثمره آن یک فرزند دختر به نام هاجر و یک پسر به نام رضا هستند.
فرازی از وصایای شهید
وی وصیتنامههای متعددی داشت که از آن جمله است: «اول آنکه سعی کنید خودتان را بهتر از آنکه هستید در عمل بسازید. اگر شما یک نفر را هدایت کردید بدانید که امتی را هدایت کرده و اگر یک نفر را منحرف کنید باز هم امتی را منحرف کردهاید و ای همسرم سعی کن هر صبح زیارت عاشورا بخوانی و ارتباط خویش را با ائمه زیاد کنی که اینها منبع خیر هستند».
در آخرین وصیتنامه خود تنها یک جمله نوشت: « باسمه تعالی در خانه اگر کس است یک حرف بس است. در همه کارها فقط خدا را در نظر بگیرید».
کمیسیون نامگذاری شورای شهر اصفهان به پاس قدردانی از زحمات و حماسههای جاویدان این شهید بزرگوار یکی از خیابانهای منشعب از خیابان آتشگاه اصفهان را به نام او نامگذاری کرده است.
انتهای پیام/164/س