گزارش| انزوا و مرگِ خفتبار؛ سرنوشت سازشکاران جهان عرب با اسرائیل چه شد؟
امارات سومین کشور عربی است که به عادیسازی روابط با اسرائیل روی میآورد. پیشتر برخی سران عرب با کنار گذاشتن روحیه ستیز با اشغالگران قدس تن به سازش دادند اما این سازش، آیندهای خفتبار برای آنها رقم زد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- 23 مردادماه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در توئیتی از توافق بین محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای عادیسازی کامل روابط، پرده برداشت.
ساعتی بعد، مقامات ارشد آمریکا، امارات و رژیم صهیونیستی در بیانیهای مشترک اعلام کردند که توافقات لازم برای عادیسازی کامل روابط بین رژیم صهیونیستی و امارات صورت گرفته و ظرف چند هفته آینده هیئتهایی از امارات و رژیم صهیونیستی برای امضای توافقنامههای دوجانبه در خصوص سرمایهگذاری، گردشگری، پروازهای مستقیم، امنیت، ارتباطات، فناوری، انرژی، سلامت، فرهنگ، محیط زیست، راهاندازی سفارتخانه و سایر مسائل با یکدیگر دیدار خواهند کرد.
این توافق از سوی تمام گروههای فلسطینی و جریانهای محور مقاومت مورد انتقاد شدید واقع شد و آن را محکوم کردند. مردم فلسطین نیز روز گذشته با برپایی تظاهرات، تصاویر محمد بن زاید ولیعهد ابوظبیو پرچم این کشور را به آتش کشیدند.
امارات بعد از مصر و اردن، سومین کشور عربی است که به عادیسازی روابط با اسرائیل روی میآورد. البته روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر مسئله پنهانی نیست و سران خودفروخته برخی کشورهای عرب، ارتباط اقتصادی و حتی دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کردند. نمونه این اقدامات در سالهای اخیر، روابط اقتصادی بحرین و رژیم اشغالگر قدس بود.
وزیر خارجه بحرین تیرماه سال گذشته در مصاحبه با رسانههای رژیم صهیونیستی هدف کنفرانس اقتصادی منامه را گسترش ابعاد اقتصادی طرح صلح فلسطینیها و اسرائیلیها دانست و مدعی شد، این سفر میتواند همانند سفر انور سادات رئیس جمهور وقت مصر در سال 1977 .م عمل کرده و به ایجاد مسیری برای عادی سازی روابط کمک کند.
آبان ماه سال 97 نیز نتانیاهو با سفر به عمان، با سلطان قابوس پادشاه پیشین این کشور دیدار کرد؛ دیداری که بسیاری هدف آن را کمک به اجرای معامله قرن میدانستند.
خیانت کشورهای عربی در طول سالهای بعد از تاسیس رژیم اشغالگر قدس، نه تنها خللی در مبارزات ملت فلسطین پدید نیاورده، بلکه موجب افزایش قدرت گروههای مقاومت شد. نمونه آن را میتوان در فعالیتهای حماس و سایر گروههای مبارز در غزه بعد از توافق عرفات با اسرائیل دید که به افزایش توان بازدارندگی این گروهها منجر شد یا جنگ سی و سهِ ژوئن 2006 که به شکست مفتضحانه اسرائیل از حزباله انجامید.
نگاهی به سازشکاران جهان عرب نشان میدهد که توافق با رژیم صهیونیستی نه تنها عائدی برای آنها و حتی کشورشان نداشته، بلکه موجب سقوط شخصیت آنها و جایگاه سیاسیشان شده و دست آخر با خفت مُردند.
اولین شخصیتی که بصورت آشکار در برابر آرمان فلسطین ایستاد، انور سادات رئیسجمهور پیشین مصر بود. انورسادات در دوران جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر که داعیه رهبری جهان عرب را داشت و به جنگ با اسرائیل رفته بود، نخست وزیر بود. سادات در کنار عبدالناصر در جنگهای 1956 اعراب و اسرائیل و در جنگ 6 روزه (1967) حضور داشت، در دوران ریاستجمهوریاش نیز در جنگ 1973 میان رژیم صهیونیستی و اعراب به رهبری سوریه و مصر، توانست بخشی از شرق کانال سوئز که در جنگ 6 روزه به تصرف اسرائیل درآمده بود، باز پس گیرد که اولین پیروزی مصر در برابر اسرائیل بود و جایگاه خوبی برای سادات در جهان اسلام رقم زد.
به مرور زمان، انورسادات با کنار گذاشتن روحیه اسرائیلستیزانه مصر که از دوران عبدالناصر بجا مانده و برای آنها رهبری جهان عرب را به ارمغان آورده بود، به سازش با اسرائیل روی آورد و در سال 1978 پیمان «کمپ دیوید» را امضا کرد. در آن زمان هیچ کشور عربی با اسرائیل رابطه نداشت و انور سادات اولین رئیسجمهور یک کشور عربی بود که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت.
انورسادات، جیمی کارتر و مناخیم بگین دست در دست هم. سادات اولین رئیس یک کشور عربی بود که با رژیم صهیونیستی توافق کرد
امضای پیمان کمپ دیوید میان سادات و مناخیم بگین با میانجیگری جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا، جایزه صلح نویل را برای سادات به ارمغان آورد اما در مقابل، مصر را از جایگاه رهبری جهان عرب به زیر کشید و سادات را شخصیت منفور در چشم مسلمانان جهان بهویژه دو ملت فلسطین و مصر کرد.
این توافقنامه نه تنها در عرصه بینالمللی عائدی برای مصر نداشت بلکه اقتصاد مصر نیز دچار تحول نشد و بحران معیشتی، این کشور را دربرگرفت. سادات که جایگاه ممتاز کشورش را در میان ملتهای عرب از دست داده بود، با مخالفتهای بسیاری روبرو شد و تلاش کرد با دستگیری گسترده مخالفان، بر اوضاع کشور مسلط شود. در میان گروهها و شخصیتهای مخالف انورسادات، گروه جهاد اسلامی مصر که از منتقدان سرسخت سیاستهای وی بخصوص در بهرسمیت شناختن اسرائیل بودند، در روز 6 اکتبر 1981 اقدام به ترور سادات در رژه نیروهای مسلح گرفتند.
با مرگ سادات، موجی از خوشحالی سراسر مصر و سایر کشورهای عربی و اسلامی را فرا گرفت و از سران عرب، تنها جعفر نمیری رئیس جمهور سودان در تشییع جنازه وی شرکت داشت.
یکی دیگر از رهبران جهان عرب که سازش بر سر آرمان فلسطین آینده تلخی را برای وی رقم زد، یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بود.
عرفات از جمله مبارزان نسل اول فلسطینی بود که در سال 1959 همراه با خلیل وزیر، صلاح خلف، خالد حسن و فاروق قدومی جنبشی با نام فتح را که مخفف "حرکة تحریر فلسطین" است، تأسیس کردند. عرفات اگرچه در پیشبرد مبارزات ملت فلسطین علیه صهیونیستها بهویژه جنگهای چریکی نقش موثری داشت اما تاکید ویژه وی فلسطینی بودنِ مسئله فلسطین (بهجای تاکید بر اسلامی بودن آن) و قرار گرفتن وی در کنار صدام حسین در دو جنگ ایران و عراق و حمله عراق به کویت، بهمرور جایگاه او را در بین کشورهای اسلامی تنزل داد.
عرفات که در دنیای سیاست اشتباهات مهمی از جمله همراهی با صدام و یا جنگهای داخلی را تجربه کرد، بهمرور اسلحه را کنار گذاشت و به مذاکره با صهیونیستها تن داد. او در میان بُهت مردم فلسطین «اعلامیهی اسلو» را با اسحاق رابین ــ نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی ــ امضا کرد. پیمان اسلو با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان، نخستین موافقتنامه رودروی رژیم صهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین بود که در سال 1993 در واشینگتن دیسی با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون به امضا رسید.
یاسر عرفات، بیل کلینتون و اسحاق رابین در روز امضای قرارداد اسلو
پیامدهای این صلح برای مردم فلسطین محدودیت شدید جابهجایی در نواحی اشغالی، کنترل شدید رژیم صهیونیستی بر منابع طبیعی و حیاتی مردم فلسطین و عدم جلوگیری از شهرکسازی رژیم صهیونیستی بود و تنها عائدی آن برای عرفات نیز مانند سادات، کسب جایزه صلح نوبل در سال 1994 بود.
سازشکاری بنیانگذار جنبش فتح به پیمان اسلو ختم نشد و او در مذاکرات موسوم به «اسلو 2» در سپتامبر 1995 کاملاً از ایدهها و آرمانهای اولیهی تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین عدول کرد و در قبال حاکمیت تشکیلات خودگردان بر شهرهای جنین، طولکرم، نابلس، قلقیلیه، رامالله و بخشی از شهر الخلیل، متعهد شد که بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامهی سازمان آزادیبخش فلسطین حذف کند.
عرفات در رشته مذاکرات «صلح خاورمیانه» در سال 2000 و در «کمپدیوید2» وارد مذاکره بر سر حاکمیت اسرائیل بر قدس، عدم بازگشت به مرزهای 1967، عدم اجازه داشتن تشکیلات خودگردان برای داشتن ارتش و حفظ شهرکهای صهیونیستنشین کرانهی غربی و نوار غزه شد. خیانت عرفات به آرمان ملت فلسطین علاوه بر اینکه او را در چشم ملتهای انقلابی منطقه منفور کرد، موجب شد تا «راهبرد مبارزه» از سوی سایر گروههای مبارز فلسطینی با جدیت پیگیری شود و دور دوم مبارزات علیه رژیم صهیونیستی، موسوم به «انتفاضة الاقصی» را آغاز کنند.
یاسر عرفات در سال 2004 به طرز مشکوکی درگذشت و جنبش فتح و سایر فلسطینیها اسرائیل را مسئول ترور رئیس تشکیلات خودگران میدانند. علاوه بر عرفات و سادات که تجربههای مختلفی از سازش با رژیم صهیونیستی بودند، عربستان سعودی نیز در سالهای اخیر اگرچه بصورت علنی با اسرائیل رابطه برقرار نکرده اما دلالی محمد بن سلمان ولیعهد این کشور برای متقاعد کردن سران تشکیلات خودگران برای قبول معامله قرن، موجب تنفر ملت فلسطین و سایر ملتهای انقلابی منطقه شد.
عربستان سعودی که در خلأ رهبران قدرتمند در جهان عرب همچون جمال عبدالناصر، موقعیت رهبری اعراب را کسب کرده بود، در سالهای اخیر و با روی کار آمدن ولیعهد جوان این کشور، اقداماتی انجام داد که از جایگاه آن در میان اعراب کاست و همچون جایگاه مصر در زمان سادات، موقعیتی نفرت انگیز پیدا کرد تا آنجا در اقدامی بیسابقه، فلسطینیها با تظاهرات در نوارغزه تصویر ولیعهد سعودی و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند و وی را مزدور آمریکا توصیف کردند.
انتهای پیام/