ناگفته‌هایی از فرمانده افسانه‌ای گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر(ع) / چه کسی تنگه احد را برای اسلام حفظ کرد؟


گروه استان‌ها- تنگه اُحد را برای اسلام حفظ کرد. زخمی شد و ماه‌ها بستری، اما دوباره بازگشت. در «مجنون» سوگند خورد که تا پای جان بایستد و خاکریزها را که پس گرفت با خاطری آسوده پرواز کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، دارالمجاهدین همدان زادگاه مردان بزرگی است که گرچه در روزهای تیره حکومت طاغوت چشم گشودند، اما در مکتب امام(ره) پرورش یافتند.

مردانی با استقامتی مثال‌زدنی و استواری الوند که روزگاری همسایه من و تو بودند و با ایثار عزیزترین  دارایی‌شان سایه شوم جنگ را از سر ما برداشتند.

اسطوره‌هایی فراموش نشدنی که حالا نامشان بر در و دیوار شهر به چشم می‌خورد؛ هرچند دل مشغولی‌های روزمره ما را از یادآوری جان‌فشانی‌هایشان محروم کرده است.

مردانی چون «حاج رضا» که عشق به دفاع از اسلام و انقلاب و وطن در وجودش شعله می‌کشید و همه دغدغه‌اش این بود که مبادا حرف امام(ره) زمین بماند.

متولد اسفند 1335 بود در همدان. از کودکی شیفته اهل بیت(ع) و روضه بود که مادر برایش نذر کرده بود و عاشق و شیدای حضرت سیدالشهدا(ع) بود.

مادرش می‌گوید: «بی وضو به او شیر ندادم و با خودم به روضه می‌بردم. دوست داشتم نمک گیر در خانه سیدالشهدا(ع) شود».

در کنار تحصیل به ورزش علاقه وافری داشت و در چند مسابقه موفق به کسب مدال در رشته دوو میدانی شد. دوران جوانی‌اش با روزهای باشکوه پیروزی انقلاب اسلامی همراه بود؛ مدتی در تهران به کار نصب شوفاژ مشغول شد، اما سال 58 به همدان بازگشت و در کار پخش روغن با بنیاد مستضعفان همکاری کرد.

«رضا شکری پور» که حالا از فعالان فرهنگی همدان محسوب می‌شد با همراهی شهید «احسان تقی پور» پایگاه مقاومت بسیج ناحیه 14 محله «چمن چوپان‌ها» را در همدان راه‌اندازی کرد.

در مرداد 1360 به خدمت سپاه در آمد و در 1361 ازدواج کرد؛ پیوندی که میوه آن تنها دخترش به نام «محدثه» بود. دختری که به باب الحوائج سه ساله کربلا اقتدا کرده و وقتی تنها 3 سال از عمرش گذشته بود؛ سایه گرم پدر را از دست داد.

شهید شکری موحد در دوره آموزشی، چنان مهارتی از خود نشان داد که به عنوان "فرمانده گردان" و سپس "فرمانده پادگان آموزشی" منصوب شد.

چندباری برای پاکسازی کردستان از ضد انقلاب با تیپ شهدا همراه شد و مدتی هم فرمانده پادگان آموزشی قدس همدان بود، اما علاقه به حضور در یگان رزمی، او را به تیپ انصارالحسین (ع) کشاند.

حاج رضا در عملیات والفجر 5 با سمت فرماندهی گردان 151 مسلم ابن عقیل(ع) با همراهی سایر رزمندگان چون شهید «رضا محرمی»، چنان شجاعتی از خود نشان داد که مایه افتخار همگان شده و به عنوان "معاون ستاد تیپ" منصوب شد.

او در محورهای عملیاتی "میمک" و "سومار" حضوری به یادماندنی داشت و فرمانده گردان 154 حضرت علی اکبر (ع) شد.

 

 

شهید شکری پور در عملیات والفجر 8 کار بزرگی انجام داد و در شرایط سخت با مدیریت نیروها توانست از پیشروی دشمن در جاده "ام القصر" جلوگیری کرده و نگذارد که "فاو" سقوط کند. کاری که محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران از آن تقدیر کرد و گفت: « گردان 154 گردنه احد را برای اسلام حفظ کرد».

رضا که دوست عزیزش، «حسن ترک» را در این عملیات از دست داده بود؛ خود به شدت مجروح شده و با اصرار زیاد، او را به پشت جبهه منتقل کردند.

مدت‌ها در آبادان و تهران بستری بود تا اینکه 28 اسفند 1364 به همدان منتقل شد و پس از بهبودی نسبی در خرداد 65 به یگان رزمی‌اش در خرمشهر رفت.

آن روزها گردان 154 حضرت علی اکبر(ع) مشغول پدافند بود و چون دوره 45 روزه نیروهای بسیجی به پایان رسیده و بیشترشان تسویه کرده بودند؛ تنها نیروهای کادر آنجا بودند.

در این شرایط بود که نیروهای بعثی از جزیره مجنون جنوبی تکی انجام داده و دو خاکریز ایران را تصرف کردند. سردار شکری پور که نمی‌توانست این شرایط را تحمل کند با تعداد کمی از نیروها به جزیره مجنون رفت و با اینکه فرمانده تیپ اصرار داشت به دلیل مجروحیت، مانع او شود؛ قبول نکرد و گفت: «ما در جزیره هزاران شهید داده‌ایم و سزاوار نیست آنجا را از دست دهیم».

در شب عملیات از قسمت دست و پا مورد اصابت ترکش قرار گرفت، اما مقاومت کرد تا دو خاکریز مورد نظر را از دشمن پس بگیرد. صبح فردا، پس از این ایستادگی موفقیت‌آمیز در حال دفاع از مواضع پس گرفته شده از قسمت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و آسمانی شد.

«ققنوس در آتش»؛ خاطرات خانواده است و دوستان و همرزمان از این دلاور مرد. خاطراتی کوتاه به قلم »حسن سجادی پور» که هرچند همه "حاج رضا" را روایت نمی‌کند، اما برشی است از  روحیه و منش زندگی او.

او که محبوب قلب رزمندگان بود در وصیت‌نامه خود آورده است: «... اى امت شهید پرور بدانید که خداوند، انسان‌ها را همیشه مورد امتحان قرار می‌دهد زیرا دنیا محل آزمایش است؛ منتهى در سطح علم، آگاهى، صبر و مقاومت انسان و اما امتحان ما در این مرحله از زمان، جنگ است؛ جنگى که امام عزیزمان می‌فرماید جنگ بین تمامى کفر با تمامى اسلام است. پس وصیت من به شما این است که جبهه‌ها را پشتیبانی کنید و اماممان را تنها نگذارید و پشتیبان او باشید و از اهداف مقدس او غافل نشوید که ما اکنون در حال امتحانیم و این متاع دو روزه دنیا را بر آخرت که قرآن می‌فرماید نفروشید».

گزارش: سمیه مظاهری

انتهای پیام/744/ش