قیام حسینی (۱) | چرا امام حسین (ع) با علم به شهادت دست به قیام زد؟
زمانی که ماجرای امام حسین (ع) متوقف در ماجرای کربلا شود، شاید وجود برخی شبهات بجا باشد، اما وقتی از منظر آیندهپژوهانه قیام آن حضرت مورد مطالعه قرار گیرد، مشاهده میکنیم نگاه امام معطوف به آینده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نگرش تاریخی به ماجرای قیام امام حسین علیه السلام انسان را از لایهها و ابعاد متعدد قیام حسینی باز میدارد. در نگاه تاریخی، امام شخص بزرگواری است که مدتی در دنیا زیست، علیه ظلم و بیعدالتی مبارزه کرد و در نهایت در این مسیر جان خویش را تقدیم خداوند متعال کرد. از دیگر دستاوردهای نگاه تاریخی به ماجرای حسینی، تنزّل جایگاه این بزرگوار از مقام عرشی و خلافتاللّهی به فردی مقدس است که مسیر زندگیاش به سوی شهادت ختم شد.
اما در یک نگرش معرفتی، اهلبیت علیهم السلام از زمانی که به امامت میرسیدند، از جانب خداوند صاحب شب قدر و صاحب اداره امور عالم و تقسیم امور خلایق میشدند؛ از این جهت در قرآن ایشان را «اولوا الأمر» یعنی صاحبان امر معرفی کرد؛ مقامی که هیچ کدام از انبیا و رسولان البته به جز آقا رسول الله (ص) به آن نائل نشدند. در واقع بر اساس سوره قدر، و در تفکر شیعه، شب قدر شبی است که الروح و ملائک بر امام عصر خویش وارد میشوند و امور عالم را از جانب خداوند تحویل ایشان میدهند تا به امضای امام، امور عالم به سوی اهداف الهی جریان یابد.
شهادت امام حسین (ع) مشیت خدا بود
با این توضیحات، امام حسین علیهالسلام به عنوان صاحب شب قدر، از جانب خداوند تقدیرات سال 61 هجری را به گونهای رقم زدند که مسیرشان بسوی ماجرای کربلا ختم شود؛ لذا ایشان زمانی که پیامبر را در خواب مشاهده کرد، حضرت به ایشان امر کرد «یا حسین أخرج، فإنّ اللَّه قَد شاءَ أن یَراکَ قَتیلا؛ ای حسین، قیام کن؛ چرا که خداوند میخواهد (مشیت کرده) تو را کشته شده ببیند». اما با این حال، عدم درک چراییِ این ماجرا و عدم بررسی ابعاد مختلف قیام حسینی، انسان را با شبهات متعددی ممکن است مواجه کند که تمام این شبهات حاصل جهل افراد نسبت به برنامه قیام امام حسین و ابعاد مختلف قیام آن نور مقدس الهی است.
از نازلترین اهداف قیام امام حسین(ع) شکستن سدّی بود که از سقیفه بر امت اسلام به یادگار ماند؛ سدّی که بهره امت اسلام از ولایت خداوند را به حد صفر رسانده بود به گونهای که جامعه اسلامی پس از رویگردانی از پیام رسول خدا در غدیر، به سرعت به سمت عمق رذالت پیش رفت؛ جامعهای که نه تنها از سنت نبوی فاصله گرفته بود بلکه تا حدی پیش رفت که امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی را به قتل رساند؛ در چنین شرایطی است که امام حسین علیه السلام درباره فلسفه قیام خویش میفرماید: «جز این نیست که من به منظور ایجاد اصلاح در میان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر کنم؛ من میخواهم مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب رفتار کنم؛ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلاَ صْلاحِ فی امَّةِ جَدّی اریدُ انْ امُرَ بِالْمَعْروُفِ وَ انْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اسیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ ابی».
از این روست که مشاهده میکنیم، جامعه اموی، یعنی جامعهای که به سبب توطئههای حکام قبلی از جمله معاویه، با کینه نسبت به عترت رشد یافته بودند، پس از ریخته شدن خون امام حسین (ع) کمی به خود آمدند و بیداری خود را در قالب شورشها و قیامهای متعدد علیه بنیامیه آغاز کردند و این بیداری تا زمان امام رضا علیه السلام به اوج خود رسید و بعد تا نسلهای بعدی رو به فزونی رفت.
با این منظر در مییابیم اگر قیام امام حسین علیهالسلام و ماجرای ثار اللّهی ایشان رقم نمیخورد، نسل امامت منقطع شده و بشریت به سرعت به سوی انحطاط حرکت میکرد و حکومت به دست ابلیس و ایادی ابلیس تا قیامت باقی میماند.
در این باره امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمود «... پیامبر(ص) این ماجرا را (خبر جبرئیل درباره ولادت امام حسین و شهادت ایشان را) به حضرت زهرا (س) تعریف کرد. فاطمه با نگرانی پیغام داد که مرا به مولودى که امت تو او را پس از تو بکشند نیازى نیست. پیامبر پیغام داد که خدا امامت و ولایت و وصیت را در ذریه او قرار داده، او هم پیغام داد که من راضى شدم. سپس امام صادق(ع) به این آیه استناد کردند «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ ...؛ مادرش او را با کراهت باردار شد و او را با رنج و زحمت زایید» (15 احقاف) (کامل الزیارات، ص57)
با این توضیح، بسیاری از شبهاتی که درباره چراییِ قیام امام حسین (ع) مطرح است، پاسخ داده میشود. در واقع زمانی که ماجرای امام حسین (ع) متوقف در ماجرای کربلا شود، شاید وجود چنین شبهاتی بجا باشد، اما وقتی از منظر آیندهپژوهانه قیام آن حضرت مورد مطالعه قرار گیرد، مشاهده میکنیم نگاه امام معطوف به آینده است.
یادداشت سعید شیری
انتهایپیام/