آیا استقلال بودجه شبکههای خارجی تلویزیون، اشتباهی است یا راهبردی؟
عضو هیأت علمی کالج سانتا مونیکای آمریکا اعلام کرده که داشتن رسانهای با برد جهانی مانند شبکه تلویزیونی پرستیوی از ابزارهای قدرت ملی است و از این جهت لزوم تقویت و استقلال بودجه شبکههای خارجی صداوسیما باید برای مسئولین، یک امر بدیهی باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برای بررسی تأثیری که شبکه تلویزیونی پرستیوی در کشورهای دیگر به ویژه ایالات متحده دارد باید نظرات نخبگانی از درون همان جامعه را جویا شد تا ضمن مقایسه نقش رسانههای آمریکایی با شبکههای برونمرزی ایران، با ویژگیهای جامعه مزبور نیز بیشتر آشنا شویم. به همین منظور با رضا یگانه شکیب عضو هیأت علمی کالج سانتا مونیکا در کالیفرنیا که مدرس تاریخ جهان و تاریخ تمدن غرب است در خصوص مخاطبشناسی آمریکا و نیز تأثیر پرستیوی در عرصه بین الملل به گفتوگو نشستیم که از نگاه شما میگذرد. این استاد دانشگاه در آمریکا در دانشگاه فولرتون و دانشگاه کالیفرنیا در ارواین تحصیل کرده است. مخاطبشناسی، متمایز بودن رسانههای آلترناتیو و حقایقی که در رسانههای غربی بیان نمیشود و ارزش راهبردی شبکههای بینالمللی از مواردی است که این استاد به آن پرداخته است.
* به عنوان استاد دانشگاه، اهمیت پرستیوی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پرستیوی علاوه بر بیان مواضع کشور ایران و حتی نشان دادن اخبار، فرهنگ و تصویری از ایران توانسته رسانهای حقگو در خصوص تحولات مختلف جهان باشد. این شبکه، نسبت به سایر تلویزیونهای بینالمللی جهان که اغلب غربیاند رسانه مستقلی است. عرصه کلی رسانههای جهان در اختیار رسانههای همسو با غرب است که اصطلاحاً آنها را رسانههای شرکتی جریان اصلی (Corporate media) میگویند. اخباری که در این رسانههای شرکتی سانسور میشود در پرستیوی به تصویر کشیده میشود از این منظر پرستیوی رسانهای جایگزین است و قابلیت جذب مخاطب را در مناطق مختلف جهان دارد. همچنین این شبکه اثبات کرده میتواند شخصیتهای برجستهای از جهان را در کادر خود جذب کند. این قابلیت هم نکته بسیار مهمی است.
* به نظر شما افزایش بودجه شبکههای برونمرزی یک ضرورت راهبردی است یا هزینهای اضافی؟
این سؤالی است که باید همواره در تصمیمات مهم مطرح شود. اینکه چقدر هزینه میشود و چقدر منفعت ایجاد میکند. سخن آخر را اول میگویم؛ داشتن رسانهای با برد جهانی مانند پرستیوی ضرورت و یکی از ابزارهای قدرت ملی است که باید آن را هرچه بیشتر تقویت کرد. در دنیای حاضر اگر بخواهید یک کنشگر تأثیرگذار باشید به سه مؤلفه قدرت نیاز دارید؛ اول بازوی دیپلماسی قوی دوم بازوی نظامی که بتوانید به وسیله آن با قدرت از خود دفاع کنید. در دفاع نیز مراحل مختلفی دارید و خوبتر این است که مرزهای دفاعی از مرزهای کشور فراتر باشد و در اصل دفاع صدها کیلومترها دورتر از مرزهای جغرافیایی سرزمین اصلی باشد.
با تعمیم دادن این مفهوم به بازوی سوم میرسیم که بازوی رسانهای است. اگر شما مرزهای نظامی را افزایش میدهید پس مرزهای رسانهای هم باید جهانی و چند هزار کیلومتر دورتر باشد تا بتوانند مکمل یکدیگر عمل کنند. هر کدام از این عوامل بدون دو بازوی دیگر کارایی چندانی ندارند. از این رو باید تأمین مالی این شبکهها تقویت شود و بهتر این است که بودجه بخش برون مرزی صداوسیمای ایران به صورت ویژه و مستقل باشد تا تعداد و کیفیت کار شبکهها افزایش یابد. همچنین خوب است شبکههایی مانند پرستیوی به سایر زبان های دیگر هم ایجاد شود.
قرن حاضر با قرن بیستم متفاوت است. اکنون ما دوران پسا جهانی شدن را تجربه میکنیم. این درست است که بسیاری از مرزهای جغرافیایی برداشته شد اما مرزهای جدیدی نیز ایجاد شدند که مرزهای دفاع اقتصادی و مرزهای دفاع رسانهای است. در این شرایط تنها به وسیله بازوی قوی رسانهای بینالمللی میتوانید اخبار کشور خود را بدون اختلال به گوش جهان برسانید. به هر حال باید بودجهای خاص اختصاص یابد که بتوانید صدای مظلومیت آنان که علیه استیلاطلبی غرب ایستادگی میکنند مانند مردم ایران، یمن و ... به جهان نشان داده شود. این هزینهای واجب و ضروری است.
همچنین تبیین مواضع ایران و نیز تشریح مواضع رقبا هم تراز یکدیگر، از طریق همین رسانه امکان پذیر است. زمانی که مواضع رقبا به تصویر کشیده میشود پشت پرده فعالیتهای آنان نیز روشن میشود. این هم خیلی ارزشمند است. البته رسانهای مانند پرستیویکه در سطح بین الملل برای کشورهای مختلفی فعالیت میکند باید به یک نکته ظریف و بسیار مهم هم توجه داشته باشد که تشریح مواضع رقبا به بدگویی مستمر از آنان تبدیل نشود. در آن صورت از تعدد مخاطبان کاسته میشود. پرستیوی باید رسانهای حقگو و مستقل در خطی متوازن باقی بماند. از آنجا که مخاطب پرستیوی بینالمللی است این حقگویی و مستقل بودن رسانه به اندازه همان بازوهای دیپلماسی و نظامی مهم است.
* رقابت پرستیوی با رسانه های غربی مانند سی ان ان و بیبیسی را چگونه میبینید؟
این رقابتی ناعادلانه است؛ از یک طرف پرستیوی مدت کمی است که راهاندازی شده. در مقابل، عمر آن رسانه ها بسیار بیشتر است. همچنین امکانات گسترده مالی، ماهوارهای، تجهیزات دیجیتالی و... را هم نمیتوان با هم مقایسه کرد. اما موفقیت پرستیوی را هم باید در نظر گرفت. با وجود محدودیت هایی که پرستیوی با آن مواجه است مانند قطع دسترسی به ماهواره ها و شیطنت هایی که در فضای مجازی علیه آن انجام میشود. رسانههای شرکتی به نظر میآید که مواضع گوناگونی از یکدیگر دارند اما در اصل آنها، دو بال برای یک پرنده محسوب میشوند. برای مثال سیانان نشان دهنده مواضع حزب دموکرات آمریکاست و فاکسنیوز منعکسکننده نظرات جمهوریخواهان است اما هر دو مدل به این دلیل که ابزاری برای نظام سرمایهداری محسوب میشوند یک همگرایی راهبردی دارند تا در برابر رسانههای آلترناتیو قرار گیرند.
همانگونه که نظام آمریکا در سطح بین المللی و داخلی به دو حزب و اختلافات میان آنها نیاز دارد تا به بقای خود ادامه دهد، آنها هم به چنین رسانه هایی نیاز دارند که در اصل یکیاند و در ظاهر متفاوتند. به همین دلیل مورد حمایت اقتصادی و اراده سیاسی دولتهای مختلف قرار دارند. این رسانه ها هم پیش برنده و تبیینکننده راهبردهای امپراطوری سازی برای آمریکا محسوب میشوند.
در مقابل آنها رسانههای مستقل یا جایگزین مانند پرستیوی مطرحند که یک مقاومت رسانهای را در برابر نظام سرمایهداری شکل میدهند. یک سر این مقاومت میتواند آمریکای جنوبی، روسیه یا حتی درون ایالات متحده باشد. این رسانههای نوظهور هیچ یک امکانات و عمر رسانههای شرکتی غربی جریان اصلی را ندارند اما بسترهای جدیدی نیز برای آنها مطرح شده و آن فضای مجازی است. پس پرستیوی که پرچم دار صدای بی صدایان شده است باید بتواند از بستر سایبری بیشتر استفاده کنند.
البته بخشی از رسانه ها هم خود را آلترناتیو معرفی میکنند هر چند مستقل نیستند مانند الجزیره و برای این ادعا مثلا به جنگلهای آمازون سر میزند و قبایلی را نشان میدهد که مورد ظلم دنیای مدرن قرار گرفتهاند. گرچه این مدل از برنامهها بد نیست اما با رسالتی که پرستیوی دارد کاملا متفاوت است. پرستیوی باید به دروغ هایی که رسانههای مسلط غربی مطرح میکنند حمله کند و صبحتهایی را بیان کند که سایر رسانهها هرگز به آن نمیپردازند.
* با توجه به شناختی که از جامعه آمریکا دارید، چه راهکارهایی برای افزایش کارایی پرستیویوجود دارد؟
بسیاری از آزادی خواهان، جامعه دانشگاهیان آمریکا و خیلی از نخبگان و منتقدان ایالات متحده رسانههای جایگزین مانند پرستیوی را تماشا میکنند که خیلی خوب است اما برای افزایش کارایی تنها داشتن مخاطب خاص هرگز کافی نیست بلکه برای جذب عام هم باید تلاش کرد. دقت کنیم که پیام مستقیم هرچند حق باشد اما به دلیل اینکه خشک است، راهی به اندیشه مردم عادی ندارد. درست است که نخبگان را میتواند با خود همراه کند اما هرگز کافی نیست. شناخت مخاطب برای هر منطقه و کشور بسیار مهم است چرا که سلیقه مردم هر منطقه منتفاوت است. پس باید توازن خاصی را در نظر گرفت که بتوان مخاطب حداکثری را به دست آورد.
منظورم هرگز عوامگرایی نیست بلکه بهتر است پیام ها و آنچه لازم است به مخاطب منتقل کرد در قالب هایی مخاطب پسندتر ارائه و از برنامه های سرگرمی مانند آداب و رسوم و فرهنگها و زندگی ملل دیگر نیز برای انتقال پیامها و جذب مخاطب برای تحقق راهبردها استفاده کرد. همچنان جامعه امریکا رسانه های سرگرمی محور را میپسندد. در چنین شرایطی رسانههای جایگزین مانند پرستیوی باید تمرکزشان را بر برنامههایی بگذارند که بتوانند مخاطبان عام را بیشتر جذب کنند چراکه مخاطب عام به دنبال اخبار و مسائل محلی و سرگرمی است.
انتهای پیام/