نگاهی به مهمانخانه ماه نو| «سالهای دور از خانه ۲» از جنس ضد ایرانی آن هم در خاک وطن
«مهمانخانه ماه نو» نماینده تفکر ضدایرانی و خانواده ما است که این بار سر از آنسوی آسیا و در کشوری درآورده است که جمهوری اسلامی ایران عمری تبلیغ فرهنگ آنان را با سریال «اوشین» کرد.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی منش
مهمانخانه ماه نو رونمایی از یک «سینماسفارت» دیگر منتها از جنس آسیایی آن است. سینمای سفارتخانهای ما عموماً با فیلمهای سفارتی از جنس اروپایی آن خصوصا ایتالیا و فرانسه آلوده شده است اما کمتر موردی را از جهت سفارتخانههای آسیایی خصوصا کشوری مانند چین یا ژاپن روبرو بوده است. این مورد تازه البته ذلت و خواری را چماقی میکند و بر سر ملت ایران میزند.
قبل از نگاه به فیلم باید یادآور شد که تعامل فرهنگی بینالمللی و جهانی البته امری مثبت و ایجابی است که کشورها با فعالیت در حوزه هنری میتوانند به آن دامن بزنند و دیپلماسی فرهنگی را بها و ارتقا ببخشند اما به شرطی که این موضوع همراه با عزت و دادوستد فرهنگی باشند نه به قصد تخریب و منت گذاشتن یکی از طرفین بر دیگری؛ چیزی که در فیلم مهمانخانه ماه نو با آن روبر میشویم.
مهمانخانه ماه نو
باید برای ساخت این فیلم به تهیهکننده ایرانی آن جواد نوروزبیگی خسته نباشید گفت و مدال افتخار برای این همه میهنپرستی داد. مهمانخانه ماه نو مرد ایرانی غیور ندارد اما نامرد کم ندارد. البته مرد جوانمرد ژاپنی خانوادهدوست و مهربان و غیرتی نیز دارد و این ترکیب یک طرفه و غیر منصفانه علیه مرد ایرانی که باعث شده است زن ایرانی را بیپناه و گمگشته ترسیم بکند مخاطب متعهد و غیور را آزرده میکند.
البته روند بیانصافی فیلم سر دراز دارد؛ فیلم روی نقطه بسیار کمرنگ فرار دختران در دهه 70! دست میگذارد. دختری به نام نوشین با بازی مهناز افشار که با نامزد و شاید هم دوست پسرش در یک مهمانخانه پایین شهری مدتی را زندگی میکنند و در آنجا نیز دختر حامله شده است. بعد از اینکه دوست پسرش او را تنها میگذارد، به ژاپن فرار میکند تا آنجا امرار معاش بکند (البته اینکه او برای پیدا کردن همسرش به آنجا میرود یا برای کار روشن نیست) و آنجا است که مرد ژاپنی به نام تاکشی با دیدن شرایط وخیم او، وی را پناه میدهد تا در خانهاش همراه با همسرش زندگی بکند.
نمایی از مهمانخانه ماه نو
این بخش از فیلم که با ورود نوشین به خانه ژاپنی آغاز میشود یک سیر تبلیغاتی بسیار صریح و علنی از فرهنگ و زندگی زیبا و متمدنانه ژاپنی است. مخاطب بدون شک از تماشای این سکانسها لذت میبرد و رشک به این همه زیبایی در کشور دور آسیایی میبرد اما در عین حال از ایرانی بودن خود و اینکه انقدر مردان سرزمینش نامرد و ضدخانوادهاند غصه میخورد. اما آیا واقعاً چنین است؟
نوشین که پدری ندارد، نامزدش نیز فرار کرده است؛ بعد از سالها آن هم در ایران تنها مردی که باز یاد او است همان تاکشی است که با سفر به وطن ما منت میگذارد و یادی از زن بیپناه سالهای دور از خانه میکند. تاکفومی تسوتسویی کارگردان شرقی جواب زحمتهای جمهوری اسلامی ایران در پخش نزدیک به 40 سال سریال اوشین و یانگوم و جومونگ و... به خوبی داد و نمایی از مردمی بیخانواده و بدون مرد را که بیهویت و گذشتهاند را در سینما جا کرد.
از سوی دیگر مونا دختر نوشین به همراه دوست پسرش قصد مهاجرت از ایران را دارند. این دو البته دانشجواند اما تمایلی برای ماندن در کشور را ندارند. جایگیری این مضمون در کنار مضامین دیگری که مطرح شد طرح تسوتسویی را کامل میکند: ایران جای زندگی نیست و باید از آنجا رفت چه در دهه 70 و چه 90. اینگونه او این خاک را به زعم باطلش بیارزش میکند.
عوامل فیلم در جشنواره جهانی فیلم فجر
البته این تسوتسویی نیست که باید جوابگو باشد او هر که هست و هر چه که باشد مأمور اعتلای فرهنگ و سبک زندگی ژاپنی بوده است که منتها از راه ذلت ایران به مقصد خود میرسد؛ این مدیران سینمایی جهانی مانند رائد فریدزاده، کامیار محسنین و امیر اسفندیاری به عنوان کارمندان سازمان سینمایی و فارابیندکه عمری با سفر به کشورهای گوناگون دنیا با پول بیت المال کارنامه بسیار ضعیف و فشل در عرصه جهانی ساختهاند و این چنین گافهای بزرگی را در سینمای ایران در حوزه جهانی میدهند که یک کارگردان ژاپنی دست چندم باید بیاید در ایران اسلامی آفتابه بگیرد به حیثیت مرد ایرانی که ناموسپرستی و غیرت جزو وجود او است و او را با این عنوان میشناسند...
زمانی که تاکشی نوشین را به جلوی خانه میآورد و به او نماد زیبای خانواده را نشان میدهد حسرت در دل نوشین موج میخورد که ایکاش من هم خانواده داشتم. آیا ایرانی خانواده ندارد؟ ملت ما که شهره به خانواده دوستی و مهمان نوازیند پس چرا باید اجازه داد چنین فیلمی که اساس خانواده را زیر سوال میبرد در این خاک ساخته بشود؟
باید برای ساخت چنین آثاری در سرزمین دلاور مردان گریه کرد و افسوس خورد که چرا سینمای ما به این روز افتاده است؟ کشورهای دیگر اینچنین از حیثیت خانواده و مردانشان در قالب فیلم دفاع میکنند اما ما باید تیشه به ریشه خودمان در خاک خودمان با دستان یک ژاپنی بزنیم!
انتهای پیام/