«روز شعر و ادب فارسی»| ۱۰ نکته درباره استاد شهریار که شاید نمیدانید
گروه استانها - خبرگزاری تسنیم، ۱۰ نکته درباره استاد شهریار را که شاید نمی دانیم و یا شایعات به عنوان واقعیت به مردم گفته شده را منتشر میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، 27 شهریور سالروز درگذشت سیدمحمدتقی بهجت تبریزی، استاد شهریار به عنوان شاعر توانمند اشعار زیبای فارسی و ترکی، روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است.
به این بهانه، خبرگزاری تسنیم، 10 نکته درباره استاد شهریار را که شاید نمیدانیم و یا شایعات به عنوان واقعیت به مردم گفته شده را منتشر میکند.
1- هر خاطره ای را باور نکنیم
شعر و زندگی استاد شهریار، بسیار دستخوش ماجراجویی و رویاپردازی بوده است. این نکته اگرچه به پیوند عمیق شاعر با مردم روزگار بر میگردد، اما در بسیاری اوقات نیز دستمایه تحریف و افسانه سرایی در مورد شهریار بوده است.
استاد شهریار، واپسین سالهای عمر پربرکت خود را در زادگاه خویش سپری کرده و این دوره مقارن بوده یا غوغای سالهای دفاع مقدس و شرایط خاص اجتماعی و سیاسی آن دوران در این سالها مرحوم شهریار، به فراخور دوره سالخوردگی و روحیات خاص شاعرانه ارتباطات محدودی داشته است و به ندرت کسی را به حضور میطلبید. نزدیکان معتمد شهریار مشخص است. به خاطربافی و نقل قول هر کسی را در مورد شهریار باور نکنیم.
2- زادگاه شهریار تبریز است، نه جای دیگر
در سالهای اخیر، صحبتهای زیادی در تحریف زادگاه شهریار صورت گرفته است. شهریار، در هیچ روستایی زاده نشده است! استاد شهریار متولد یکی از اصیل ترین محلات تبریز است. وی سال 1285 در خانه ای در خیابان ششگلان تبریز دیده به جهان گشود.
خانه ای که در جریان مسیرگشاییهای دهه 70 تخریب شده است. پدر شهریار اصالت خشکنابی داشت، اما سالها در تبریز بود و فرزندان خود را صرفا برای در امان ماندن از آشوبهای روزگار مشروطه به روستا فرستاده بود.
3- عشق دروغینی به نام «ثریا ابراهیمی»
یکی از بدترین تحریفاتی که در سالهای اخیر، در مورد شهریار عنوان شده، ماجرایی موسوم به «معشوقه شهریار!» است. خلاصه این شایعه مبتذل، این است که شهریار دختری به نام «ثریا ابراهیمی» را دوست داشته و آن دختر که الان پیر و سالخورده شده در آمریکا است! عکسی هم برای این معشوقه دروغین ساخته و پرداخته اند. مرحوم اصغر فردی چند سال پیش با تکذیب این ماجرا گفت: عشق شهریار برحسب عفت و نزاکت باطنی استاد چنان مکتوم و پنهان نگهداشته شده که هر اظهاری در این باره بی اساس و دروغ و تخیل است. استاد هرگز درباره هویت معشوق خود در تمام عمر خود به هیچ احدی کمترین مطلبی ارائه نکرد.
4- استاد زنوزی، معلم خوشنویسی شهریار نیست
استاد شهریار، خوشنویسی را نزد پدرش آموخته بود. پدر استاد نیز شاگرد امیرنظام گروسی بود که خود امیرنظام از شخصیتهای بی نظیر تاریخ خوشنویسی ایران است. اما به هر حال، شهریار بعدها خط و خوشنویسی را کنار گذاشته بود. تا اینکه در سالهای پایانی عمر، آشنایی با استاد میرحسین زنوزی، استاد را دوباره به وادی خوشنویسی بر میگرداند.
استاد زنوزی این بازگشت را چنین روایت میکند: این که از چه هنگام خوشنویسی را کنار گذاشته بودند نمیدانیم، اما بعد از شرفیایی من به خلوت ایشان نوشتن خط، کار هرروزه ایشان شد. قلم و دوات و مرکب آماده کرده بودم و هفته ای یک روز جمعه را حتما مشق خط داشتند. آثار باقی مانده از ایشان هم گویاست که اشعار خودشان را به خط تحریری خود نگاشته اند. برخی از اشعار را هم بنده مشق کرده ام.
5- پیکره حکیم فردوسی، یادگاری شعرخوانی استاد شهریار
گاه از مقابل دبیرستان فردوسی و سینما فرهنگیان گذشته اید، 50 سال پیش شهریار در همین نقطه، درست زیر پیکره باشکوه حکیم ابوالقاسم فردوسی، شعر غرایی در ستایش این شاعر خوانده است. آئین پرده برداری از این پیکره زیبا آبان 1348 همزمان با هزاره فردوسی در تبریز و چند شهر بزرگ کشور برگزار شد.
6- «وادی رحمت» نامگذاری ماندگار استادشهریار
«وادی رحمت» تبریز، زیباترین نام در میان آرامستانهای کشور دارد. حمید وارسته، شهردار سالهای دور تبریز نقل می کنند که در نامگذاری این مجموعه، از دو چهره شاخص شهر استمداد کرد. استاد شهریار از روی مصرعی از حافظ (عُقبت، منزل ما وادی خاموشان است) «وادی خاموشان» را پیشنهاد میکنند و مرحوم آیت الله میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی، پیشنهاد شهریار را تکمیل می کند و «وادی رحمت» را پیشنهاد میدهد.
7- شهریار حتی گواهینامه هم نداشت، چه رسد به ماشین
چند سال پیش در آستانه سال 2018 (سال تبریز، پایتخت گردشگری اسلامی) یکی از رسانهها، ماشین قراضهای را با عنوان «رنوی شهریار» در بوق و کرنا کرد. رونمایی از این ماشین با حضور مدیرکل میراث در یکی از هتلهای مجلل تبریز برگزار شد. حتی سیمای سهند نیز فریب این ماجرا را خورد. چند روز بعد، هادی بهجت، فرزند استاد در نامه ای، به موضوع واکنش نشان داد و گفت: پدر بنده، نه ماشین داشته نه پولی که ماشین بخرد، نه گواهینامه.
ماجرا از این قرار بوده که یکی از آشنایان شهریار در سال 66 از ایشان توصیه ای به نمایندگی ایران خودرو گرفته بود که یک دستگاه ماشین رنو به قیمت دولتی از کارخانه بگیرد. کارخانه هم به این دلیل که نامه به امضای شهریار بود سند را به نام شهریار صادر کرده بود. شهریار نه تنها مالک ماشین نبود، بلکه حتی آن را از نزدیک ندیده بود.
8- شعر شهریار هیچ گاهدست انیشتین نرسیده است
یکی از زیباترین نیماییهای شهریار، شعر جاودانه «پیام انیشتین» است، اما صحبتهایی که در مورد متاثرشدن انیشتین از نامه شهریار و ندامت او مطرح می شود، افسانه ای بیش نیست. افسانه بافته اند که انیشتین بعد از اینکه ترجمه انگلیسی شعر را میخواند، با حال نزار و منقلب و گریان، میگوید: «به دادم برسید!» و به این ترتیب، تحولی در او ایجاد میشود که این دانشمند را به یک شخصیت مبارز علیه سلاح های اتمی تبدیل میکند.
چنانکه گفته شد این حرفها صحیح نیست. چون اصلا پدر بمب اتمی «رابرت اپنهایمر» است، نه انیشتین. بعلاوه انیشتین یک سال پیش از ارسال چنین نامهای، در روزنامه نیویورک تایمز حمله اتمی آمریکا به ژاپن را محکوم کرده بود!
9- مرحوم «حاج فیروز آقا» مداح مجلس ختم شهریار
آخرین مراسمی که در مسجد کبود تبریز برگزار شد، مجلس ختم استاد شهریار بود. مسجد با آن عظمت، به صورت خودجوش، توسط بازاریان مفروش شد. اتفاقا یکی از مداحان مراسم نیز مرحوم حاج فیروز زیرک کار بود که شعری با این مطلع خواند: ببین چه گفت که جان جهان فدای علی، به جان دوست که سیرم من از جهان شما»
10- رد کردن پست مهم دولتی قبل از انقلاب
استاد شهریار پیش از انقلاب، یک مسئولیت مهم دولتی را رد کرده است. آن گونه که دکتر شعردوست از شهریار نقل می کند، وزیر وقت فرهنگ، علاوه بر حکم ریاست کتابخانه سلطنتی ایران، دستور داده بود یک واحد خانه در شمیرانات تهران در اختیار شهریار قرار بگیرد تا ایستاده با فراغ بال در تهران باشند. اما شهریار از پذیرش این مسئولیت، امتناع کرده بود.
انتهای پیام/111/ ع