فلاح: تهیه‌کنندگان جای تئاتری‌ها را به بازیگران سطح پایین داده‌اند/ به امام حسین(ع) ارادت ویژه‌ای دارم/ فکر می‌کنند دیوانه "زمین گرم" دروغ می‌گوید

آن‌قدر در جریان دیدنِ سریال تلویزیونی "زیرخاکی" تردید ایجاد کرد که "نفوذی است یا خیر؟" و حالا در "زمین گرم" نمی‌دانیم دیوانگی‌اش را باور کنیم یا نه، با این اوصاف، نادر فلاح دیگر دوست ندارد او را آدم بدِ داستان‌ها بشناسیم.

خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: این شب‌ها شبکه سه اولین تجربه کارگردانی سعید نعمت‌الله را روی آنتن برده است که تقریباً تا دو هفته دیگر تصویربرداری‌اش ادامه دارد. سریال تلویزیونی "زمین گرم" با پس‌زمینه‌هایی مذهبی مدتی کوتاه است که روی آنتن است؛ ماجرای دو برادری که بعد از سال‌ها بی‌خبری جایی به هم می‌رسند که برادر بزرگتر آخرین ساعات حیاتش را پشت‌سر می‌گذارد و در بالین برادر کوچکتر "علیار" وصیت می‌کند، وصیتی که زندگی برادر کوچک را به‌سمتی دیگر می‌کشاند که این شب‌ها ماجراهایش یکی پس از دیگری مخاطب را درگیر خودش می‌کند.

کنار کاراکتر فروغ که مرجان شیرمحمدی نقشش را ایفا می‌کند و صادق برقعی که به‌عنوان اولین تجربه تصویری‌اش، نقش محوری علیار را به رخِ مخاطب می‌کشد همچنین بازیگرانی شناخته‌شده مثل علیرضا خمسه و اصغر همت، نادر فلاح با بازی در نقش استوار، فضای خاصی به داستان داده‌اند. شاید بیشتر علیار محور باشد اما قدرتِ بازی فلاح در ایفای نقشِ استوار ظالم و مجنون، بیشتر به چشم آمده است که همه ذهن‌ها را به‌سمتِ این کاراکتر می‌برد، جایی در داستان مخاطب متوجه مرگِ استوار می‌شود و جایی از زنده‌شدنش به حیرت می‌آید.

حالا با حالت‌های جذاب و دلچسب هنرمندانه، مجنون روی‌تخت‌افتاده، نگاه‌های خشمگینانه و ابهت و اقتدارِ راه‌رفتن و عکس‌العمل‌هایش باز برای مخاطب تردید ایجاد کرده؛ آیا استوار واقعاً مجنون است یا خودش را به دیوانگی زده است؟

نقش استوارِ "زمین گرم" و جاسوسِ "زیرخاکی"

نادر فلاح بازیگر نقش استوار در واقع همان جاسوسی است که در سریال "زیرخاکی" تُک‌زبانی صحبت می‌کرد، سال‌ها از ورودش به سینما می‌گذرد، تئاتریِ متبحری است اما همیشه نقش‌های کوتاه را به او سپرده‌اند. اما فلاح این نقش‌های کوتاه را تأثیرگذار بازی کرده است، مثل فیلم "بی‌پولی"، "طبقه حساس" و حتی "اژدها وارد می‌شود"؛ در "عقیق" و عمده سریال‌های تلویزیون نقش اصلی یا محوری به فلاح واگذار شده، مثل "زیرخاکی"، "زمین گرم" و حتی سریالی که این روزها مشغول آن شده است؛ "جشن سربرون"!

فلاح در جریان گپ‌وگفت با خبرنگار تسنیم به این نکته اشاره دارد که اگر فیلمنامه و داستانِ کاری قوی نباشد و باورش نکند قطعاً در هیچ‌شرایطی آن کار را نمی‌پذیرد، اما "زمین گرم" را هم به‌خاطر کاراکتر جذاب و قلمِ قدرتمند سعید نعمت‌الله قبول کرده است و هم اینکه فضای جدید و متفاوتی که نسبت به دیگر سریال‌های تلویزیونی دارد.

به امام حسین(ع) ارادت ویژه‌ای دارم

ارادت ویژه‌ای به امام حسین(ع) دارد و "زمین گرم" را در مقایسه با آثاری که در ماه محرم ساخته شده است به‌لحاظ داستانی، متفاوت می‌داند، چرا که علاوه بر نمایش تقابل بین خیر و شرّ، تغییر و تحول شخصیت‌ها را به‌شکلی تازه نشان می‌دهد.  او معتقد است نقش "استوار" با نقش‌هایی که تا به حال بازی کرده بسیار متفاوت است، چون در روند دراماتیکِ قصه بسیار نقشی تعیین‌کننده دارد. این کاراکتر موقعیت‌ها و فراز و نشیبی پیچیده دارد و در آینده هم تردیدهایی برای مخاطب ایجاد خواهد کرد.

این روزها بیش از همیشه ناراحت و نگرانِ "تئاتر" است، چرا که اعتقاد دارد تا وقتی کرونا از کشور نرود نمی‌توان امیدی به تئاتر و حتی سینما داشت. تمام اماکنی که مردم باید در آن جمع شوند لطمه خورده‌اند و به همین دلیل نمی‌توان امیدی به اجرای تئاتر در سال جاری داشت. اگر تلویزیون این روزها بیش از همیشه مسئولیتش سنگین است، به این دلیل است که به مخاطب برسد. تا وقتی وضعیت کرونا مشخص نشود بدون شک تئاتر با همین وضعیت فاجعه‌بار به کار خود ادامه می‌دهد؛ و هر روز مشکل معیشتی هنرمندانش به خطر می‌افتد.

سعید نعمت‌الله؛ زبان ساده روایت و هدایتگری کارکشته

مشروح این گپ‌وگفت در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

* قبلاً در سریال "عقیق" تجربه کار با سعید نعمت‌الله داشتید؛ آنجا فقط نویسنده و اینجا برای اولین بار خودش پشت دوربین نشسته است، کارگردانی نعمت‌الله را چطور دیدید؟

سعید نعمت‌الله زبان سختی دارد؛ البته سخت نه به این معنا که درکش سخت باشد، بلکه اغلب کارهایی که ساخته می‌شوند، آن‌قدر زبان‌شان ساده و روزمره است که مواجهه با زبان سعید نعمت‌الله کمی سخت به‌نظر می‌رسد؛  بازی در آثاری با نوشته‌های سعید نعمت‌الله مثل این است که یک بازیگر می‌خواهد نمایشنامه‌ای از شکسپیر را کار کند؛ او دیگر نمی‌تواند از کلام روزمره استفاده کند؛ چون نمایشنامه شکل دستوری، واژه‌ها و نوع بیان مخصوص به خودش را دارد.

در کارهای قبلی هم سعید نعمت‌الله همیشه کنار کارگردان بود و در مراحل مختلف هدایتگری می‌کرد. اعتقاد دارم بسیار بر کار کارگردانی مسلط است، دوربین را می‌شناسد و به بازیگران برای شخصیت‌پردازی بهتر و باورپذیرتر شدن کار کمک می‌کند. هیچ مشکلی نداشتیم و با آرامش و بدون هیچ استرس و اضطرابی مقابل دوربینِ نعمت‌الله قرار می‌گیریم، چون او می‌داند چه نوشته و تمام لحظاتش را طراحی کرده؛ در واقع فضاها را برای بازیگرانش خلق می‌کند. بازیگران و سایر عوامل هم با این موضوع به‌راحتی کنار آمده‌اند و هیچ مشکلی با او ندارند و بدون کوچک‌ترین چالشی کار پیش می‌رود.

"استوار" را مهندسی کردم

* یکی از نکاتی که در نقش "استوار" زیاد به چشم آمده است، آن شک و تردیدی است که مخاطب به او پیدا می‌کند، جایی به این باور می‌رسد او مُرده و حالا باور ندارد که واقعاً مجنون شده است؛ چطور به این شخصیت‌پردازی رسیدید؟

من همیشه فیلمنامه را می‌خوانم و سپس شروع می‌کنم به مهندسی کردن نقش در ذهنم؛ این کاراکتر باید چگونه فیزیک و شکل و شمایلی داشته باشد، در واقع مهندسی جنبه‌های بیرونی کاراکتر، ریتم دیالوگ‌ها و تُن صدا را هماهنگ می‌کنم تا همه‌چیز درست پیش بروند، در این راه از راهنمایی‌های کارگردان و دریافت‌هایی که از فیلمنامه پیدا می‌کنم، نهایتاً به نقش می‌رسم.

بازیگر در واقع مهندس است و باید قطعات مختلف یک کاراکتر را کنار هم قرار دهد و بسازد، این‌که همواره شکل و شمایلی تکراری را در کاراکترهایش قرار دهد، کار خاصی نکرده و هنر برجسته‌ای را ارائه نداده است. بعضاً پیش می‌آید خیلی از کارگردان‌ها و برخی تهیه‌کنندگان این‌ مسائل را متوجه نمی‌شوند و سراغ کسانی می‌روند که نسبت به آن پیشینه ذهنی دارند و به همان شخصیت‌پردازی‌های تکراری بسنده می‌کنند اما این هنر بازیگری نیست. کارگردان اگر ریسک نکند شخصیت و کاراکتر متفاوت خلق نمی‌شود.

به‌سراغ روابط می‌روند

* یعنی در واقع همان بازیگران سفارشی موردنظر تهیه‌کننده و کارگردان...

این هم هست. برخی کارگردان‌ها ترجیح می‌دهند خیال‌شان راحت باشد و سراغ ریسک نمی‌روند تا کاراکتر جدیدی خلق شود، معمولاً با همان کاراکتری که تصویب شده در نقش قاتل، دزد و یا حتی کاراکترهای ارزشی، به‌سراغِ بازیگر دیگری نمی‌روند که او فرصتِ خلق کردن این موقعیت‌ها را پیدا کند، یا ترجیح می‌دهند با همان چند بازیگر محدود کار کنند یا از روی روابط انتخاب‌ می‌کنند. متأسفانه روش درستی نیست که بعضاً در جریان انتخاب بازیگران اتفاق می‌افتد.

* مثلاً در "زمین گرم" می‌بینیم نقش محوری و مهمِ «علیار» به بازیگری کم‌شناخته‌شده واگذار شده است؛ این خودش نوعی ریسک تلقی می‌شود...

بله، همین ریسک‌ها باعث شکوفایی استعدادها می‌شود، همان اتفاقی که در انتخاب بازیگر نقش علیار افتاده است. او تحصیل‌کرده این رشته و بازیگر باسواد و کاربلدی است و حقیقتاً از پَسِ نقش برآمده است.

در تئاتر جای اشتباه نیست

* چقدر تئاتر برای این شخصیت‌پردازی‌های درست به‌کار شما آمده است؛ در "زمین گرم" آن‌قدر اعجاب‌آور، کاراکتر مجنونی ظالم را ایفا می‌کنید و در "زیرخاکی" جاسوسی تُک‌زبانی؟

تئاتر بسیار زیاد به بازیگر کمک می‌کند تا به شخصیت‌پردازی درستی برسد. بازیگر باید سواد بازیگری و درام را داشته باشد؛ تمرین‌های جدّی برای نگاه، شخصیت‌پردازی و موقعیت‌پردازی، درنظر بگیرد. تئاتر باعث می‌شود ما همیشه در حال تمرین و تقویتِ هنر بازیگری‌مان باشیم، از آن جهت که تئاتر هنر زنده‌ای است و خیلی نیاز به تجربه و دیسیپلینِ بازیگری دارد. در سینما و تلویزیون اشتباه کنی، کات می‌شود اما صحنه تئاتر جای اشتباه نیست. تئاتر برای بازیگری مؤثر است؛ بازیگری که تئاتر کار نکند جایی از کارش لنگ می‌زند.

چرا تهیه‌کنندگان بازیگران سطح پایین را به تئاتری‌ها ترجیح می‌دهند؟

این همه بازیگر خوب در تئاتر داریم که کمتر از آن‌ها در دنیای تصویر بهره می‌برند. بیشتر افراد به‌واسطه روابط و ماجراهایی که وجود دارد وارد می‌شوند. تهیه‌کنندگان بیشتر ترجیح می‌دهند بازیگر درجه دو و سه و سطح پایین براساس روابط بیاورند تا به‌سراغ این همه بازیگر خوب تئاتر بروند.

می‌خواهم کاراکترهای بد را قبول نکنم!

* وقتی فیلمنامه "زمین گرم" را خواندید به‌غیر از نقش "استوار" نقش دیگری ترغیب‌تان کرد؛ چون شنیده‌ام دیگر از نقش‌های منفی خسته شده‌اید؟

استوار نقش سختی است. من همیشه سرم درد می‌کند برای این نقش‌ها؛ نقش‌های سخت را دوست دارم اما مشکلم این است که از این به بعد می‌خواهم کاراکترهای بد را قبول نکنم، چون آرام آرام ممکن است به‌ضررم تمام شود. دوست ندارم فقط در نقش‌های منفی خلاصه شوم و اصطلاحاً در این نقش‌ها جا بیفتم. همه به من زنگ می‌زنند "آدم بدِ داستان ما را بازی کن!"، مردم تصورشان این است رفتار و کرداری که در فیلم و سریال ایفایش می‌کنم در واقعیت هم به همان صورتم! هر از گاهی از این نقش‌ها و کاراکترها فاصله بگیرم بد نیست.

در مجموع نقش استوار پیچیده بود، دو موقعیت عجیب و غریبِ دیکتاتوری، اقتدار و ظلم در رفتار داشت و بعد از آن اتفاق، مجنون شد. باید از این کاراکترها فاصله بگیرم تا مُهر سیاهی نقش‌ها به پیشانی‌ام نخورد.

برخوردها جالب نیست

* این عقب‌نشینی از نقش‌های منفی به‌خاطر حرف و حدیث‌های کوچه و خیابان است؛ مردم ناراحتتان می‌کنند؟

بله. نتیجه این نقش‌ها همین است برخوردها جالب نیست، در واقعیت هم درست نیست بازیگری در یک‌سری نقش‌ها خلاصه شود، بلکه باید کاراکترهای متفاوت و متنوع را تجربه کند.

آیا این دیوانگی دروغ است؟

* حالت مجنون "استوار" در سریال "زمین گرم" ما را یاد فیلم "درخونگاه" هم می‌اندازد؛ آنجا هم نگاه و چهره‌تان همین‌طوری بود که اینجا هم از خودتان نشان دادید؛ چقدر از آن موقعیت استفاده کردید؟

آنجا (درخونگاه) جنون داشتم اما شخصیتی که بازی می‌کردم مظلوم بود، اینجا خودش ظلم کرده است و جنونش فضای متفاوتی دارد. گریم و حالتِ نگاه به آن نقش نزدیک شده است اما آنجا جنونِ خودخواسته و هوشیارانه بود اما اینجا، خودش ناخواسته مجنون ‌می‌شود. استوار در "زمین گرم" به‌خاطر تمام موقعیت‌هایی که از دست داده دیوانه شده است. بازتاب‌ها خوشحالم می‌کند که باور ندارند او واقعاً دیوانه شده و می‌گویند این دیوانگی‌اش مثل همان مُردنش دروغ است.

"زمین گرم" مخاطب را غافلگیر می‌کند

* سعید نعمت‌الله استاد غافلگیر کردن مخاطب است؛ آیا این حیرت‌زدگی‌ها را در "زمین گرم" هم شاهد خواهیم بود؟

به‌اندازه‌ای که تماشاگر تمام معادلاتش به هم بریزد، حیرت‌زدگی در قصه داریم، کما اینکه فکر می‌کرد "استوار" مُرده و حالا دیوانه است. پیام‌هایی در فضای مجازی به من می‌دهند که "استوار" خودش را به دیوانگی زده است و معلوم نیست در سرش چه می‌گذرد. این تعلیق‌های به‌وجودآمده همان چیزهایی است که باید بازیگر در شخصیت‌پردازی‌اش و فیلمنامه‌نویس و کارگردان در روند نوشتن و اجرا، به آن برسند. این‌که مخاطب شروع کرده به حدس زدن باز ما را خوشحال می‌کند، البته که احتمالاً رفته رفته، داستانِ "زمین گرم"" بیننده را دچار شگفتی خواهد کرد. چند بار این اتفاق با گره‌های داستانی می‌افتد و در این راه نقش "استوار" هم اتفاقاتی قابل‌توجه را در پی خواهد داشت.

تلویزیون 2 مشکل دارد؛ بودجه و شتاب‌زدگی در ساخت

* چرا تلویزیون کمتر داستان‌هایی را روایت می‌کند که مخاطب منتظرِ قسمت بعدی باشد؛ اصطلاحاً تک و توک مجموعه تلویزیونی دلچسبی می‌بینیم؟

خیلی چیزها تأثیر می‌گذارد که سریالی باکیفیت ساخته شود یا بی‌کیفیت. می‌دانید که عرصه سریال‌سازی در دنیا هم‌قدوقواره سینما جلو می‌رود و مورد استقبال قرار می‌گیرد. یکی از عوامل اصلی ضعیف شدن سریال به مسائل بودجه‌ای برمی‌گردد و دیگری مقوله زمان است. ما خودمان بارها گرفتارِ این دو مشکل شده‌ایم؛ می‌گویند باید هرچه سریع‌تر این سریال به آنتن برسد.

آن‌قدر عوامل کار را درگیر مسائل مالی می‌کنند یا می‌خواهند عجله‌ای و شتاب‌زده کار به آنتن برسد، تمرکز از بین می‌رود. این رفتار عجله‌ای باعث می‌شود نه قصه خوب پرداخته شود و نه بتوانیم پلان‌های خوبی را با ظرافت فیلمبرداری کنیم.

در واقع تحت فشار بودن از طریق مسائل مالی و زمان، کیفیت را به‌شدت پایین می‌آورد، از طرفی خیلی بازیگران هم در کار خودشان جدی نیستند و برخی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان هم کماکان به کلیشه‌ها امیدوارند و آن شناختِ لازم را به انتخاب و استفاده از بازیگر ندارند؛ همه این‌ها دست به دست هم می‌دهد و این اتفاقات می‌افتد.

یا بازیگر دوربین را نمی‌شناسد و یا کارگردان بازیگر را نمی‌شناسد

* منظورتان از عدم شناخت بازیگر چیست؟

برخی از کارگردان‌ها کمتر بینش علمی نسبت به استفاده از بازیگر دارند، یا درست انتخاب نمی‌کنند و یا نمی‌توانند هدایتشان کنند. از طرفی بازیگر هم جلوی دوربین دانش کافی به‌اندازه بازیگری ندارد و هنوز هم غریزه‌ای و حسّی بازیگری می‌کند. بارها شنیده‌ام برخی از کارگردان‌های صاحب‌نام تعریف‌شان از بازیگری‌مان بازیگری حسّی و غریزی است، این تعریف درستی از بازیگری نیست!

بازیگری تکنیک و فن و دانش است، این تعاریف از بازیگری نشان می‌دهد این حرفه را بسیار دست‌کم گرفته‌اند. این فقر جدی استفاده نادرست از بازیگر جلوی دوربین احساس می‌شود. تلاش‌های نویسنده و اجرای کارگردان را بازیگر به‌عنوان پیشانیِ کار باید به سرانجام برساند که بعضاً به‌خاطر فقدان این دانش و تجربه، کیفیت کار را زیرسؤال می‌برد.

برخی درست آمده‌اند و برخی اشتباهاً بازیگر شده‌اند!

* همین دست‌کم گرفتن بازیگری باعث شده است که هرکسی به خودش اجازه بدهد وارد این عرصه بشود حالا فوتبالیست، خواننده و حتی مجری تلویزیون؟

به نکته درستی اشاره کردید، برخی غریزه‌ای هم موفق بوده‌اند مثل اکبر عبدی که درجه یک است؛ آن‌قدر هوش و ذکاوت و خلاقیت بازیگری دارد، هر بار کاراکتر جان‌دار و خوش‌ساختی را از او می‌بینیم. این عرصه درش به‌روی همه علاقه‌مندان باز است و نمی‌توان جلوی کسی را گرفت. برخی با عملکردشان نشان می‌دهند اشتباه آمدند و برخی هم ثابت می‌کنند می‌توانند بازیگر خوبی بشوند.

* مثلاً این اتفاق برای پژمان جمشیدی در "زیرخاکی" افتاد که بعد از مدت‌ها حضور در نقش‌های مختلف با هدایتی درست، درخشید...

پژمان جمشیدی در این سریال زحمت کشید و درست هم هدایت شد، تئاترهای سخت کار کرد و دوره‌های سختی را گذراند. گرچه او را تخریب و تحقیر می‌کردند و الآن ثابت کرده است که می‌تواند به‌تنهایی سریالی را از زمین بلند کند.

جزئیات جدیدی از سریال "زیرخاکی2"

* جالب است اینجا سؤالی داشته باشم از فصل دوم سریال "زیرخاکی"؛ آیا خبری هست؟

خوشبختانه کاراکتری که ایفا کردم بسیار در داستان تأثیر داشت، کاراکتر عمل‌گرایی که در جایی تُک‌زبانی حرف می‌زد و عملاً به‌عنوان شخصیت نفوذی وارد ماجرای "زیرخاکی" می‌شد، همواره برای شخصیت اصلی داستان مشکل ایجاد می‌کرد و از نظر دراماتیک مسئله‌ساز بود. این کاراکتر کماکان می‌تواند در فصل دوم داستان هم حضور داشته باشد و فکر می‌کنم حضور دارم.

درباره شروع کار هم می‌دانم دست‌اندرکاران در تلاشند شرایط کار را مهیا کنند، اما هنوز مشخص نیست.

شاید ما نمی‌دانیم و آن‌ها می‌دانند/ ترجیحِ حاشیه به کاربلدی

* چرا این‌قدر نادر فلاح دیر معرفی شد و به‌قول خودتان در حقش ظلم شده است؟

من هم در عجبم. چطور می‌شود برخی زود معرفی می‌شوند و به شهرت می‌رسند و من آن‌قدر دیر جدّی گرفته می‌شوم، در صورتی که از سال 1368 تئاتر کار می‌کردم و فوق‌لیسانس تئاتر دارم. اما هنوز در تئاتر جایزه بازیگری نگرفته‌ام در جشنواره فیلم فجر کاندیدا شدم و حتی می‌توانستند برای کارهایی هم کاندیدایم کنند، در جشن خانه سینما جایزه نقش مکمل گرفتم.

حقیقتی وجود دارد؛ بازیگرانی به‌سرعت مطرح می‌شوند، چون رسانه‌ها از آن‌ها حمایت می‌کنند و بعضاً خودشان تلاش‌هایی برای دیده‌شدن‌شان از طریق فضای مجازی می‌کنند، کارگردان‌‌ها نقش‌های اصلی‌شان را به آن‌ها می‌دهند و یا جایزه می‌گیرند. باید بپرسیم "چرا تهیه‌کنندگان با این‌که می‌دانند من بازیگر خوبی‌ام، چرا نقش اصلی به من نمی‌دهند؟" رسانه‌ها از من حمایت نمی‌کنند یا جایزه نمی‌‌دهند. واقعاً راه و رسمش را نمی‌دانم البته حاشیه‌سازی و وارد حاشیه شدن هم جزو مرام کاری‌ام نیست.

جالب است بدانید آن‌قدر فراموش شده‌ایم که روز تولدمان هم را بعضاً نمی‌دانند، یا نمی‌خواهند و یا نادیده می‌گیرند. در این 30 سال یعنی به چشم کسی نیامدم! در عجبم از تهیه‌کنندگان، کارگردانان و رسانه‌ای‌ها که مرا با این کسوتِ 30ساله بازیگری، نادیده گرفته‌اند؟!

در "جشن سربرون" هم نقش منفی دارم

* در "جشن سربرون" هم این روزها مشغول به کارید؛ جالب است باز هم نقش منفی‌ داستان را به شما سپرده‌‌اند؟

بله، آنجا هم نقش منفی خیلی محوری دارم، سریال خوبی شده است و روزهای آینده دوباره جلوی دوربین این سریال خواهم رفت.

اگر پیشنهاد شود دوست دارم بازیگر دفاع مقدس شوم

* در ایام چهل‌سالگی دفاع مقدس قرار داریم و تنها در کارنامه شما فیلم سینمایی "دریاچه ماهی" که البته به اتفاقات بعد از جنگ می‌پردازد، وجود دارد، خودتان نخواستید در این حوزه ایفای نقش کنید یا پیشنهاد نشد؟

خیلی پیشنهاد نشده است و واقعاً اگر پیشنهاد شود هیچ گاردی برای حضور در آن کارها ندارم. به هر حال قصه، نقش و فیلمنامه مهم است. البته اگر کار ضعیف باشد مثل خیلی از کارهای دیگر نمی‌پذیرم. من کار کردن در این حوزه را دوست دارم و آثارش را هم همیشه مشتاقانه دنبال کرده‌ام.

به "کیمیای" درویش علاقه دارم

* کدام کار را بیشتر دوست داشتید؟

"کیمیا" با بازی خسرو شکیبایی را خیلی دوست داشتم که واقعاً احمدرضا درویش، کارگردانی بی‌نظیری دارد. به این‌گونه عاشقانه‌های زیبایی که در میانه جنگ اتفاق می‌افتد بسیار علاقه‌مندم.

انتهای پیام/+
 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط