جاودانهها| قصه رنجهای "بازی دراز" در روزهای سخت دفاع مقدس؛ فرماندهی امام زمان(عج) در عملیات مشهود بود
گروه استانها-عبور از "بازی دراز" سخت بود، اما سرسختانه مقاومت کردند که به وعده خدا ایمان داشتند. با رمز "یازهرا" صعود کردند و رنجها را به جان خریدند تا دست بیگانگان را از وطن کوتاه کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، "بازی دراز" نامی است پرآوازه، ارتفاعاتی درون مثلث قصر شیرین، گیلان غرب و سرپل ذهاب که بر منطقه تسلط کامل دارد.
دشمن در روزهای آغازین جنگ از بازی دراز برای دیدهبانی استفاده میکرد، اما ویژگی این ارتفاعات سبب شد با فعالیتهای مهندسی روی آن جادهسازی شود و یگانهای عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصر شیرین، سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.
برای گرفتن این امتیاز مهم از دشمن پس از سه راهکار نیروهای شناسایی سپاه، قرارگاه مقدم غرب سپاه و ارتش، نخستین عملیات نیمه گسترده را در این منطقه طرحریزی کردند که با نام عملیات بازی دراز در یکم اردیبهشت 1360 آغاز شد و به مدت هشت روز طول کشید و نیروهای خودی و دشمن بارها به تک و پاتک پرداختند.
نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی، یگانهای خود را حمایت میکردند، اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت کافی محروم بودند و نتوانستند روی همه هدفها مستقر شوند.
باوجود این از بین قلههای منطقه سه قله آن را اشغال و تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله 1150 و یکی از قلههای 1100 ناکام ماندند.در این عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا کرد و خلبان "علی اکبر شیرودی" به شهادت رسید.
بازی دراز هنوز هم قریب است و نمیشود با آن قریب شد؛ مگر اهل وادی شهادت بود؛ مگر درک کرد که راه شهید چیست و چرا جانش را فدا کرده است.
با رمز "یازهرا" صعود میکنی؛ سختی مسیر و فرط تشنگی امانت را میبرد و با خود میاندیشی که فاتحان گمنام بازی دراز چگونه زیر آتش خمپاره دشمن با تحمل سختی راه و لبهای خشک و امکانات محدود، قلههای 1050 و 1100 متری را از دشمن پس گرفتند؟
اینجاست که درکت از رشادت محمد بروجردی، علی موحددانش، محسن چیریک، اصغر وصالی، غلامعلی پیچک، محسن حاجی بابا، محسن وزوایی و محمد صادقی نیا بیشتر میشود.
قصه رنجهای "بازی دراز" به روایت شهیدی که دو مزار دارد
حمید صادقی نیا در کتاب "سرباز گهواره" ضمن شرح مقاومت رزمندگان ایرانی در عملیات بازی دراز آورده است: «بازی دراز محل تجلی امداد غیبی بود. شهید محسن حاجی بابا در فتح بازی دراز، اوج ایثار و شهامت را به نمایش میگذارد. او درباره این عملیات چنین گفته است: «برای فتح بازی دراز به اتفاق چند تن دیگر از فرماندهان سپاه، طرح همه جانبه و گستردهای تهیه کردیم که لازمه آن، فداکاری و ایثار در سختترین شرایط با کمترین امکانات بود.
در این عملیات موفق شدیم از پشت ارتقاعات بازی دراز، عکس و فیلم تهیه کنیم که به شناساییهای بعدی کمک کرد. این عملیات از چند محور شروع شد و دلیل موفقیت نیز تا حدودی الحاق تمام محورها با یکدیگر بود که دشمن هیچ فکر نمیکرد بتوانیم از این ارتفاعات درهم پیچیده بالا برویم. صخرهها طوری است که حتی کوهنوردها هم نمیتوانستند در مدتی که ما بالا رفتیم؛ بالا بروند.
این امر محقق نشد مگر به مدد امداد غیبی و نیایش و دعای توسل. فرماندهی امام زمان(عج) در عملیات کاملا محسوس بود».
در مرحله دوم شناسایی منطقه، دشمن شهید حاجی بابا و شوندی و احمد بیابانی را میبیند و مورد هجوم قرار میدهد. خودروی آنها با گلوله توپ 130 مورد اصابت قرارگفته و پیکرشان در آتش میسوزد.
پیکر شهید حاجی بابا را به تهران برگردانده و در بهشت زهرا(س) دفن میکنند، اما وقتی حسین خدابخش از همرزمان شهید میخواهد خودروی آتش گرفته را به عقب برگرداند؛ متوجه میشود تکهای از بدن شهید حاجی بابا در خودروی سوخته جا مانده که آن را در روستایی نزدیک منطقه بازی دراز به خاک میسپارند.
شهید محسن حاجی بابا به پاس جانفشانی برای بازپس گیری منطقه از دشمن برای همیشه در غرب کشور ماندگار شد تا دو مزار داشته باشد».
اجازه دخالت بیگانگان را ندهید
پاسدار شهید صادقی نیا از رزمندگانی بود که برای فتح بازی دراز جانفشانی کرد. او همچون کوه در برابر سختیها مقاومت کرد و نامش برای همیشه تاریخ ماندگار شد.
محمد صادقی نیا 24 شهریور 1340 در شهرستان قروه استان کردستان متولد شد. او فردی باهوش و برخوردار از وقار و شأن خاص خود و نفوذ معنوی بالا بین دوستانش بود.
در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی در تظاهرات مردمی شرکت میکرد. پس از جذب در سپاه در پادگان امام حسین(ع) دانشگاه امام حسین(ع) آموزشهای سختی را گذرانده و با نخستین گروه به فرماندهی شهید محسن وزوایی عازم منطقه سرپل ذهاب شد.
محمد صادقی نیا برای بازپسگیری "بازی دراز" رنج بسیار کشید و سرانجام 8 اردیبهشت 1360 به شهادت رسید و پیکرش را در گلزار شهدای روستای "آقبلاق" از توابع شهرستان بهار استان همدان به خاک سپردند.
در وصیتنامه این شهید بزرگوار آمده است: «ما که در این جبهه غیر از دعا و جان و خون ناقابل چیز دیگری نداریم برایتان هدیه کنیم. به امید خدا برایتان پیروزی و سرافرازی به دست میآوریم؛ مطمئن باشید که خاک کشور عزیزمان را به دست دشمن آزاد میکنیم.
تا آخرین فشنگ و قطره خون با دشمنان اسلام میجنگیم تا ستمی در روی زمین نباشد؛ آن روز عید ما است. شما هم راه حضرت زینب(س) را با حجاب و عفت خود ادامه دهید. خوب درس بخوانید؛ یاد بگیرید؛ ترقی و پیشرفت کنید و از دشمنان اسلام و نظام پیشی بگیرید.
دیگر اجازه ندهید ابرقدرتهای شرق و غرب بیایند و برنامهها و منافع خود را به ملت عزیزمان تحمیل و دیکته کنند».
انتهای پیام/744/ی