چله عزت|ناگفته هایی از زندگی شهیدی که پس از ۲۸ سال به آغوش خانواده بازگشت
برادر شهید محمد منتظری گفت: این شهید در لباس خود که یک بادگیر ساده بود، یک نایلون وسایل شخصی خود از قبیل شناسنامه، دفترچه خاطرات و یک سربند به نام «یا فاطمه الزهرا(س)» نگهداری می کرده اند که به این واسطه شناسایی شد.
رضا منتظری برادر شهید محمد منتظری در گفتگو با تسنیم با اشاره به چگونگی آسمانی شدن برادر خود، اظهار داشت: شهید محمد منتظری متولد 31 شهریور سال 1346 بود که در سال 1361 و در همان آغاز نوجوانی وارد جبهه حق علیه باطل شد و فعالیت های رزمی خود را از مناطق غرب و کردستان آغاز کرد.
وی با بیان اینکه این شهید همواره در تلاش بود که در خط مقدم جبهه باشد، تصریح کرد: با آنکه 15 سال بیشتر نداشت اما بسیار فعال بود، در مناسبت های مختلف مسجد محل مشارکت جدی داشت، حتی تا پاسی از شب بدون آنکه ترسی به دل راه بدهد، به عنوان بسیجی در گشت محله حضور داشت تا مبادا همسایگان با خطری روبرو شوند.
برادر شهید محمد منتظری با تاکید بر اینکه برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کرد، از مخالفت های پدر برای جبهه رفتن این شهید بازگو کرد و گفت: پدرم به محمدآقا می گفت برای سن شما بهتراست الان درس بخوانید تا اینکه به جبهه بروید اما محمدآقا می گفت «درس اصلی در جبهه هاست».
منتظری با بیان اینکه ایشان به پدر همواره تاکید می کرد که حضور در جبهه ها باعث صفا باطن و دل می شود و شما هم به جبهه سر بزنید، ادامه داد: پدرم در برابر درخواست های مکرر محمدآقا می گفت من زن و بچه دارم اگر به جبهه ها بیام چه کسی مخارج این بچه ها را تامین می کند، که محمدآقا می گفت خدا همینجوری که روزی شما را می رساند روزی این بچه ها رو هم می رساند و شما نگران نباشید. پدر ما در برابر این استدلال قاطع محمدآقا مدتی در منطقه سوسنگرد حضور داشت و به یاری رزمندگان رفت.
وی با بیان اینکه ایشان در سال 64 پس حضور متمادی در جبهه حق علیه باطل به عنوان پاسدار وظیفه به جنوب کشور اعزام شد، گفت که محمد آقا در اسفندماه 64 و در عملیات والفجر8 به آرزوی دیرنه خود رسید و به همرزمان شهیدش پیوست.
برادر شهید منتظری با یادآوری نحوه اطلاع شهادت برادر خود به به پدر و مادر این شهید گفت: یک خانم و آقایی از طرف سپاه آمدند منزل ابوی ما و ابتداً گفتند که پسر شما مجروح شده و در حالی که پدر ما می دانست که وقتی اینگونه می گویند یعنی شهید شده است؛ اصرار کرد آنها واقعیت را بیان کنند و همواره زیر لب می گفت این نعمتی بوده که خدا به ما داده و ما هم در راه خدا داده ایم و این مشکلی ندارد. ساعتی از این حضور نگذشته بود که اعلام کردند، ایشان در والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسیده و منفقودالاثر شده اند.
وی از سختی 28 سال دوری برادر گفت و یادآور شد: همزمان با شهادت امام صادق(ع) درسال 92 پس از 28 سال تعدادی شهید که ظاهراً در اطراف کارخانه نمک فاو بوده برای تشییع به معراج الشهدا آورده بودند. محمدآقا در لباس خود که یک بادگیر ساده بود، یک نایلون وسایل شخصی خود از قبیل شناسنامه، دفترچه خاطرات و یک سربند به نام «یا فاطمه الزهرا(س)» نگهداری می کرده اند که به واسطه اینکه این وسایل در نایلون بوده، نسبتاً سالم توسط برادران تفحص پیدا شد.
برادر شهید منتظری به ذکر خاطره ای از این شهید پرداخت و گفت: پدر ما در منطقه خاوران مغازه خواروبار فروشی داشت که بعضاً برای خرید اجناس کلی به بازار می رفت و محمدآقا را به جای خود قرار می داد.ما هم که برادرهای کوچک محمدآقا بودیم بصورت مخفیانه آدامس یا شکلاتی از مغازه بر میداشتیم و همواره ایشان با اخلاق نیکو می گفت «این کار را مخفیانه نکنید؛کار مناسبی نیست به خودم بگویید من به شما می دهم».
منتظری ادامه داد: محمدآقا همیشه انسانی کاری و فعال بود و در همان جوانی در یخچال سازی و قالب گیری و.... به کسب و کار مشغول بود.
انتهای پیام/