گفتوگوی خواندنی تسنیم با عکاس دفاع مقدس / عکسهایی که بوی رشادت میدهند
گروه استانها - قدیمی ترین عکاس دوران دفاع مقدس مازندران با اشاره به اینکه دو هزار عکس از دوران دفاع مقدس رزمندگان استان را در آرشیو خود دارد، گفت: عکاسان دفاع مقدس، یک آلبومگویا و ناطق از خاطرات ناب هستند که عکسهایشان بوی رشادت میدهند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مازندران، روز شمار رسیدن به آغاز هفته دفاع مقدس در حال کاملشدن است. قداست ناب هشت ساله که همچنان مستمر و فناناپذیر ماند. دفاعی که جهان را به حیرت وا داشت و اخلاص آن روزها اساس شیرازه انقلاب را با قدرت به ثبترساند.
هفته دفاعمقدس، فرصتی برای تجدید بیعت با آرمانهای شهدا و یادآوری روزهای پر از حماسه و ایثار است. وجببه وجب خاکپاک جبههها پر از خاطراتی از جنس خون، شهادت، اخلاص و ازخودگذشتگی است. آن روزها افرادی سعی در ثبت خاطرات جنگ داشتند. عکاسان دفاع مقدس از این دستافراد بودند که لنز دوربین آن تصاویری را در خود حفظ میکرد که هرکدام روایتگر حماسهآفرینی رزمندگانی است که آرزوی آنان شهادت بود و با خون پاکشان ریشه درخت نوپای انقلاب را سیراب اراده و غیرت و تعصب کردند و آیندگان را شرمنده خلوص خود ساختند.
مهر علی رهنما کنگلویی، یکی از عکاسان دفاع مقدس است که در آن سالها بهعنوان مسئول تدارکات و تبلیغات از سوی جهاد استان به جبهه رفته بود و صحنههای مختلفی را با دوربین به ثبت رساند. در طول 30 سال خدمت، هرگز دوربین از او جدا نشد و در جبهه این یار همیشگی روایتگر صحنههای حماسی شد. همچنان نیز عکاسی میکند و همه او را با این کار میشناسند.در آرشیو پنج میلیونی عکسهایش، بیشاز دو هزار عکس از جبهه دارد.
نگاتیوهای پر از خاطره
مهر علی رهنما کنگلویی در مورد آن روزها، افزود: متولد 1337 هستم و بازنشسته جهادکشاورزی در سالهای 66 و 67 بهمدت شش ماهو ده روز، به طور پیوسته به عنوان مسئول تدارکات و تبلیغات در مناطقجنگی جنوبکشور و منطقه شلمچه،حضور داشتم و عکاسیانجام میدادم. البته به جز آن شش ماه که مداوم بودم، به صورت مقطعی در تمام مناطق غرب و جنوبکشور به عنوان مسئول جمعآوری کمکهایمردمی و اعزام نیرو حضور داشتم. در حال حاضر نیز به عکاسی مشغول هستم و بیشتر مردم مرا با عکاسی میشناسند. عکسهای یادگاری زیادی از مناطق جنگی و جبهه دارم.
رهنما که مسئول امور شوراهای سوادکوه در آن دوران بود، علاقه به عکاسی را مربوط به دوران جوانی و قبل از خدمت در جهادکشاورزی میداند و خاطر نشانکرد: قبل از اینکه در جهادکشاورزی مشغول بهکار شوم، از کنگلو به پلسفید میآمدم و آموزش عکاسی میدیدم. پس از اشتغال در جهاد در بخش تبلیغات 30 سال عکاسی کردم. عکسهایی که از دوران جبهه میگرفتم، تعداد زیادی را برای ستاد پشتیبانی جنگ به جهاد استان میفرستادم و بیشترین عکس به صورت یادگاری دارم. عکسهای یادگاری که از رزمندگان در پشت خط مقدم میگرفتم را هنوز دارم. چون مجوز عکاسی داشتم همیشه دوربین بهدست بودم و همه هم مرا میشناختند.
این عکاس دفاعمقدس علاوه بر ثبت تصاویر جبهه، خاطرات اعزام نیروها را در دفترچههایی ثبت میکرد و هنوز آن خاطرات را برای خود نگه داشته است. در این مورد بیانکرد: نیروهایمردمی که باخود میبردیم و با وسایلی که باید تحویل میدادیم همه آن افراد و خاطرات مسیر را در دفترچههایی مینوشتم و حدود 10 عدد دفتر خاطره از آن دوران دارم که با مرورشان آن روزها برایم زنده میشود.
مسئول اعزام نیروهای مردمی به شهرستان و جهاد استان بودم. معمولا اعزام با مینیبوس انجام میشد 16 تا 18 ساعت طول میکشید تا به مقصد میرسیدند.
رهنما از یادآوری برخی روزها و عکاسیهایش بغض میکند و روزهایی را به خاطر میآورد که از اعزام رزمندگان بهخط مقدم عکاسی میکرد و پس از بازگشت آنان، تعدادی نبودند و همرزمشان خبر شهادتشان را میآوردند. اما عکس یادگاری آنان باقی مانده بود در این مورد خاطرنشان کرد: افرادی بودند که از آنان عکس میگرفتم و بعدآن شهید میشدند. نیروهایی بودند که یک روز در میان جابجا میشدند. یک شب در ستاد میماندند و غروب معمولا با تویوتا و حتی کامیون میرفتند. میدانستم از 10 تا 15 تعداد نیروهایی که مثلا با تویوتا میرفتند، در برگشت یک یا دو نفرشان نیستند و شهید میشدند. فردایش همرزمانشان خبر شهادت را میآوردند. یک سری از این عکسها نیز دارم.
این عکاس دفاعمقدس، تمام صحنههای جنگ را پر از خاطره میداند، اما یکی از زیباترین خاطراتی که در ذهن او مانده و با دوربین آن را ثبتکرد، مربوط به ایثار رزمندگان نسبت به همدیگر میداند و گفت: به دنبال ثبت خاطرات تلخ نیستم. اما خاطره شیرینی که در جبهه عکسش را گرفتم و سوژه تاثیرگذاری برایم بود و هرگز فراموش نمیکنم، این است که در منطقهای کانالی مثل رودخانه به فاصله 10 متر بود. برای اینکه حدود 50 نفر از رزمندگان همگی به آب نزنند، تقریبا حدود 20 نفر از آنها به صورت خمیده، پل انسانی ایجاد کرده بودند و سایر رزمندگان از روی آنان رد میشدند و به خشکی میرسیدند. آن همه گذشت و تحمل واقعا برایم شگفتانگیز بود.
ویافزود: در روزهای دفاعمقدس خلوص مردم را به چشم دیدم که امروزه مانند آن روزها نیست. آن روزها انگار همگی فرزند یک مادر و مانند برادر واقعی در یک خط و یک نگاه بودند.
رهنما از موقعی که دوربین را همراه همیشگی خود انتخاب کرد، تاکنون بیش از پنج میلیون عکس در آرشیو خود دارد که از این تعداد،بیش از دو هزار عکس مربوط به صحنههای دفاع مقدس است و تصریحکرد: بیش از پنج میلیون عکس از سالهای عکاسی ام در آرشیو دارم که از این تعداد بیشاز دو هزار عکس مربوط به روزهای دفاعمقدس است. عکسهایی که نشانی افراد داخلعکس را پیدا میکردم و به خانوادهها تحویل میدادم. حتی عکس شهدایی را داشتم که بعد شهادت به خانوادههایشان تحویل میدادم.
وی خاطرنشانکرد: همه مرا از دوربین و عکاسی میشناسند. نگاتیو دو هزار عکس جبهه را دارم و تعدادی را چاپ کردم. چند ماهی که به بازنشستگی بنده مانده بود، یادم میآید که از ستاد پشتیبانی جهاد استان آمدند و تعدادی عکسهای مرا بردند تا اِسکن کنند و بیاورند ولی هنوز بعدسالها خبری از بازگشت آن عکسهایم نیست.با اینکه پیگیر شدم ولی آن شخصی که عکسها را از بنده گرفت، دیگر در جهاد نیست. دلم میخواهد آن عکسها که گنجینهای برایم بود به من بازگردانده شود.همه نگاتیوها را در خانهام دارم.
عکسهایی که بوی رشادت میدهند
عکاس، عکسش میشود خاطراتی که با او حرف میزنند. حرفهایی از غمها و شادیها، حوادث، بودنها و نبودنها، رشادت و ایثار. دوربینیار جدا نشدنی لحظههای زندگی میشود.
عکاسان دفاع مقدس، خودشان یک آلبومگویا و ناطق از خاطرات ناب هستند که عکسهایشان بوی رشادت میدهند.کافی است پای حرفشان بنشینید،تا هر چه دیدهاند و ثبتکردهاند را برایت تجسم کنند.عکسهای دفاعمقدس، هرکدام حرفی برای گفتن دارند و تداعیگر روزهای پرالتهاب جنگ هستند. جنگی که با دفاع جانانه رزمندگانمان در جبهه حق به قداست رسید. به تصویر کشیدن آنروزهای حماسه، حکمتی برای روزهای فعلی ما بود.زنده نگه داشتن عقاید و آرمانها بخشی از این حکمت است و اما نسلامروز با دیدن آن تصاویر و تجسم لحظات اساطیری، سربازان جبهه حق در دفاع از خاک کشورمان شدند. تصاویری که گنجینه نابی برای آیندگان شد.
مصاحبه از معظمه نقی پور
انتهای پیام/ 681/ع