تندروهای واقعی سینما چه کسانی بودند؟/ طومارنویسی که بعدها سر از پاریس درآورد
سینمای دفاع مقدس در آغاز راه خود شاهد شکلگیری سینمایی بود که میتوانست در سالهای بعد طیف گستردهای از جوانان را به خود جذب کند اما تندروی مدیران فرهنگی و سیاسی آن سالها که بعدها نماینده آزادیخواهی افراطی بودند این امر را میسر نکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینمای دفاع مقدس از همان ابتدای کار سینمایی با شعاع بسیار بزرگ و گسترده بود که انواع سینماگران و سلیقههای مختلف سینمایی را به سمت خود جذب کرد.
بخشی از این سینما شامل جذب نگاه و سلیقهای بود که شاید در وهله اول نسبت قوی میان انقلاب و آنان دیده نمیشد اما با تماشا و دقت در فیلمی مانند برزخیها میتوان فهمید که جماعت اخراجیهای دهه 1360 در برانگیختن حس دفاع از مملکت نقش داشتند.
اما اتفاقی که بر سر چنین فیلمیرخ داد نشان دهنده چیست؟ نگاه افراط و تفریطی مدیران سینمایی و فرهنگی که مانند مخملباف بر سر سینما آوردند باعث شد که این بخش از سینمای ما بایکوت و فیلمهای موفقی مانند برزخیها از صحنه سینمایی ما حذف بشود.
کارگردان برزخیها در مصاحبهای در سالهای قبل با سایت خبری انتخاب به تاریخ 18 مرداد 1391 گفته است که: «فیلمبرداری برزخیها تمام شد… و فیلم را اکران گذاشتیم… آن وقت آقای محسن مخملباف یک روز جمعه با عدهای راه افتادند و طوماری درست کردند مبنی بر اینکه انقلاب شده و ما انقلاب کردیم، اما اینها هنرپیشههای طاغوتی هستند. درست جلوی همین سینمایی که در میدان 24 اسفند (انقلاب) است… (بهمن) و یونیورسیتی. این آدمها میگفتند بروید دم در سینماها ببینید چقدر غلغله است، آن وقت مراسمهای روز جمعه خلوت است. این شد که فیلم من را از اکران کشیدند پایین. امثال آقای محسن مخملباف چنین بساطهایی را زیاد سر من آوردهاند.»
مدیر سینمایی و فرهنگی آن سالها که داعیه عشق به هنر با نگاه منطقی و عقلایی را دارند با برخوردی چکشی منجر به عدم اکران و بایکوت هنرمندانی شدند که نشان دادند بعد از انقلاب مسیر خود را عوض کردهاند.
منوچهر وثوق بازیگر قبل از انقلاب نیز در گفتگویی ویدئویی با فارس گفته بود که رئیس جمهور دوم خرداد گفت که هنرپیشه قبل از انقلاب نماز هم بخواند، نمازش قبول نیست.
این در حالی است که مدیران فرهنگی انقلابی که توسط رسانههای اصلاحطلب به تندروی محکوم شده بودند نگاه دیگری داشتند. مهدی کلهر، اولین معاون سینمایی وزارت ارشاد پس از انقلاب و مشاور فرهنگی دولت احمدینژاد پیشتر در گفتوگو با ما درباره ماجرای فیلم برزخیها حرفهای جالبی زده است: «برای من روشن بود که مافیایی وجود دارد. روشن شده بود مسئله اولِ فرهنگ مملکت سینما نیست؛ مسئله دوم و سوم و چهارم هم نیست و میدانستم این تنازعی که ما میخواهیم شروع کنیم به جایی نمیرسد. بماند که آن موقع وزیر هم نداشتیم. معادیخواه رفته بود و خود مهندس موسوی وزیر بود و نخستوزیر میتوانست سرپرست هم باشد.
من نتوانستم با ایشان کار کنم. ایشان از من خواست مجوز پخش برزخیها را لغو کنم و من مخالفت کردم. گفتم وزیرِ شما، آقای معادیخواه در تشریح برنامهاش در مجلس گفته است من از تمام هنرمندان ایران استفاده میکنم؛ بماند که برزخیها در دوره من ساخته نشد و در دوره شریک شما آقای مهندس نجفی ساخته شده است و حالا به من میگویید جلوی پخش برزخیها را بگیرم؟
نمایی از برزخیها
در حالی که رئیسجمهور که حضرت آقا بودند، صراحتاً به من گفتند بازی کردن فردین در یک فیلم نمیتواند عیب فیلم باشد. به مهندس موسوی گفتم حالا که مدتها در سینماها بوده است، چرا باید مجوز پخشش لغو شود؟ کشاکش 25 روزهای بین من و مهندس موسوی بود و سرانجام گفت استعفا بده. من گفتم استعفا نمیدهم، اگر لازم است مرا کنار بگذارید. البته میدانستم پشت این تلاش که برزخیها نباید باشد، مخملباف و تیمش بودند.
مهدی کلهر معاون سینمایی وقت
برزخیها حدود یک ماه در حال اکران بود و خوب هم فروخته بود و جالب بود که هم روحانیون و هم بچههای جبهه آن را دیده بودند. حداقل 12-10 نامه از بچههای جبهه داشتیم که میگفتند برزخیها فیلم خوبی است و با اینکه جنگی نیست اما روحیه معنوی و حماسی خوبی را نشان میدهد. کار کشیده شد به نظر آقا که آن موقع رئیسجمهور بود. وزیر خدمت ایشان رفت و کسب تکلیف کرد. ایشان تلفنی به من گفتند زیر بار نرو. همان زمان من خدمت آیت الله حائری شیرازی رسیدم. ایشان تأکید میکرد هنرمندی که میخواهد در چارچوب بماند، هیچ مشکلی ندارد اما کسانی بودند که میخواستند عناصر تأثیرگذار در جذب مخاطب را از انقلاب اسلامی بگیرند و موفق هم شدند.»
جالبتر اینکه برخی از مدیران سینمایی آن دوران که دستنشاندههای امثال بهشتی و جریان فرهنگی و فکری خاتمی بودند از این تندروی دفاع کردند و البته در ضمن این دفاع اعتراف به این تندروی داشتند. ایرج تقی پور معاون بین الملل سینمای فارابی در دهه شصت در گفتوگو با هفتهنامه «تماشاگران امروز» گفته بود که هیچ کس تندروی مدیران دهه شصت سینما را یادش نرفته است، حتی خودشان هم قبول دارند یک جاهایی تندروی کرده اند اما آن تندروی نیاز سینمای آن روز ایران بوده است!
ایرج تقی پور
او در جای دیگری از این مصاحبه نیز اعتراف دیگری به تندروی تفکر رئیس دولت اصلاحات در دهه 60 میکند: تقی پور با اشاره به اینکه وی از همه مدیران وقت آن زمان تندتر بوده به خاطره اولین جایزه بین المللی سینمای پس از انقلاب اشاره میکند. به گفته او وقتی فیلم «ناخدا خورشید» به کارگردانی ناصر تقوایی برنده پلنگ برنز جشنواره لوکانو شد هیچ کدام از مسئولین سینمای ایران باور نمیکردند که فیلمی از سینمای بعد از انقلاب بالاخره جایزهای بین المللی بگیرد، علیرضا شجاع نوری میرود سوئیس و جایزه را میگیرد که البته به گفته تقیپور دست آخر دم این پلنگ هم شکسته شده است و جایزه ناقص میشود اما روایت او از اینجا جالب میشود: «وقتی آقای بهشتی در جلسه معاونین وزارت ارشاد این خبر را گفت رئیس دولت اصلاحات گفت این جایزهها سیاسی است. اینها میخواهند ما را با چنین جوایزی گول بزنند. کسی امروز اینها را باور نمیکند این حرف ها قطعاً برایتان عجیب است اما اینها واقعیتها دهه شصت بود.»
پوستر تاریخی فیلم برزخیها
سبک فیلمهایی مانند برزخیها در سالهای بعد در فیلم اخراجیها نمایان شد و باعث شد تا این تم در نهایت بتواند در سینمای ایران نمایان بشود. فیلمی که عموم مردم با آن ارتباط برقرار کردند و نشان داد که این بخش از جامعه نیز در جنگ حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
نمایی از اخراجیها
صحبت درباره رفتار مدیران دهه 1360 با سینمای ایران و خصوصاً سینمای جنگ سر دراز دارد و نمیتوان در یک گزارش به آن بسنده کرد و باید به سراغ عموم مدیران، فعالین و هنرمندان آن دوران رجوع کرد اما آنچه که مشخص است این است که تفکری که روزی با تندروی جلوی اکران برخی از فیلمهای دفاع مقدسی را گرفت، در حقیقت راه رویش و رشد سینماگران و هنرمندانی که به انقلاب و جنگ دلبسته بودند را بست و باعث شد که یک بخش مهم از سینمای دفاع مقدس که آماده خودنمایی و جذب جوانان و نوجوانان این مملکت به انقلاب و جنگ برای سالهای سال بود در نطفه خفه بشود!
این تفکر محافظهکارانه بعدها با فیلم به رنگ ارغوان حاتمیکیا در دولت اصلاحات نیز چنین کرد و این فیلم را برای چندسال بایکوت کرد.
تندروهایی مانند مخملباف که سالها بعد سر از پاریس و ساخت فیلمهایی مانند فریاد مورچهها و سکس و فلسفه درآورد و جریان تندروی فرهنگی آن روزها که بعداً سنگ آزادی را بر سینه خود کوبیدند باید پاسخگوی تاریخ باشند.
انتهای پیام/