گفتوگوی خواندنی تسنیم با پزشک جبههها/ کاش همراهی مردم در روزهای جنگ را این روزها با مدافعان سلامت میدیدیم
گروه استانها ـ علی بیرجندیینژاد رزمنده قدیمی اهل مشهد٬ از پزشکان قدیمی دهه ۶۰ است که ۶ ماه در دفاع مقدس توفیق حضور داشته و خاطرات نابی از آن روزها با خود به یادگار دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، علی بیرجندیینژاد رزمنده قدیمی اهل مشهد٬ از پزشکان قدیمی دهه 60 است که 6 ماه در دفاع مقدس توفیق حضور داشته و خاطرات نابی از آن روزها با خود به یادگار دارد.
وی که سه و سال اندی است سکان ریاست سازمان نظام پزشکی مشهد را عهدهدار است؛ در آستانه هفته دفاع مقدس از خاطرات آن روزهایش و نخستین حضورش در جبهه به خبرنگار تسنیم میگوید: جبهه برای ما دانشگاه درس و زندگی بود. روزهای حضورم در جبهه برای من روزهای خاصی بود اما باید بگویم برای ما فرقی نمیکند چه دفاع از وطن چه دفاع از سلامت هموطن، ما همچنان ایستادهایم.
وی ادامه داد: نخستین بار که به جبهه رفتم 17 سال داشتم. از چند سال قبل در پایگاه بسیج مسجد قائم که مسجد محلهمان بود فعال بودم و کمابیش دورههای آموزشی نظامی هم دیده بودم. دوستان زیادی داشتم که به جبهه رفته بودند من هم تصمیم گرفتم تابستان را که از درس و مدرسه فارغ هستم؛ به جبهه بروم.
وی که در فاصله سالهای 61 تا پایان جنگ سه بار حضور در جبهه را تجربه کرده است؛ میگوید: نخستین بار در خط پدافندی عملیات رمضان حضور داشتم و دفعه دوم در جزایر مجنون مستقر بودم و بار سوم در گیلان غرب زمانی که سال چهارم رشته پزشکی بودم؛ به عنوان امدادگر گروهان حضور داشتم.
بیرجندینژاد روزهای دفاع مقدس را با روزهای کرونایی مقایسه میکند و میگوید: آن روزها دشمن مشخص بود و تکلیف برای همگان روشن بود اما مدافعان سلامت ما این روزها با دشمنی نامرئی طرف هستند که هر لحظه ممکن است؛ زمینگیرمان کند. همکاران ما وصیت نوشته و گاهی اشهد خوانده به بیماران کرونایی ارائه خدمت میکنند. برخی از پزشکان فعال ما در مراکز ارائه خدمات به بیماران کرونایی بیش از شش ماه است که پدر ومادرشان را ندیدهاند و حتی از دیدار فرزندانشان نیز محروم هستند تا مبادا انتقال دهنده بیماری به آنها باشند.
این بسیجی قدیمی اضافه کرد: همراهی مردم در روزهای جنگ با رزمندگان بینظیر بود. با این اتحاد و همدلی بین مردم هشت سال در سختترین شرایط دوام آوردیم. اما متاسفانه این روزها کمتر شاهد این همراهی عمومی هستیم.
وی به از دست دادن همرزمانش در جبهه اشاره کرده و میگوید: غم از دست دادن همکار و همرزم جانکاه است. فراموش نمیکنم یکی از بسیجیهای مدرسهام را در آن دوران که بار نخست در جبهه یک پایش را از دست داد و بار دوم با عصا به جبهه رفت و برنگشت. این روزها هم تحمل از دست دادن بیماران و البته همکارانمان خیلی سخت است و روحیهی همه ما را تحت تاثیر قرار میدهد. تا کنون 16 نفر از عزیزانمان در کادر بهداشت و درمان استان را از دست دادهایم که از این تعداد 8 نفر پزشک بودند. متاسفانه باید عرض کنم که 6 نفر از این عزیزان از ابتدای شیوع کرونا تا دو ماه پیش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و 10 نفر دیگر در دو ماه اخیر شهید شدند. این آمار گواهی میدهد که عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط مردم تا چه میزان بر گسترش بیماری و به طبع آن زمینگیر کردن کادر بهداشت و درمان موثر بوده است.
بیرجندینژاد در ادامه گفت: عزیزانی را از دست دادیم که فقدانشان قطعا چه در جامعه پزشکی و چه در عرصه خدمترسانی به مردم در زمان کوتاه غیرقابل جبران خواهد بود. ما استاد خسروی خراشاد و استاد خوارزمی را از دست دادیم که هر دو از اساتید بزرگ پزشکی کشور بودند. کشور باید سالها هزینه کند تا شاید بتواند فقدان اساتیدی چنین بزرگ که به حق سرآمد بوده و اسطوره علم اخلاق در پزشکی محسوب می شدند را جبران کند.
وی در ادامه به ذکر خاطره ای از دوران دفاع مقدس پرداخته و میگوید: من فرزند ارشد و تنها پسر خانواده هستم. پدر و مادرم نگران حضور من در جبهه بودند اما به دلیل اعتقاداتی که داشتند؛ مانع نشدند. شرایط آن دوران مثل این روزها نبود ارتباطات خیلی کم بود و خاطرم هست که عمده راه ارتباطی ما با منزل نامه بود که آن هم معمولا یک طرفه بود یعنی نامههای ما بود که به دست خانواده هایمان میرسید و ما به خاطر جابجائیهای زیادی که داشتیم کمتر نامه دریافت میکردیم. به رسم معمول آن روزها یک نماینده بسیج برای اینکه در مدت نبود من به خانوادهام سر زده باشند و اگر کاری از دستشان ساخته است کمکی کنند؛ درب منزل ما رفته بودند. مادرم به محضِ اینکه درب را باز میکند و با فردی با لباس فرم نظامی روبهرو میشود. به تصور اینکه خبر شهادت من را آوردهاند. گریه میکند و همسایهها هم جمع میشوند.
وی ادامه میدهد: خلاصه از بردار بسیجی انکار و از مادرم اصرار که راستش را بگویید؛ ما طاقت داریم پسرم شهید شده یا نه؟! و قائله ختم نمیشود تا اینکه دوستم قسم میخورد به جان امام فقط برای عرض ادب و سرکشی و احوال پرسی آمدهایم که وقتی ایشان به جان امام قسم میخورد مادرم آرام می گیرد . به این خاطره اشاره کردم که بگویم همانگونه که آن روزها در دفاع از سرحدادت کشورمان گوش به فرمان امام بودیم. این روزها هم باید وقتی مقام معظم رهبری با صراحت درمورد مبارزه باکرونا اعلام موضع میکنند و درمورد اربعین که جایگاهی بسیار ویژه در دل همه ایرانیان دارد موکدا اعلام نظر میفرمایند لازم است در دفاع از مرزهای سلامت همه مردم و مسئولان طبق فرمایش ایشان و در کنار مدافعان سلامت، اعلام ارادتمان به امام حسین (ع) به فرموده ایشان در منازل و با خواندن زیارت و دعا و توسل به انجام برسانیم. همانگونه که در سالهای جنگ بسیاری از نمازهایمان را شکسته خواندیم و روزههایمان را قضا کردیم چرا که دفاع از مرزهای کشورمان ایران، اولویت بود.
رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد در پایان شرایط مشهد را در روزهای منتهی به اربعین و شهادت امام رضا(علیه السلام) بسیار ویژه توصیف کرده و گفت: سفر به هر علتی عامل بزرگی در رشد و گسترش بیماری کروناست؛ امیدوارم مردم و رسانهها نسبت به این موضوع توجه بیشتری داشته باشند و در عزاداری اربعین حسینی، وفات رسول اکرم و شهادت امام رضا (علیه السلام) با تاسی به سیره و روش این بزرگواران و با حمایت از مواضع داهیانه مقام معظم رهبری، از گسترش بیماری در قالب سفرهای غیرضرور که مصداق عملی تضییع حقالناس است؛ بپرهیزند.
انتهای پیام/282/ش