درباره لوییز گلوک؛ برگزیده نوبل ادبیات ۲۰۲۰/ میراثدار امیلی دیکنسون
شعر لوییز گلوک، برنده نوبل ادبیات، در این سالها توانسته همواره تولدی دوباره داشته باشد و با زایشی نو، بازگشت معجزهآسای زندگی را در شعرهایش به تصویر کشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نوبل ادبیات در سال 2020 بالاخره منتخب خود را معرفی کرد. لوییز گلوک، شاعر آمریکایی و خالق کتاب شعر «پیروزی آشیل» و «زنبق وحشی»، به عنوان شانزدهمین زن برگزیده این جایزه معرفی شد؛ انتخابی که تاحدودی همانند سالهای گذشته دور از ذهن بود اما مانند برخی از دورهها، با انتقادات کمتری مواجه شد.
گلوک در 22 آوریل 1943 در نیویورک در خانوادهای یهودی در آمریکا متولد شد. گلوک از جمله شاعران و مقالهنویسان شناخته شده در سالهای اخیر جامعه ادبی آمریکاست که تاکنون 12 اثر از او منتشر و روانه کتابفروشیها شده است. در کنار وجه شاعری او، فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی او در این سالها نیز قابل تأمل است. او سابقه تدریس در دانشگاه ییل و نیوهون در رشته زبان انگلیسی را دارد.
اما آنچه بیشتر گلوک را در جامعه ادبی آمریکا مطرح کرده، شعرهای اوست که در این سالها به دلیل داشتن برخی ویژگیها، از دیگر آثار متمایز شده است. اولین اثر او که در سال 1968 منتشر شد، توانست نظر منتقدان و ادبدوستان را به سمت خود جلب کند. برگزیده شدن در جایزه پولیتزر در سال 1993 و جایزه کتاب ملی در سال 2014 جایگاه او را به عنوان یکی از کسانی که در این عرصه حرفی برای گفتن دارد، تثبیت کرد. او با «پیروزی آشیل» و «آرارات» توانست مخاطبان بسیاری در آمریکا و خارج از آن بیابد.
بنا بر نظر کارشناسان، یکی از مهمترین ویژگیهای شعری او، تلنگر زدن به مخاطب است. او آثارش را به گونهای بیان میکند که مخاطب نیز در شعر با او همراه میشود. گویی شعر او به مثابه یک پازل است که مخاطب برای پر کردن بخشهایی از این پازل باید ذهن خود را با شعر همراه کند.
توجه به روابط خانوادگی از نقاط مرکزی و پراهمیت در شعر اوست. گلوک برای پرداختن به این موضوعات از رؤیاها و خاطراتی که در ذهن خود دارد، کمک میگیرد. از سوی دیگر، اساطیر در شعرهای او جایگاه ویژهای دارند.
وقتی گلوک در مقالات خود از لحن صریح الیوت و هنر گوش دادن به درون در کیتس و سکوت داوطلبانه در جورج اوپن سخن میگویند، برخی معتقدند که این ویژگیها در شعرهای او نیز دیده میشود. اما به نظر برخی از کارشناسان، شعر گلوک بیش از هر کسی نزدیک به آثار امیلی دیکنسون است. برخی از منتقدان معتقدند که شعر او در این سالها توانسته همواره تولدی دوباره داشته باشد و با زایشی نو، بازگشت معجزهآسای زندگی را در شعرهایش به تصویر کشد:
میدانی من چه بودم؟ چطور زندگی کردم؟
میدانی ناامیدی چیست؟
حالا زمستان باید برایت معنی داشته باشد
انتظار نداشتم زنده بمانم
زمین مرا متوقف کرد
انتظار نداشتم دوباره برخیزم
احساس میکنم بدنم دوباره میتواند
در نمناکی زمین متولد شود...
انتهای پیام/