نگاهی به فیلم «دوئت»| آشفته بازاری که مخاطب را پس می‌زند/ بازی در زمین «جهانی‌ شدن» با المان مهاجرت

نگاهی به فیلم «دوئت»| آشفته بازاری که مخاطب را پس می‌زند/ بازی در زمین «جهانی‌ شدن» با المان مهاجرت

«دوئت» با قصه‌ای خسته‌کننده، دنیای آشفته‌ای دارد که فیلمساز گمان می‌کند مخاطب می‌تواند آن را همانطور که خود فکر می‌کند، بفهمد.

خبرگزاری تسنیم- فاطمه خانی‌پور؛ فیلم «دوئت» معنای دقیق این جمله است: بالای سر قبری گریه می‌‌کنیم که مرده‌ای در آن نیست.

فیلم یک دست و پا زدن پوچ و بیهوده برای به تصویر کشیدن یک داستان عاشقانه است. داستان علاقه‌ای که نه شروع و نحوه و حتی پایانش، و نه حتی چرا و چگونگی اش را نمی‌دانیم. در هر حالتی که متصور شویم، این فیلم در نحوه اطلاعات دادن به مخاطب بسیار ضعیف عمل می‌‌کند. لزوم و اهمیت بحث داستان اصلاً مشخص نیست.

شدتِ ضعف داستان‌پردازی و حتی انتخاب این گونه الویت‌ها برای فیلمسازی به گونه‌ای است که یک مخاطب معمولی هم در حیرت است که این همه دست و پا زدن‌ برای چیست و نهایتاً به چه می‌‌خواهد برسد و چه چیزی می‌‌خواهد بگوید. گویی فیلمساز تصور کرده است که ما در ذهن او هستیم و می‌‌دانیم مثلاً در گذشته بین «سپیده» و «حامد» چه گذشته است. فیلم «دوئت» علاوه براینکه به لحاظ محتوا ضعیف است، پس از گذشت یکی دو سکانس از فیلم دچار روندی کند، ایستایی و کش آمدگی می‌‌شود که به بدنه اصلی فیلم از لحاظ جذابیت و کشش مخاطب لطمه می‌‌زند.

سینما , سینمای ایران , شبکه نمایش خانگی , فیلم ,

پوستر فیلم «دوئت»

فیلم در خلال برخی سکانس‌ها تلاش داشت از یک سری المان‌ها برای حرف‌هایش بهره ببرد. اما این المان‌ها هم بسیار تکراری و کلیشه‌ای است که جذابیت رمزگذاری فیلمساز و رمزگشایی مخاطب را از بیننده سلب می‌‌کند. صحنه‌های مربوط به این مسأله بسیار طولانی و حوصله سَربر است؛ در حالی که اصولاً استفاده از ریزه‌کاری‌های المان‌ها هرچه کوتاه‌تر و تلنگری‌تر باشند جذاب‌تر خواهد بود. گویی ما داریم تأکید و پافشاری فیلمساز را در دیدن این سکانس‌ها می‌بینیم که مخاطب را هر طوری هست متوجه حرف خود کند.

سکانس‌هایی مثل خانه‌ای قدیمی‌‌ که نیاز به تعمیرات اساسی دارد و سقف آن هم نم پس داده است که نمادی کلیشه‌ای است از وضعیت یک زوج که برای ترمیم رابطه خود باید فکری کنند و گچ بری‌های قدیمی‌‌را دور بریزند و یا سکانسی که سپیده پس از خروج از کتابفروشی در ماشین کنار همسرش مسعود نشسته است قاب دوربین به صورت کلوز آپ سپیده را نشان می‌دهد تا نمادی باشد از جدایی روحی این زوج. این سکانس‌ها و از جمله سکانس بسیار طولانی و کش‌دار دیدار مسعود و مینو برای اولین بار در آموزشگاه موسیقی از جمله سکانس‌های نمادین و در عین حال بسیار طولانی فیلم‌اند که نازکی و طروات نماد را سلب می‌‌کنند.

سینما , سینمای ایران , شبکه نمایش خانگی , فیلم ,

نمایی از فیلم «دوئت»

فیلم اگر با هوش و ذکاوت بیشتر طراحی می‌‌شد قابلیت آن را داشت که حتی آموزنده باشد. مثلاً اینکه انسان مراقب رفت و آمدهایش در دوران جوانی باشد تا گریبان زندگی‌اش را در آینده نگیرد و یا اینکه جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت.

در خلال همه این نکات، یک بحثی به طرز ملموسانه‌ای به چشم می‌خورد. این فیلم و فیلم‌هایی از این دست که به نوعی تقابل بین افراد سنتی و مدرن را نشان می‌‌دهد، مواردی است که ریشه در نظریات نوسازی و یا گذر از جامعه سنتی دارد. ما به اختصار یکی از این نظریات را از نظر می‌‌گذرانیم.

سینما , سینمای ایران , شبکه نمایش خانگی , فیلم ,

نمایی از فیلم «دوئت»

«دانیل لرنر» نظریه‌پرداز آمریکایی که اساس نظریات خود را در کشورهای ایران، ترکیه، مصر، سوریه و لبنان می‌‌گذارد، برای مرحله گذار این جوامع از زندگی سنتی و روی آوردن به زندگی مدرن و جهانی‌سازی شده آمریکایی و غربی، نسخه‌ای را می‌‌پیچد و معتقد است سه نوع تحرک باید در این جوامع اتفاق بیفتد تا آنها را از فلاکت و فقر فرهنگی زندگی سنتی و قدیمی ‌‌نجات دهد. او اولین تحرک را مهاجرت می‌‌داند. چیزی که در عموم فیلم‌های امروز سینمای ایران به چشم می‌خورد. یکی از نقش‌های سردرگم و مبهوت معمولاً برای پیدا کردن خود حقیقی، به خارج از کشور سفر می‌‌کند یا برای یافتن معنای زندگی، برای فرار از گذشته و هزاران دلیل دیگر؛ ولی این مهاجرت به صورت عام و کلی در همه این نوع فیلم‌ها بدون استثنا وجود دارد و موضوع آن مطرح است.

سینما , سینمای ایران , شبکه نمایش خانگی , فیلم ,

دانیل لرنر نظریه‌پرداز تئوری «مدرنیزاسیون»

جالب اینجا است که ما در تحقق صحبت‌های آقای لرنر فیلم می‌‌سازیم، اما دوستان وی از جمله آقای «اورت راجرز» به نظریه «نوسازی» وی انتقاد می‌‌کند و می‌‌گوید: الگوی توسعه در کشورهای مختلف باید الگوی متناوب و منطبق با شرایط خاص هر کشور باشد. در هر حال با اینگونه فیلم‌ها، فیلمسازی ایرانی هرچه بیشتر از هویت اصیل خود دور می‌‌شود و مخاطب خود را از دست می‌‌دهد. علت اصلی هم این است که همان پوچی و سردرگمی ‌‌حاکم بر ذهن فیلمساز به فیلم منتقل شده است و اصولاً مخاطب از بهت و سردرگمی‌‌در قصه‌گویی بیزار است، مانند حامد که بدون هیچ علت و دلیل مشخصی بارها در فیلم بیان می‌‌شود که چند سالی را در خارج از کشور گذرانده است.

لرنر در نظریات دیگری بیان می‌‌کند که مردم این کشورها باید نگرش‌ها و ارزش‌های خود را هرچه بیشتر به خصایص مردم اروپای غربی و آمریکای شمالی شبیه سازند، تا نوسازی اتفاق بیفتد. براساس این جمله ما چرا باید شاهد یک سری روابط غیرمتعارف در فیلم باشیم؟ مثل رابطه مسعود و مائده که دوست دوران دانشجویی‌اش بوده و حالا هر دو ازدواج کرده‌اند؟ این سردرگمی‌‌های مکرر فیلم، اینجا خود را به رخ می‌‌کشد که مسعود در تمام فیلم به دنبال گذشته همسرش سپیده می‌‌گردد در حالیکه خودش گذشته‌ای نامعلوم و فراموش نشده با مائده، همکلاسی زمان دانشجویی‌اش دارد و حتی شاید خود را مقصر خودکشی مائده می‌‌داند و این داستان را برای مینو نقل می‌‌کند.

این سبک داستانک‌های رها شده و بدون هدف، مثل یک روشن و خاموش شدن چراغ‌هایی در ذهن مخاطب می‌‌ماند که کم کم مخاطب با نور آنها سو می‌‌گیرد و هم راستا و آشنا می‌‌شود. رابطه‌هایی که در واقعیت جامعه ایران نوعی پانهادن روی ارزش‌ها و عرف محسوب می‌‌شود.

شاید «اورت راجرز» برای فرهنگ اصیل ایرانی ارزش بیشتری از خود فیلمسازان ما قائل باشد که در انتقاد به این گونه مدل‌ها آنها را نوعی پارادایم که متغایر با ارزش‌های حاکم بر جامعه‌اند می‌‌داند و بیان می‌‌کند که این پارادایم نوسازی به علت داشتن دیدگاه منفی نسبت به دین و فرهنگ دینی و همچنین جانب‌داری‌های یک سویه غربی، خودمحور است و در پایان هم آن را رد می‌‌کند و مورد هجمه قرار می‌‌دهد.

«دوئت» به دلیل رنجی که از فرم و فیلمنامه می‌برد، در نهایت حتی پیامی که در لایه زیرمتنی خود می‌تواند داشته باشد را منتقل نمی‌کند و در میدان بی‌مخاطب خود، بازنده می‌شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران