چرا جوانان شناخت دقیقی از استعمار آمریکا و کاپیتولاسیون ندارند؟

هنوز بخشی از مردم و به ویژه نسل جوان تصور دقیقی از نفوذ آمریکایی‌ها و اجرای قانون کاپیتولاسیون در دوران پهلوی ندارند. دلایل و عوامل مختلفی مانع از پرداختن به موضوع کاپیتولاسیون در آثار تلویزیونی و سینمایی ایران شده است.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون)در تاریخ استعمار یکی از ابزارهای تحقیرآمیزی بود که قدرت‌های غربی بر جهان سوم تحمیل کردند و از این طریق استقلال، خودمختاری و برابری کشورهای جهان سوم را نقض کردند. در تاریخ معاصر ایران نیز کاپیتولاسیون بیش از یک قرن استقلال و حاکمیت کشور را دستخوش تزلزل سیاسی کرده بود. قوانین جزایی کشور که باید مظهر حاکمیت دولت باشد، بازیچه‌ای بود که هر بیگانه‌ای به سادگی آن را در خدمت منافع خود به کار می‌برد.

واژۀ کاپیتولاسیون از کلمۀ لاتین Capitalare یا ایتالیایی Capitazione مشتق شده‌ است و به معنی انعقاد عهدنامه و قرارداد یا خود عهدنامه آمده است. برخی معتقدند که در زمان انعقاد اولین معاهده بین اعراب و مسیحیان مقیم شامات، زبان نیمی از مردمِ این منطقه ایتالیایی بوده است و این کلمه، به معنی معاهده بین مسیحیان و غیر مسیحیان به جا مانده است. مفهوم حقوقیِ کاپیتولاسیون عبارت است از پیمان‌هایی که حقوق قضاوت کنسولی و حقوق برون‌مرزی را به کشور دیگری در قلمرو حاکمیت ملی یک کشور اعطا می‌کند. این پیمان‌ها حاوی نظام قضاوت کنسولی و برخی تصمیمات و امتیازات و مصونیت‌های قضایی بوده است که به موجب تصمیمات یک جانبه یا اسنادِ قضاییِ دیگر به اتباعِ دولت‌های مسیحی در سرزمین‌های غیرمسیحی داده می‌شد.[1]

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

** فراز و فرودهای یک قانون استعماری در ایران

اعطای حق قضاوت کنسولی در ایران به دورۀ صفویه و شاه عباس اول بازمی‌گردد، زمانی که «هوبرت ویس نیخ» سفیر شرکت هند شرقی هلند در سال 1032ق/1621م به دربار ایران آمد تا با جلب موافقت شاه صفوی، مرکز نمایندگی آن شرکت را در شهر اصفهان دایر کند. برای این مهم معاهده‌ای منعقد شد که برخی از مواد آن در حکم کاپیتولاسیون بود. برای مثال اتباع ملت هلند در ایران از آزادی کامل برخوردار باشند و هیچ‌ یک از افراد قوۀ قضائیه حق نداشته باشند بدون اجازۀ فرماندۀ اتباع آن کشور، وارد شرکت هلند شرقی شوند و هرکسی به زور وارد شود، اتباع هلند اجازۀ توسل به زور را دارند. ضمن اینکه اگر اتباع هلند هر شخصی از هر کشوری را در ایران مضروب یا مقتول کنند، به وسیلۀ فرماندهان خود محاکمه خواهند شد.[2] شاه عباس این شرایط را پذیرفت؛ همان‌طور که سلطان سلیمان(قانونی)، پادشاه عثمانی نیز در سال 1535م/942ق ضمن عهدنامه‌ای بازرگانی با فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، رسیدگی به دعاوی جزایی و حقوقی اتباع فرانسه در خاک عثمانی تابع احکام کنسول کشور خویش باشند.[3] بنابراین پذیرش کاپیتولاسیون از سوی دولت‌های صفویه و عثمانی که از قدرت‌های بزرگ عصر خود به شمار می‌رفتند، به معنای تحقیر و نقض حاکمیت ملی و یا حتی تحمیل «شروط در شرایط نابرابر» بر آن‌ها نبوده است.

بعد از جنگ‌های ایران و روس در زمان فتحعلی‌شاه قاجار، عهدنامۀ ترکمانچای در سال 1243ق/ 1828م میان ایران و روسیۀ تزاری منعقد شد که سرآغاز تحمیل رژیم کاپیتولاسیون در ایران بود. فصل هفتم و هشتم عهدنامه به معافیت اتباع روسی در ایران از تابعیت قوانین حقوقی و جزایی ایران پرداخته است.[4] این عهدنامه موجب شد که سایر دولت‌های خارجی نیز از کاپیتولاسیون به نفع اتباع خود در ایران بهره ببرند.

در مهرماه 1321ش اولین دسته از نیروهای نظامی آمریکا تحت عنوان میسیون نظامی ایران با مصونیت‌های قضائی و امنیتی وارد ایران شدند. آن‌ها مرتکب تخلفات زیادی در ایران شدند ولی دولت آمریکا اجازه نمی‌داد آن‌ها طبق قانون ایران مجازات شوند.

 

در زمان انقلاب مشروطه و هنگامی که مردم علیه استبداد داخلی برخاسته بودند، مقدمات لغو کاپیتولاسیون در ایران فراهم شد. البته فروپاشی نظام روسیۀ تزاری و پیروزی انقلاب 1917م شوروی عامل مهمی بود. لنین رهبر دولت شوروی بلافاصله پس از استقرار حکومت بلشویکی، تمایل خود را به الغای کلیۀ حقوق و امتیازات روسیۀ تزاری در ایران و سایر نقاط جهان اعلام کرد. در اعلامیۀ 14 ژانویۀ 1918م الغای کلیۀ امتیازات و حقوق از جمله کاپیتولاسیون رسماً اعلام شد.[5]

بعد از روی کارآمدن رضاشاه پهلوی، خاطر انگلیسی‌ها از ایجاد یک حکومت قوی ضد کمونیست در ایران آسوده شد. بنابراین آن‎ها مانعی ندیدند تا حکومتِ وقت بعضی از امتیازاتی را که بیگانگان در قرن نوزدهم اخذ کرده بودند لغو کند و بر اعتبار خود بیفزاید. از جملۀ این امتیازات، الغای کاپیتولاسیون در 10مه 1928م/ 19 اردیبهشت 1306ش بود و طی یادداشت‌هایی به همۀ نمایندگی‎های خارجی در ایران اعلام شد که معاهدات مربوط به حق قضاوت کنسولی لغو شده است.[6] به این ترتیب کاپیتولاسیون با نظر موافق انگلیسی‌ها به دست رضاشاه لغو شد و از آن به عنوان یکی از بزرگترین دستآوردهای سلسلۀ پهلوی یاد شد.


با پیروزی انقلاب اسلامی و با تصویب شورای انقلاب، اجرای قانون کاپیتولاسیون از سوی دولت موقت لغو شد.

پس از اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و شوروی در شهریور 1320ش، دولت انگلیس بنا به پیشنهاد روزولت رییس‌جمهور وقت آمریکا، مسئولیت حمل و ارسال مهمات جنگی خود به شوروی از طریق ایران را به آمریکایی‌ها واگذار کرد. در مهرماه 1321ش/ 1942م اولین دسته از نیروهای نظامی آمریکا تحت عنوان میسیون نظامی ایران با مصونیت‌های قضائی و امنیتی وارد ایران شدند. آن‌ها مرتکب تخلفات زیادی در ایران شدند ولی دولت آمریکا اجازه نمی‌داد آن‌ها طبق قانون ایران مجازات شوند.[7]

چندسالی بعد از کودتای 28 مرداد 1332ش جان اف‌کندی، رییس‌جمهور آمریکا برای پیاده‌سازی استراتژی جدید خود، که مقابله با کمونیسم و استقلال‌طلبی کشورهای جهان سوم بود، خواستار انجام یک سلسله اصلاحات صوری شد. برای این مهم شاه ایران را وادار کرد تا علی امینی را به عنوان نخست‌وزیری برگزیند. مأموریت اصلی او اصلاحات ارضی بود که لایحۀ آن در 20 دی 1340ش به تصویب هیأت دولت رسید. دو ماه پس از تصویب این لایحه، کندی خواستار اعطای مصونیت به مستشاران نظامی آمریکا شد که با مخالفت امینی مواجه شد.

با انتصاب اسداللّه عَلَم به نخست‌وزیری، آمریکا ادامۀ حضور نظامیان خود را مشروط به معافیت آن‌ها از اجرای قوانین قضایی ایران دانست که به نوعی احیای کاپیتولاسیون در ایران بود. لذا عَلَم لایحه‌ای را برای اعطای این امتیاز به مستشاران نظامی آمریکا ارائه داد که بررسی آن به دورۀ بیست و یکم مجلس شورای ملی و دوران نخست‌وزیری حسنعلی منصور، دبیرکل حزب ایران نوین موکول شد. سرانجام مجلس سنا با تأکید سفارت آمریکا، لایحۀ مزبور را به کمیسیون خارجه ارجاع داد. این لایحه پس از چند ماه رسیدگی به تصویب کمیسیون خارجۀ مجلس سنا رسید و در 3 مرداد 1343ش گزارش کمیسیون مزبور در جلسۀ فوق‎‌العادۀ مجلس سنا به اتفاق آرا تصویب شد. پس از آن متن تصویب شدۀ لایحه به مجلس شورای ملی تقدیم شد. سرانجام لایحۀ مصونیت سیاسی آمریکایی‌ها در 21 مهرماه 1343ش، با حضور نخست‌وزیر و اعضای هیات دولت در مجلس شورای ملی تصویب شد.[8] امام خمینی(ره) اعتراض شدیدی به این لایحه کردند و در نهایت در 13 آبان 1343ش در قم دستگیر و به ترکیه تبعید شدند. لایحۀ کاپیتولاسیون سرانجام سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تصویب شورای انقلاب و دولت موقت رسماً لغو شد.

بیشتر بخوانید

 

 

** غفلت سینماگران از کاپیتولاسیون و استعمار آمریکا

هنر به طور عام و سینما به طور خاص ابزارهای توانمندی برای درک ما از جامعه و فهم لایه‌های عمیق‌تر حیات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر است. سینما به دلیل وجه وارداتیِ آن، پدیدۀ تازه‌ای در جامعۀ سنتی ایران با پیشینۀ تمدنی و تاریخی آن بوده است. این هنر در دورۀ پهلوی در بیشتر موارد همسو با سیاست‌های حکومت بوده است. سینما در دورۀ رضاشاه به عنوان پدیده‌ای فرهنگی هنوز تثبیت نشده بود و بیشتر ابزاری برای ثبت مراسم‌های مختلف دربار و تشریفات نظامی و غیر نظامی آن به شمار می‌رفت. در واقع کارکرد سینما در این دوران ثبت رویدادهایی بود که از نظر دربار اهمیت داشت و ابزاری برای نمایش قدرت و موقعیت رضاشاه بوده است. به همین دلیل هر نوع فیلمی که به نحوی عملکرد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حکومت پهلوی اول را زیر سؤال می‌برد، شدیداً با برخورد دستگاه حاکمه و سانسور نیروهای شهربانی مواجه می‌شد. بنابراین سینمای ایران در این برهه، متأثر از دیکتاتوری رضاشاه چندان به مسائل جدی نپرداخت و بجای برخورداری از نگاهی متفکرانه و نقادانه، سینمای عامه‌پسندی بود که تودۀ مردم را گمراه می‌کرد.[9]

پس از اشغال ایران توسط متفقین صنعت فیلم‌سازی تقریباً متوقف شد. در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی سینمای داستانی هنوز جایگاه اصلی‌اش را نیافته بود ولی آثار مستند و خبری در راستای قدرت و اهداف رژیم تولید می‌شد. مضامین فیلم‌های ساخته شده در این دوران بیانگر بی‌ثباتی جهان‌بینی فکری بر جامعه بوده است. تکیه بر فرهنگ و قدرت غرب در بیشتر آثار سینمایی دیده می‌شود. سینما در این دوران بلندگوی تبلیغاتی رژیم بود و به نمایش آثاری با رقص و آواز و ابتذال گرایش داشت. در واقع حکومت نگذاشت این هنر ماهیتی جز سرگرمی و تبلیغ به خود بگیرد و این چنین در دوران پهلوی دوم نیز موضوع کاپیتولاسیون در سینما مغفول ماند.[10]

با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها نظام سیاسی کشور دگرگون شد بلکه همۀ اجزای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن نیز دستخوش تغییر و تحول شد و سینما نیز از این قاعده مستثنی نبود. سینمای ایران پس از انقلاب با کنار زدن موج فیلم‌های فارسی دوران پیش از خود، نگرش خود را تغییر داد و به جریان‌سازی فرهنگی در کشور تبدیل شد و آثار برجسته‌ای در مضامین مختلف از جمله تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، کمدی تولید کرد اما با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی به موضوع کاپیتولاسیون در آثار سینمایی توجهی نشده است و تنها فیلمی که در مورد این موضوع ساخته شد، فیلم «حادثه» به کارگردانی منصور تهرانی و نویسندگی بهمن زرین‌پور است که در سال 1363 تولید شده است. قصۀ فیلم حادثه به دوران حکومت پهلوی دوم و تصویب قانون کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملیِ وقت بازمی‌گردد که به موجب آن، مستشاران آمریکایی مصونیت قانونی داشتند.

داستان فیلم بدین شرح است: «همسر احمد ضیایی، دبیر تاریخ در تصادف با اتومبیل دو آمریکایی به نام‌های ادوارد و پل به شدت زخمی می‌شود. قانون کاپیتولاسیون مانع از دستگیری و محاکمۀ آن‌ها است. احمد علیه دو آمریکایی شکایت می‌کند، اما به جایی نمی‌رسد. در این میان همسرش فوت می‌کند. احمد پس از فوت همسرش در کلاس درس برضد مصونیت سیاسی و اجتماعی آمریکایی‌ها سخن می‌گوید و با طرح نقشه‌ای، ادوارد را از پای درمی‌آورد، اما دستگیر و روانۀ زندان می‌شود. پس از دستگیری او همکار و دوست صمیمی احمد روی تختۀ سیاه کلاس می‌نویسد: آخر کاپیتولاسیون.»

بیشتر بخوانید

 

بعد از گذشت سه دهه از ساخت فیلم حادثه، سریال «نفوذ» در چهلمین سالگرد پیروزی این انقلاب اسلامی، به کارگردانی و نویسندگی جواد شمقدری و تهیه‌کنندگی محسن علی‌اکبری در سال 1398 تولید شد. این مجموعۀ تلویزیونی شش ماه از مقطع تاریخی ایران معاصر را (از دی 1357 تا آبان 1358 و اتفاقات هشت ماه از تاریخ انقلاب) در سی قسمت نمایش داده است. داستان این سریال و ماجراهایی که در آن رخ می‌دهد، براساس واقعیت است. نمایش نفوذ آمریکایی‌ها در عرصه‌های مختلف حکومت پهلوی دوم و از جمله پرداختن به قانون کاپیتولاسیون محورهای موضوعی این سریال است که براساس مستندات موجود به تصویر کشیده شد. در واقع موضوع سریال نفوذ بخشی از حوادث تاریخ معاصر است که کمتر به آن توجه شده است. عوامل و دست‌اندرکارانِ آن قصد دارند فصل‌های دوم و سوم آن را نیز تولید کنند. فصل دوم این مجموعۀ تلویزیونی به حوادث حین گروگان‌گیری تا کودتای نوژه و آغاز جنگ تحمیلی می‌پردازد و فصل سوم نیز هشت سال دفاع مقدس را در برخواهد گرفت.

به نظر می‌رسد دلایل و عوامل مختلفی مانع از پرداختن به موضوع کاپیتولاسیون در آثار تلویزیونی و سینمایی ایران شده است. مهمترین دلیل آن را می‌توان کم‌کاری فرهنگی و رسانه‌ای در این زمینه دانست که هنوز بخشی از مردم و به ویژه نسل جوان تصور دقیقی از نفوذ آمریکایی‌ها و اجرای قانون کاپیتولاسیون در دوران پهلوی ندارند. دلیل دیگری که می‌توان برای این غفلتِ فرهنگی آورد اینکه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، جریان‌های مهم تاریخی، سیاسی، اجتماعی پیش آمد که اذهانِ بسیاری از فیلمساران را به خود معطوف کرد و به لحاظ اهمیتی که داشتند، همواره موضوع آثار سینمایی و تلویزیونی بوده‌اند. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و هشت سال دفاع مقدس، بازگشت آزادگان به میهن، شهادت و ترور شخصیت‌های سیاسی توسط منافقین، انتخابات و نتایج آن در کشور، معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد و بیکاری از جمله مهمترین موضوعاتی بوده است که پرداختن به آن‌ها اهمیت زیادی داشت. به این ترتیب جز در معدود آثار مستندی که به موضوع حضور آمریکایی‌ها و کاپیتولاسیون اشاره کرده‌اند، فیلم‌ها و سریال‌های سینمایی و تلویزیونی به این مهم نپرداخته‌اند.

مریم شاه‌حسینی

انتهای پیام/

[1]- علی‌بابایی، غلامرضا؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، ویس، 1366، ج1، صص596_ 595

[2]- صابری، شیدا؛ کاپیتولاسیون و نقض حاکمیت ملی(نگاهی تطبیقی بر رویکرد سیاسی امیرکبیر، مصدق و امام خمینی)، تاریخنامۀ انقلاب، پاییز و زمستان 1396، س1، دفتر 2، ش پیاپی 2، صص157_ 156

[3]- کین‌رأس، لرد؛ قرون عثمانی(ظهور و سقوط امپراطوری عثمانی)، ترجمه پروانه ستاری، تهران، کهکشان، 1373، ص212

[4]- شمیم، علی‌اصغر؛ ایران در دورهۀ سلطنت قاجار، تهران، بهزاد، 1389، صص97-94

[5]- هوشنگ‌مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1396، ص355

[6]- همان، ص383

[7]- ذوقی، ایرج؛ ایران و قدرت‌های بزرگ در جنگ جهانی دوم، تهران، پاژنگ، 1367، صص159_ 158

[8]- صوفی‌آبادی، فاطمه؛ کاپیتولاسیون: حق توحش آمریکا از ملت ایران، فصلنامۀ 15 خرداد، پاییز 1387، س5، دورۀ سوم، ش17، صص301_ 299

[9]- کشانی، علی‌اصغر؛ فرآیند تعامل سینمای ایران و حکومت پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، صص65_ 60

[10]- همان، صص84_ 68

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط