معجزات نبوی | روایت امام باقر (ع) درباره معجزهای از پیامبر(ص)
پیامبر(ص) فرمود فرشته باران را دیدم که مىخواهد عذاب نازل کند، ترسیدم بر امت من باشد. برخاستم و از او سؤال کردم چه چیزى او را وادار به فرود آمدن کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، زندگانی پیامبر(ص) و اهلبیت وحی سرشار از معجزات و کرامات است. این بزرگواران منطبق بر رویدادهای عصر خویش به اذنالله معجزاتی بروز میدادند که هر فرد عاقل و پذیرای حق را به تحسین و تعجب وا میداشت و بر کوردلی و سختدلیِ منافقان و دشمنان میافزود؛ معجزاتی که مردم تا قبل از آن صرفاً در تاریخ انبیای گذشته خوانده بودند، اما اکنون پس از گذشت سالها از عروج آخرین پیامبر یعنی عیسای نبی (ع) به آسمانها، فراتر از آن معجزات را از سوی برترینِ خلفا و برگزیدگان الهی شاهدند.
از جمله آنکه امام باقر علیهالسلام در روایتی فرمود: روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در مسجد نشسته بود، که ناگهان رنگش تغییر کرد، برخاست و به وسط مسجد آمد مثل اینکه با کسى حرف مىزند، کمى مکث کرد و برگشت.
مردم گفتند یا رسول الله، امروز حالتى در شما دیدیم که قبل از آن ندیده بودیم.
حضرت فرمود: «فرشته باران (اسماعیل) را دیدم که مىخواهد عذاب نازل کند، ترسیدم که بر امت من باشد، لذا برخاستم و از او سؤال کردم که چه چیزى او را وادار به فرود آمدن کرده است». إِنِّی نَظَرْتُ إِلَى مَلَکِ السَّحَابِ إِسْمَاعِیلَ وَ لَمْ یَهْبِطْ إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِعَذَابٍ فَوَثَبْتُ مَخَافَةَ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِی أُمَّتِی بِشَیْءٍ فَسَأَلْتُهُ مَا أَهْبَطَهُ
گفت: از خدا اذن خواستم که به شما سلام کنم، خدا نیز اذن داد.
پرسیدم: «آیا دستور ندارى که باران بیاورى؟»
گفت: چرا، در فلان ماه و فلان روز و فلان ساعت.
منافقان در مجلس بودند. فرمایش حضرت را یادداشت کردند، تا آن روز رسید.
هوا خیلى گرم بود. منافقان طعنه زدند تا اینکه رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- فرمود:
«یا على، برو ببین ابرى در آسمان است؟»
على علیهالسلام بیرون آمد و اندازۀ زرهى، ابر در آسمان دید. چیزى نگذشت که ابر سیاهى آسمان را گرفت و چنان بارید که مردم به ناله در آمدند. (الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج1، ص90)
متن حدیث: بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْماً جَالِساً إِذْ قَامَ مُتَغَیِّرَ اللَّوْنِ فَتَوَسَّطَ الْمَسْجِدَ ثُمَّ أَقْبَلَ یُنَاجِی فَمَکَثَ طَوِیلًا ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِمْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ رَأَیْنَا مِنْکَ مَنْظَراً مَا رَأَیْنَاهُ فِیمَا مَضَى قَالَ إِنِّی نَظَرْتُ إِلَى مَلَکِ السَّحَابِ إِسْمَاعِیلَ وَ لَمْ یَهْبِطْ إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِعَذَابٍ فَوَثَبْتُ مَخَافَةَ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِی أُمَّتِی بِشَیْءٍ فَسَأَلْتُهُ مَا أَهْبَطَهُ فَقَالَ اسْتَأْذَنْتُ رَبِّی فِی السَّلَامِ عَلَیْکَ فَأَذِنَ لِی قُلْتُ فَهَلْ أُمِرْتَ فِیهَا بِشَیْءٍ قَالَ نَعَمْ فِی یَوْمِ کَذَا فِی شَهْرِ کَذَا فِی سَاعَةِ کَذَا فَقَامَ الْمُنَافِقُونَ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ عَلَى شَیْءٍ فَکَتَبُوا ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ کَانَ أَشَدَّ یَوْمٍ حَرّاً فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ یَتَغَامَزُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیٍّ ع انْظُرْ هَلْ تَرَى فِی السَّمَاءِ شَیْئاً فَخَرَجَ ثُمَّ قَالَ أَرَى فِی مَکَانِ کَذَا کَهَیْئَةِ التُّرْسِ غَمَامَةً فَمَا لَبِثُوا أَنْ جَلَّلَتْهُمْ سَحَابَةٌ سَوْدَاءُ ثُمَّ هَطَلَتْ عَلَیْهِمْ حَتَّى ضَجَّ النَّاس
انتهایپیام/